بر بالای این شعر به عنوان تقدیمیه میخوانیم:
«تقدیم به آخرین منجی(عج)»
اما آیا این شعر واقعاً یک شعر مذهبی است؟ شعر مذهبی، شعری است جانبدارانه و مبلغ. شعری که میکوشد، مخاطب را با دین و مختصاتش آشنا سازد یا احساسات و عواطف او را به نفع دین تحریک کند. پس این شعر برای آنکه به دام تأویل نیفتد بناچار از اسامی خاص و نشانههای روشن بهره میبرد تا شکل دهنده مسیر تاویل و معنایابی باشد. شاعر دینی میداند که تأویلهای مخاطبان گاه از مسیرهایی کاملاً در خلاف جهت نیت او عبور میکند و به مقصدی کاملاً متفاوت میرسد. پس حتی اگر شده به قیمت صراحت متن و به بهای تک صدا و تک معناشدن اثر، با اشاره تقریباً مستقیم به معنای دینی، مسیر تأویل را خود تعیین میکند، کاری که «امیرحسین نورالدینی» انجام نداده است.
انتظار در شعر او، انتظاری عام و کلی است. او با این فرض که تقدیمیه بخشی از شعر است، تمام هستی متن را به عنصری پیرامتنی چون تقدیمیه وابسته ساخته است . پیرامتنها به تأویل و معنایابی شعر کمک میکنند، اما در عین حال باید پذیرفت که جزیی از متن نیستند. متن هرگز نمیتواند طفیلی پیرامتن باشد، معضلی که در این روزگار به کرات در اشعار کلی گو و به اصطلاح دینی رخ داده است.
شعریت انتظار اما در متن «نورالدینی» به خوبی اجرا شده است. ساعت بیعقربه در واقع اجرای توقف زمان و بیپایانی انتظار است . عمری که بیزمان گذشته و به پایان خوشی نرسیده است. پایان خوشی که نه تنها ظهور امام عصر(عج)، بلکه هرچیز دیگری هم میتواند باشد.
* آدمهایی که از بهشت آمدهاند/ امیرحسین نورالدینی/ سورمه/ 1390/ صفحه 12.
نظر شما