«در کشوری که گواراترین و شیرینترین میوههای کرهزمین را دارد چرا عدهای میروند میوه از کشورهای دیگر وارد میکنند؟»
پیشتر طی مقالات متعدد در این روزنامه و روزنامههای دیگر اشاره کرده بودم که میوه وارداتی هفتهها بلکه ماهها در سردخانههای کشتیهای حامل میوه میماند. به آن داروهای نگهدارنده زده و وقتی در ایران به دست مصرف کننده میرسد هم بو و طعم عجیبی دارد، هم با وجود گرانی، مزه گس و بد و هم امکان سرطانزایی دارد. با وجود این واردکننده تنبل و سودجو و بیکاره و مفتخوار که میرود فراری، پورشه و مازاراتی و بنز میلیاردی وارد میکند و به دست عدهای مفتخوار و رانتخوار از خود جاهلتر میدهد، این حرفها را نمیفهمد. او فکر سود بیشتر را میکند و اگر لازم باشد مواد زیان رسان و خطرناک دیگری هم وارد میکند.
او به خود میگوید: وارد کردن بهتر از زحمت و تلاش برای تولید محصول در ایران است. یک کشتی و انبار سردخانهای میخواهد، شماری کامیون اجارهای، انتقال به سردخانه در تهران و کم کم عرضه در میوه فروشیها. اغلب این دلالان از نظر سواد، کمیتشان میلنگد و عرق ملی و میهنی و اسلامی ندارند. عربستان با میلیاردها دلار خرج و آبیاری قطرهای، گندم و میوه تولید میکند و بسیاری از کشورها به سلاح راهبردی یعنی خواربار روی آوردهاند. فیلمی در تلویزیون دیدم آبیاری قطرهای در هلند، استفاده از لامپهایی که اشعه حرارتی مانند خورشید تولید میکردند و به عمل آوردن انواع صیفیجات و میوهها و سبزیجات را در مزارع آب کشت و مصنوعی آن کشور نشان میداد. کشور دانمارک پدر لبنیات دنیاست و پنیر مصرفی بسیاری از کشورهای خاورمیانه از دانمارک میآمد و میآید.
«غذا» دست کمی از نفت و گاز و پولاد ندارد. کارخانه تولید لبنیات در مازندران پنیری مانند پنیرهای ماندنی باروکش قرمز و سفید فرانسوی تولید میکند که یک چهارم آن به مبلغ 20 هزار تومان به فروش میرسد. در استرالیا و نیوزیلند عالیترین نژاد گوسفندان گوشتی پرورش مییابد که پشم مرینوس از آنجا به دنیا صادر میشود. هم اکنون گوشتی که درون دیزیهای آبگوشت یا دیگهای غذاپزی خودمان میریزیم از برزیل و کشورهای دیگر آورده میشود.
میگویند ملانصرالدین روزی به اصفهان سفر کرد. دید در آن شهر بوق حمام زیادی ساخته میشود. پرسید بهای آن چه مبلغی است. معلوم شد پنج قران است. ملا فکر کرد بهای بوق حمام در شهر خودش 20 ریال است. بسیار خوشحال شد که چه معامله خوبی خواهد کرد. سفارش داد حدود 1000 بوق حمام ساختند و بار تعداد زیادی قاطر کردند و آن را به کاشان آورد که بفروشد و از هر بوق حمام با احتساب بهای اجاره قاطرها و انعام کاروان سالار، 12 ریال برایش بماند. وقتی به کاشان رسید کسی برای خرید بوق حمام مراجعه نکرد و با اینکه ملانصرالدین یک جارچی استخدام کرد و او بارها بانگ برآورد، کسی برای خرید بوق حمام مراجعه نکرد، زیرا کاشان دارای چهل حمام بود که همه هم بوق داشتند و نیازی به خرید بوق حمام تازه در کار نبود!
براستی در کشوری که گواراترین و مرغوبترین میوههای جهان در اراضی و باغهای آن پرورش مییابد و خرمای مضافتی آن شهرت جهانی دارد، چرا باید میوه از خارج وارد شود؟ آیا این میوهها قاچاقی وارد کشور میشود؟ آیا نباید دست معاون و مدیرکل یا مدیرعامل یا رئیس ادارهای که مجوز صدور ورود میوههای بدطعم، گس و کهنه و مواد شیمیایی خورده خارجی را میدهد و امضا میکند قلم کرد؟
پروفسور آرتورپوپ- ایران شناس معروف- که عدهای رفتند و روی مقبره او شعار نوشتند، در یکی از سخنرانیهای خود نام شمار زیادی از میوههایی را که از ایران به کشورهای دیگر برده شده و کاشت آن در آنجا متداول شده برده است.
براستی سیب و گلابی و پرتقال (نام قبلی این میوه نارنج شیرین بوده که چون پرتغالیها بدان علاقه زیادی نشان داده میخریدند پرتقال خوانده شد) و هلو و نارنگی و ترنج و انگور و انار و شفتالو و گیلاس و آلبالوی ایرانی فوق العاده است. چرا یک دلال سودجوی بیهنر به جای کشت میوههای ایرانی، از برزیل و آفریقا میوه وارد کند و سیب زمینی از آمریکا به ایران آورده شود. ایرانیان بذر و تخم بهتر سیب زمینی به نام آلفا را از آمریکا به ایران آوردند و کاشتند و سیب زمینی درشت و عالی تولید کردند. چرا از گذشتگان نمیآموزیم؟!
نظر شما