امام خمینی، بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی، در بیانات خود در بیست و نهم اسفندماه پنجاه و هفت مهمترین وظیفه رسانه‌ای همچون تلویزیون را نقش تربیتی آن عنوان داشتند ...

این دانشگاه، استثنا ندارد

 و از همین روی بود که آن‌را دانشگاهی عمومی نامیدند: «.... اهمیت رادیو- تلویزیون بیشتر از همه است. این دستگاه‌ها دستگاه‌های تربیتی است؛ باید تمام اقشار ملت با این دستگاهها تربیت بشوند؛ یک دانشگاه عمومی است. دانشگاه‌ها، دانشگاه‌های موضعی است، این یک دانشگاه عمومی است یعنی دانشگاهی است که در تمام سطح کشور گسترده است.»

این کارکرد، یعنی نقش تربیتی رسانه بیش از آنکه معطوف قشر خاصی شود، عمومیت دارد؛ بدین معنا که گرچه می‌توان با توزیع محتوا در شبکه‌های مختلف تلویزیونی، ارسال پیام را به مخاطب هدفمند کرد، اما نمی‌توان از حداقل اصول حرفه‌ای و نیز معیارهای اخلاقی فاصله گرفت. حال آنکه به گمان برخی، حدود این مرز و یا تعیین چگونگی بیان پیام در رسانه‌های مکتوب، بویژه کتاب با مخاطبان خاص متفاوت تر از رسانه‌های عمومی است. برای مثال شاید بتوان واژه و یا عبارتی را که بیان و یا تکرار آن در یک شبکه تلویزیونی تهدید مرزهای اخلاقی محسوب می‌شود، با ملاحظاتی در اثر یک نویسنده کتاب به کار برد. این تفاوت در جامعه‌ای که فاقد شبکه‌های کابلی و خصوصی است و همه مخاطبان از یک آبشخور اخلاقی و معرفتی سیراب می‌شوند، از اهمیت بسزایی برخوردار است. اینجاست که دیگر اخلاق عمومی یک مفهوم یکسان و واحد خواهد داشت و ضرورت عمل به آن به یک شبکه تلویزیونی محدود نخواهد بود. بنابر این تعریف، حتی هویت مخاطبان یک شبکه هم نمی‌تواند عبور از مرزهای اخلاق را توجیه کند؛ برای مثال به این بهانه که حاضران یک میدان و یا ورزشگاه همواره شاهد به کار بردن ادبیات سخیف از سوی هواداران یک تیم هستند؛ نمی‌توان اقدام به پخش این ادبیات برای مخاطبان خاص در یک شبکه ورزشی کرد. این مهم بویژه وقتی هیچ‌گونه محدودیتی برای جدول پخش برنامه‌های تولید شده وجود ندارد، از اهمیتی دو چندان برخوردار است. حال آنکه ممکن است نظام رسانه‌ای یک کشور با وجود رقابت ده‌ها شبکه کابلی در هنگام پخش برخی از تولیدات رسانه‌ای خود، با ارسال پیامهای هشداردهنده، مخاطبان خویش را از آسیبهای آن آگاه کند.

نشر اخلاق و توجه به محتوا تنها در انحصار شبکه‌های فرهنگی و دینی نیست. رسانه ملی بویژه آن‌گاه که به نامیده شدن به عنوان یک دانشگاه می‌بالد، نمی‌تواند در سبد تولیدات یک شبکه، محصولات نارس و یا آفت زده را بگنجاند و از سویی در شبکه‌ای دیگر با گردآوردن کارشناسان و متخصصان دور یک میز، از سلامت روان و چگونگی پایبندی به اخلاق دم بزند.

چنین رسانه‌ای حتی به بهانه توفیق یک برنامه تلویزیونی، برای جذب مخاطب بیشتر، نظام فرهنگی خویش را در هم نمی‌شکند. برای مثال اگر منعی برای استفاده از یک پوشش برای مجریان تلویزیونی وجود دارد، مجری یک برنامه پرطرفدار نمی‌تواند از این قاعده مستثنا شود و یا اگر قرار است میهمانان شبکه‌های تلویزیونی را از بیان خاطرات شخصی و استفاده از عبارات 
توهین آمیز و زشت منع کرد، نمی‌توان این  قاعده را برای هنرمندی سرشناس در نظر نگرفت.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.