قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: پس از اعلام عدم کفايت بني‌صدر و عزل او از رياست جمهوري و فرار مفتضحانه، دشمنان انقلاب اسلامي تلاش خود را در براندازي حکومت اسلامي بيشتر کردند و با توسل به ترور و خشونت گسترده، سعي در از بين بردن مسؤولين وفادار نظام نمودند.

ملت ایران را با ترور نمی توان متوقف و به عقب راند!

معاندین انقلاب و اسلام پس از واقعه هفتم تير که طي آن شهيد بهشتي و 72 تن از ياران انقلاب را به شهادت رساندند، اقدام به بمب‌گذاري در دفتر نخست وزيري نمودند و در اين واقعه شهيد محمدعلي رجايي رييس جمهور محبوب و مردمي و نيز نخست وزير متفکر و دانشمندش حجت‌الاسلام والمسلمين دکتر محمدجواد باهنر به درجه رفيع شهادت نايل آمدند.

در خاطرات حجة‌الاسلام هاشمي رفسنجاني كه در آن زمان رياست مجلس شوراي اسلامي را برعهده داشت‌، در مورد واقعه انفجار نخست‌ وزيري چنين نگاشته شده است‌:
يكشنبه 8 شهريور جلسة علني داشتيم و لايحة بازسازي مطرح بود. ساعت سه بعد از ظهر، هنگامي كه عازم رفتن به جلسة علني بودم‌، صداي انفجاري شنيدم‌. معلوم شد در نخست‌ وزيري بوده‌. دود و آتش بلند شد. از پنجرة دفترم نگاه كردم‌. گفتند اتاق جلسات دولت است‌. فوراً خبر رسيد كه جلسة شوراي امنيت بوده و آقايان رجايي و باهنر هم حضور داشته ‌اند. يك ربع بعد، بهزاد نبوي آمد ـ كه خودش در نخست ‌وزيري بوده‌؛ سخت ناراحت و شوكه بود. گفت‌: آقايان باهنر و رجايي شهيد شده‌اند و عدّه‌اي نجات يافته‌اند. خبرهاي متناقض مي‌رسيد. عدّه‌اي مدّعي بودند كه بعد از انفجار، آقايان رجايي و باهنر را در حال انتقال به بيمارستان زنده ديده‌اند و عده‌اي مي‌گفتند: اشتباه مي‌كنند؛ آنها در آتش سوخته‌اند. رييس شهرباني سرهنگ وحيد دستگردي، معاون ژاندارمري سرهنگ ضيايي‌ و معاون نيروي زميني تيمسار شرفخواه‌ و سرهنگ كتيبه مجروح و بستري بودند. يوسف كلاهدوز مسئول سپاه پاسداران و خسرو تهراني سالم درآمده بودند. تهراني كمي سوخته بود.
بعدازظهر روز يكشنبه، هنگامي كه محمدعلي رجايي ـ رييس جمهور و محمد جواد باهنر ـ نخست ‌وزير جمهوري اسلامي ايران‌، به اتفاق چند تن از مسئولان كشوري و لشكري‌، در جلسه شوراي امنيت كشور در ساختمان مركزي نخست ‌وزيري شركت كرده بودند، بر اثر انفجار يك بمب قوي كه در كيفي جاسازي شده بود، رييس‌جمهور و نخست ‌وزير و نيز بعد از مدتي مجروحيت شديد، رييس شهرباني جمهوري اسلامي به شهادت رسيدند و عدّه‌اي زخمي شدند. سرهنگ كتيبه يكي از بازماندگان جلسه مزبور كه در آن زمان رييس اداره دوم ارتش بود، مشاهدات خود را از لحظات انفجار، چنين شرح داده است‌:
جلسه در آن روز در ساعت 3 بعد از ظهر در دفتر كنفرانس نخست‌ وزيري تشكيل شد. من موقع ورودم به اتاق كنفرانس مشاهده نمودم كه آن خائن از خدا بي خبر (كشميري‌) در حال ورود به جلسه است‌. شهيد رجايي جلسه را با سوره والعصر شروع كردند. در جلسات شوراي امنيت معمولاً مسئولين گزارشات وقايع هفتگي خود را عنوان مي‌كنند. در همين لحظات كه بحث و گفتگو در جلسه ادامه داشت من ناگهان احساس كردم همينطور كه روي صندلي نشسته بودم بي‌اراده سرپا ايستاده و تمام صورتم و مخصوصاً پيشاني‌ام به شدت مي‌سوزد. مثل اينكه باروت يا بنزين روي صورت و سرم ريخته باشند. پيشاني‌ام به شدت مي‌سوخت و آتش از سر و رويم بالا مي‌رفت‌. چشمم را باز كردم ديدم اتاق را دود قهوه‌اي رنگ غليظي پوشانده و اتاق‌، تاريك است‌. آن ميز بزرگي كه ميز كنفرانس بود، مثل اينكه ذوب شده و در زمين فرو رفته بود. مسئله ‌اي كه براي من اهميت دارد، شدت انفجار بود كه ما صداي آن را در آن لحظه نشنيديم‌، پرده‌هاي گوش افرادي كه آنجا بودند تمام پاره شده بود. كشميري‌ با قيافه حق به جانب آن قدر خود را نزديك كرده بود كه واقعاً ما احساس مي‌كرديم يكي از نزديك‌ترين افراد به آقاي رجايي است‌.

چند روز پس از فاجعة هشتم شهريور، آية‌الله ربّاني املشي دادستان كل‌ّ كشور ـ عامل انفجار را در يك پيام تلويزيوني معرفي كرد: عامل انفجار نخستذ‌وزيري شخصي به نام مسعود كشميري، دبير شوراي امنيت‌، بود. اين شخص بمبي در كيف خود جاسازي كرده بود كه به طور عادي و معمولي‌، بدون اينكه هيچ كس به او ظنين شود ـ و هيچ‌كس هم كيف او را بازرسي و رسيدگي نمي‌كرده و خيلي عادي و طبيعي بوده كه كيفش را در دست بگيرد و برود در جلسه شركت كند و از آنجايي كه منشي جلسه هم بوده، كنار مرحوم شهيد رجايي و شهيد باهنر بنشيند؛ و اين كار را كرده و كيف خود را هم در كنار آنها قرار داده و طوري هم تنظيم كرده بوده كه انفجار، اولين بار، اين دو شخصيت بزرگ و ارزنده و عزيز را بگيرد. خودِ او هم رفتاري معمولي داشته است‌: گاهي بيرون مي‌رفته‌، داخل مي‌شده‌، با اين و آن صحبت مي‌كرده است‌؛ مي‌رفته است چيزي از بيرون مي‌آورده‌، و گاهي چاي مي‌داده است‌. در بين يكي از اين مواقعي كه رفت و آمد مي‌كرده است‌، به بيرون رفته و ديگر برنگشته‌ و در همان موقع‌، اين انفجار به ‌وجود آمده و اين عزيزان را از ما گرفت‌ و كشميري فرار كرد و هم ‌اكنون نيز متواري است و زنده است‌؛ مگر اينكه سازمان منافقين از آنجايي كه ببينند او شايد ـ مثلاً ـ وجودش برايشان مضر باشد، وي را از بين برده باشند.

در پی شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر، طبق اصل یکصد و سی‌ام قانون اساسی شورای موقت ریاست جمهوری تشکیل شد تا امور کشور توسط این شورا مرکب از حجت‌الاسلام هاشمی رفسنجانی ریاست مجلس شورای اسلامی و آیت‌الله موسوی اردبیلی رییس دیوان عالی کشور تا انتخاب رییس جمهوری جدید، اداره شود. شورای موقت ریاست جمهوری پس از استقرار در اولین گام در رابطه با واقعه بمب‌گذاری در دفتر نخست ‌وزیری اطلاعیه ‌ای صادر و با اعلام تعطیلی نهم شهریور، در سراسر کشور پنج روز عزای عمومی اعلام کرد. در روز ۱۱ شهریورماه شورای موقت ریاست جمهوری طی نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی، حجت‌الاسلام مهدوی کنی را به عنوان نخست‌ وزیر پیشنهاد کرد. در جلسه‌‌ همان روز مجلس مهدوی کنی از ۱۹۶ رای ماخوذه با ۱۷۸ رای موافق، ۱۰ رای مخالف و ۸ رای ممتنع به عنوان نخست ‌وزیر رای اعتماد گرفت.

پیام امام خمینی (ره)

امام خمینی رحمه ‏الله به مناسبت شهادت شهیدان رجایی و باهنر فرمودند: ملتی که قیام کرده است در مقابل همه قدرت ‏های عالم، ملتی که برای اسلام قیام کرده است، برای خدا قیام کرده است، برای پیشرفت احکام قیام کرده است، این ملت را با ترور نمی‏شود عقب راند؛ گرچه خود واقعه و خود این افرادی که شهید شده‏اند، در نظر همه ما عزیز و ارجمندند.آقای رجایی و آقای باهنر هر دو شهیدی هستند که با هم در جبهه‏ های نبرد با قدرت‏های فاسد هم جنگ و هم رزم بودند. مرحوم رجایی به من گفتند که من بیست سال است که با آقای باهنر همراه بودم و خدا خواست که با هم از این دنیا به سوی او هجرت کنند.

ارزیابی مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری، یک ‏سال بعد از شهادت مظلومانه رجایی و باهنر، در مورد ارزیابی این حادثه بیا داشتند: ما امروز از این حادثه درس می‏گیریم که ضد انقلاب برای پیشبرد اهداف خودش، حاضر است چهره‏هایی به قداست رجایی و باهنر را به آن شکل فجیع نابود کند. ما می‏فهمیم که ضد انقلاب با چهره‏ های منافقانه ‏ای حاضر است در همه جا و حتی اتاق کار شهید رجایی نفوذ کند و به این وسیله، جنایتی را انجام دهد؛ در صورتی که شهید، با همه زیرکی و هوشیاری او را نشناسد و چهره منافقانه او را نتواند تشخیص دهد. ما این حادثه را در تاریخ گذاشتیم، اما یک بایگانی بسته و متروک نیست، بلکه هر لحظه در مقابل چشم ماست و باید از آن عبرت بگیریم و همچنان که بارها گفتیم، خودمان را برای سرنوشت افتخارآمیز و غرورآمیز این دو شهید عزیز آماده کنیم.

همچنین مقام معظم رهبری درباره ویژگی‏های اخلاقی شهیدان رجایی و باهنر فرمودند: شهید باهنر، مرد بی ‏تظاهری بود که هیچ کس از ظاهر آرام او نمی‏فهمید در باطن و ذهن و اندیشه موّاج او چه می‏گذرد. وی یکی از متفکرین و تئوریسین‏ها و ایدئولوگ ‏های انقلاب بود. نوشته ‏های زیادی داشت و کتاب ‏های زیادی را تنظیم کرده بود. ارتباطات نزدیکی با شهید مطهری و شهید بهشتی داشت و هر دوی اینها، برای عظمت فکری و قدرت تفکر عملی او ارزش زیادی قائل بودند. نقش شهید رجایی و باهنر در افشا نمودن ماهیت لیبرالی و منافقانه بنی صدر، بسیار برجسته بود. البته شهید رجایی در درجه اول و بعد هم شهید باهنر در این مورد نقش داشتند. شهید رجایی با صبر خود و متانت و حوصله عظیم و با قبول دردها و رنج ‏های قلبی و غیر قابل افشایی که داشت، توانست با تعبیر خود من با نرمش قهرمانانه ‏ای، بنی صدر خائن را افشا و رسوا کند و به زمین بکوبد.

منابع:

1-هاشمي رفسنجاني‌، عبور از بحران‌، تهران، معارف انقلاب.

2-روح الله خمینی، صحيفه نور: مجموعه رهنمودهاي امام خميني، ج15، تهران، وزارت ارشاد اسلامی.

3-خاطرات سرهنگ محمد مهدی كتیبه، به كوشش محمدرضا سرابندی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی.

4-سجاد راعی گلوجه، زندگینامه سیاسی شهید رجایی، تهران، مركز اسناد انقلاب اسلامی.

5-روزنامه جمهوري اسلامي‌، مورخه  9/ 6/ 1360.

6-روزنامه‌هاي كيهان‌، مورخه 9/ 6/ 1360.

7-روزنامه‌هاي اطلاعات، مورخه 9/ 6/ 1360.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.