جیمز هال گفت: می‌توان پیش‌بینی کرد که کانادا روابط دیپلماتیک با ایران را از سر بگیرد و حتی عده‌ای از ایرانی-کانادایی‌ها که حامی جمهوری اسلامی هستند با هدف تقویت روابط، در دولت به کار گرفته‌ شوند.

نخست‌وزیر جدید کانادا تحت‌کنترل لابی‌اسرائیلی است/ ممکن است شاهد چند ایرانی در دولت جدید باشیم

به گزارش قدس انلاین به نقل از فارس، حزب لیبرال کانادا به رهبری "ترودو"  با پیروزی در انتخابات به یک دهه قدرت محافظه‌کاران پایان داد. ازسرگیری ارتباط با ایران و توقف عملیات هوایی در عراق و سوریه از جمله اصلی‌ترین شعارهای انتخاباتی ترودو بود. به نوشته خبرگزاری فرانسه، ترودو در یک نشست خبری گفت کانادا همچنان «یک عضو قدرتمند ائتلاف علیه داعش باقی می‌مانند»، با این حال او «تعهداتی که در ارتباط با پایان عملیات نظامی داده‌ایم» را برای اوباما شفاف کرده است. ترودو می‌گوید به جای عملیات هوایی در عراق و سوریه، باید بر آموزش بیشتر نیروهای محلی تمرکز کرد. وی در مبارزات انتخاباتی اعلام کرده بود که با خروج جنگنده‌های کانادایی، این کشور اقدامات بیشتری برای تجهیز و تقویت ارتش عراق انجام خواهد داد.خبرنگار بین الملل مشرق در این خصوص با "آنتونی جیمز هال" کارشناس و پژهشگر کانادایی گفت‌وگو کرده‌است. در ادامه توضیحات وی درباره انتخابات کانادا و حواشی آن است.

"جاستین ترودو" رهبر حزب لیبرال کانادا توانست اکثریت کرسی‌ها را در مجلس عوام پارلمان کسب کند. این یعنی ترودو می‌تواند قوانین مدنظر خود را مطرح و تصویب کند. حزب‌های مخالف می‌توانند دولت را استیضاح کنند، اما نمی‌توانند جلوی سیاست‌هایش را بگیرند. البته ما فکر می‌کردیم احتمالاً دولت به دست اقلیت می‌افتد و حزب چپ‌گراتر "نیو دموکراتیک" با حزب لیبرال ائتلافی تشکیل می‌دهد تا جایگزین "استیون هارپر" نخست‌وزیر کنونی شود. اما در روزهای پایانی، موج حمایت‌ها به سمت جاستین ترودو متمایل شد.

جاستین ترودو فرزند "پی‌یر الیوت ترودو" نخست‌وزیر اوایل دهه 80 کاناداست. پی‌یر ترودو یک رهبر بسیار قوی و مستقل بود و بسیاری از مردم واقعاً به او علاقه داشتند. زمانی که آمریکا به شدت به کانادا فشار می‌آورد تا با کوبا قطع رابطه کند، ترودو روابط خود با کوبا را ادامه داد و تسلیم آمریکا نشد. وقتی کِبک تلاش می‌کرد از کانادا مستقل شود، او مقابل این جریان ایستاد و اجازه نداد کشور تجزیه شود. البته به همین خاطر هم عده‌ای در این منطقه از او خوششان نمی‌آمد.

جاستین ترودو هم خون سلطنتی در رگ‌هایش است. افرادی هم‌سن من به خاطر دارند که او چگونه به دنیا آمد و بزرگ شد، چون پسر یکی از مشهورترین نخست‌وزیرهای کانادا بود. این در حالی بود که وقتی استیون هارپر روی کار آمد، موجی از نفرت و نارضایتی در مردم ایجاد شد. سیاست‌های او آن‌قدر افراطی بود که مردم کانادا را به دو دسته تقسیم کرد و این دو دسته دائماً با هم درگیر بودند.

یک نکته را هم باید بگویم و آن این‌که ترودو تنها به خاطر انتساب به پدرش نیست که مشهور شده است، بلکه او در جریان انتخاب اخیر توانست مواضع مستقل خود را بگیرد و اعتماد مردم را جلب کند، به‌رغم این‌که استیون هارپر کمپین گسترده‌ای هم در رسانه‌ها به راه انداخت تا بگوید ترودو خیلی جوان است و آماده نخست‌وزیری نیست و نمی‌تواند استقلال داشته باشد. این تبلیغات عملاً نتیجه معکوس داشت.

نخست‌وزیر جدید کانادا هم هم‌چنین تحت کنترل لابی قدرتمند اسرائیلی است. هر سه حزب اصلی در کانادا همین وضعیت را دارند. سال 2014 که حمله به غزه در حال انجام بود، هر سه حزب کانادا تأکید داشتند که نشان دهند اسرائیل قربانی جنگ شده است و دارد از خود دفاع می‌کند. بنابراین قدرت لابی صهیونیستی محدود به حزب محافظه‌کار نمی‌شود، بلکه در همه حزب‌های دیگر هم جریان دارد. البته استیون هارپر به طور خاصی با نتانیاهو ارتباط داشت. هر دو از یک طرز تفکر نومحافظه‌کارانه تبعیت می‌کردند.

بنابراین ارتباط دولت جدید کانادا با فلسطینی‌ها و اعراب و مسلمانان ممکن است اندکی بهتر شود، اما واقعیت این است که نیروهای بسیار قدرتمند اقتصادی و نظامی، لابی صهیونیستی و رسانه‌های زیادی هستند که توان ترودو برای منحرف شدن از سیاست‌های دولت قبلی را محدود خواهند کرد. با این وجود، سیاست خارجی کانادا ممکن است تغییر محسوسی کند. مثلاً می‌توان پیش‌بینی کرد که کانادا روابط دیپلماتیک با ایران را از سر بگیرد و حتی عده‌ای از ایرانی-کانادایی‌ها را که حامی جمهوری اسلامی هستند با هدف تقویت روابط، در دولت یا نهادهای وابسته به دولت به کار بگیرد.

این در حالی است که هارپر روابط دیپلماتیک با ایران را قطع کرد و از موضع نتانیاهو در مذاکرات هسته‌ای مبنی بر تحریم و فشار بر ایران حمایت می‌کرد. هم‌چنین عمده ارتباط هارپر با ایرانی-کانادایی‌ها منحصر به آن دسته‌ای بود که طرف‌دار رژیم شاه بودند. بیانیه‌های او هم بوی تغییر حکومت در ایران را می‌داد و حتی برنامه‌ای برای حمایت از مخالفان دولت در ایران داشت.

در زمینه فلسطین هم دولت جدید احتمالاً مواضع فلسطینی‌ها را مبنی بر این‌که تحت ظلم هستند و حقوقشان در حال نقض شدن است، و این‌که آن‌ها هم مانند هر ملت دیگری حق تعیین سرنوشت دارند، بیش‌تر به رسمیت خواهد شناخت. به‌رغم همه این‌ها باید واقع‌بین باشیم. نمی‌توان تصور کرد که کانادا قرار است یک شبه از این رو به آن رو شود.

به عنوان مثال، مهم است که مردم به خصوص در کشورهای اسلامی متوجه باشند که انتخابات اخیر چقدر مهم بوده است و استیون هارپر چه اندازه تلاش کرد تا اسلام‌هراسی را در کانادا رواج دهد و از این راه میان مردم کانادا دودستگی ایجاد کند و بتواند حمایت بیش‌تری برای خود بخرد. به نظر من این اقدامات ریشه‌اش در عملیات‌های روانی مربوط به 11 سپتامبر و عملیات‌های پرچم دروغین دیگری بود که به عنوان حوادث تروریستی توسط افراط‌گرایان اسلام‌گرا معرفی در حالی که در این عملیات‌ها یا از اسلام‌گراهای اغفال شده استفاده می‌کنند یا حادثه را از اصل، خودشان طراحی و اجرا می‌کنند.

البته این عملیات‌ها روز به روز در رسانه‌های جمعی رسواتر می‌شود. کتاب‌هایی مانند "کارخانه تروریسم" نوشته "ترور آرونسون" نشان می‌دهند که اف‌بی‌آی چگونه افرادی را فریب می‌دهد تا عملیات تروریستی انجام بدهند و سپس قبل از آن‌که اقدام به عملیات کنند، آن‌ها را دستگیر می‌کند و ادعا می‌کند که جلوی عملیات تروریستی را گرفته است تا بودجه بیش‌تری بگیرد و وجهه خود را مشروع جلوه دهد.

در انتخابات کانادا، فردی به نام "لینتون کرازبی" را داشتیم که القاب زیادی دارد از جمله "استاد علوم ممنوعه در سیاست" و "جادوگر شهر آز." این فرد نقش مهمی در انتخاب دیوید کامرون در انگلیس داشت و با استیون هارپر هم کار می‌کرد. هم‌چنین با رسانه‌هایی کار می‌کرد که حامی هارپر بودند. وظیفه‌اش هم این بود که روزنامه‌ها را پر کند از تصاویر اعراب با لباس‌ها و سربندهای کاملاً شناخته‌شده‌شان در حالی که واژه تروریست در همه طرف این تصاویر نوشته شده بود. سپس از این هیاهوی رسانه‌ای برای تحقق اهداف سیاسی استفاده می‌شد.

در حالی که استیون هارپر به شدت این مسئله را دنبال می‌کرد، ترودو با آن مخالفت علنی می‌کرد و همیشه می‌گفت جامعه کانادا باید تا جایی که می‌شود همه طرز تفکرها را در خود هضم کند. فکر می‌کنم همین رویکرد چندفرهنگی و چندمذهبی است که مردم کانادا می‌پسندند. کانادا کشور مهاجران است. بنابراین برخورد با این افراد باید خیلی بهتر شود. ترودو هم به دنبال کشوری است که بسیار بیش‌تر از کانادای کنونی، انسان‌دوست و مطابق با اصول بین‌المللی از جمله بیانیه حقوق بشر باشد. کانادایی‌ها به این افتخار می‌کنند که کشورشان در گذشته به عنوان یک کشور حافظ صلح شناخته می‌شد، نه یک کشور متهاجم که سیاست‌هایی مانند دخالت‌های کنونی در خاورمیانه و عراق و سوریه دارد.

اولین کاری که ترودو کرد این بود که گفت ما از جنگنده‌های اف-18 برای مقابله با داعش استفاده نخواهیم کرد. البته وی با اوباما تماس گرفت و گفت که کانادا در ائتلاف ضدداعش باقی خواهد ماند. هم‌چنین به این مسئله اشاره نکرد که آمریکا و اسرائیل از طریق عربستان، ترکیه و قطر به داعش پول می‌دهند و در واقع از هر دو طرف درگیری در سوریه حمایت می‌کنند. جالب است بدانید ماه مارس گذشته، گزارشی از سوی ترکیه منتشر شد که رسانه‌های کانادایی به آن پرداختند. این گزارش نشان می‌داد که مقامات کانادایی از طریق سفارت کانادا در اردن به داعش کمک می‌کردند تا نیروهای تازه جذب کند و برخی زنان را از انگلیس به سوریه می‌فرستاد تا به دست داعشی‌ها برسند. آن‌جا بود مقامات کانادایی دستشان رو شد.

بنابراین این عملیات روانی برای کمک به داعش و استفاده از اسلام‌هراسی برای اهداف سیاسی، یکی از عوامل تعیین‌کننده در انتخابات اخیر کانادا بود. باید این را هم بدانیم که به احتمال زیاد، ترودو هم مجبور است با همین تبلیغات و عملیات‌های روانی که در نتیجه سیاست دروغین جنگ با تروریسم ایجاد شده، کنار بیاید و آن را ادامه بدهد. فقط ممکن است این سیاست را به شکل مخفیانه‌تر و شاید بتوان گفت هوشمندانه‌تری ادامه دهد.

 

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.