اینجا آرامستان دوم شهرداری مشهد پس از بهشت رضا(ع) است. جایی به وسعت بیش از 180 هکتار که در ظرفیت خاکسپاری آن برای دفن نسلهای آینده نیز پیشبینیهای لازم شده است.
تاکنون حرف و حدیثهای زیادی در وصف مکان این آرامستان و وعدههای بسیاری برای زمان بهرهبرداری آن شنیدهایم که همین موضوع سبب میشود خودمان پیش از بهرهبرداری رسمی به آنجا سری بزنیم.
* پلان اول
فقط شنیده بودیم «بهشت رضوان» در جاده کلات و همجوار با روستای گنبدواز درحال آمادهسازی است. همین آدرس را دستمایه گزارش قرار میدهیم و همراه با تیم گزارشی قدس راه میافتیم. با خودمان میگوییم قطعاً نباید خیلی دور باشد، چون نامش آرامستان شهر مشهد است نه روستاهای دور دست!
وارد جاده کلات میشویم وقتی چند کیلومتری از جاده را طی میکنیم کمی دستپاچه میشویم و میگوییم بعید است اینقدر دور باشد، بنابراین یکی از همکاران پیشنهاد میکند از اهالی آدرس را بپرسیم.
اما فردی که سراغش رفتهایم نه تنها از آدرس اظهار بیاطلاعی میکند، بلکه چنان وانمود میکند که گویی تاکنون چنین اسمی هم به گوشش نخورده است!
دومین کسی که سراغش میرویم خیلی بلد نیست، ولی میگوید «حالا حالاها برید، خیلی جلوتر است.»
تا اینجا حداقل چند روستا از جاده کلات را پشت سر گذاشتهایم و منتظریم فرد دیگری را در حاشیه جاده ببینیم و به سراغش برویم.
مرد میانسالی حاشیه جاده ایستاده است تا رانندهای او را به مقصدش برساند. جلوی پایش ترمز میگیریم تا آدرس روستای گنبدواز را بپرسیم.
او که نسبت به بقیه با محل آشنایی بیشتری دارد، میگوید: «باید پاسگاه را هم رد کنید سمت چپ جاده را بگیرید بروید بالا!»
در پاسخ به اینکه میخواهیم به «بهشت رضوان» برویم میگوید: اگر به شما آدرس روستای گنبدواز را داده اند که مسیرش همان جاست.
مرد پیشنهاد میدهد او را هم سوار کنیم تا راه را به ما نشان دهد.
تقریباً به کیلومتر 10 جاده کلات که میرسیم به پیشنهاد مرد از دوربرگردان جاده دور میزنیم تا وارد کنار گذر لاین سمت چپ جاده شویم. مدام با دستش مسیر را به ما نشان میدهد و میگوید: «همین جاده فرعی میرود روستای گنبدواز.»
مرد تا اول مسیر فرعی روستای گنبدواز ما را همراهی کرد و سپس پیاده شد.
نمایان شدن تابلوی روستای گنبدواز به ما اطمینان خاطر میدهد مسیر درست است، اما زیر آن نوشته شده فاصله 10 کیلومتر!
روستاهای فراگرد، خرم آباد، لک لک و قبرستانهای این روستاها را پشت سر میگذاریم و همچنان در یک جاده روستایی پیش میرویم، اما هرگز باور نمی کنیم مسیر آرامستان دوم مشهد تا این حد یک جاده فرعی روستایی باشد.
کم و بیش10 کیلومتری طی میکنیم که به دو راهی این مسیر روستایی میرسیم. سمت راست کمی پایین تر تابلویی نصب شده و جدولهایی در قالب طرح هادی روستایی کشیده شده است، بنابراین با خودمان برانداز میکنیم و مطمئن میشویم باید به سمت راست برویم.
جلوتر که میرویم نشانههای «بهشت رضوان» آشکار میشود.
تابلوی روستای گنبدواز را هم رد میکنیم و وارد مسیری میشویم که دو طرفش تازه نهالکاری شده است، البته در این مسیر باغهای زیادی به صورت چهاردیواری احداث شده که درها و سایبانهای رنگارنگی دارند.
حالا دیگر سردر ورودی «بهشت رضوان» که مانند سردر بهشت رضا ساخته شده از دور نمایان است. نزدیکتر که میشویم تابلوی سازمان فردوسها و بهشت رضوان نیز دیده میشود.
* پلان دوم
سردر «بهشت رضوان» هنوز آجری است و بر بالای داربست آن کارگران مشغول کارند.
عکاس گروه پیاده میشود تا از همه زوایا عکس بگیرد.
مسیر ورودی زیر سردر بهشت رضوان به دلیل انبوه مصالح بسته است، اما کنارش راهی باز است تا خودروها بتوانند وارد آرامستان شود.
به محض ورود صدای نگهبان ما را میخکوب میکند. راننده روزنامه میگوید: تیم گزارشگر روزنامه هستیم. میگوید: «ورود خانم ممنوع است و باید هماهنگ کنم.»
وارد کانکس نگهبانی میشود تا هماهنگ کند پس از مدت کوتاهی میآید و میگوید: پشت سر موتور من بیایید تا شما را به دفتر مسؤولمان راهنمایی کنم.
همانطور که پشت سرش میرویم، مشخص میشود که آخرین سازه ساخته شده در این آرامستان دفتر مسؤولان پروژه است، چون با دیدن هر کانکس کوچک گمان میکردیم که رسیدهایم اما نگهبان موتورسوار، همچنان ما را به جلو میکشاند.
در تصویرسازی فضای داخلی آرامستان نیز باید از انبوهی مصالح، کارگر و چندین هکتار مرتع منابع طبیعی تعریف کرد .
اینجا تا چشم کار میکند مرتع و بیابان است، البته از حق نباید گذشت چون مسیرهای تردد اولیه بدو ورود به آرامستان کشیده شده، جدولها گذاشته و رنگ آمیزی شده و روکش آسفالتی هم روی آنها پهن شده است.
یک سرسره پلاستیکی مارپیچی، چند تاب و وسیله اسباب بازی رنگارنگ و سه سوله خیلی بزرگ (که در آخر متوجه شدیم وسطی ساختمان غسالخانه و دو تای دیگر انبار هستند) تنها سرمایه کنونی این آرامستان هستند که از دور آشکار است. به هر حال پس از چند دقیقه طی مسیر در زمینهای خاکی آرامستان، به بنایی با بلوکههای سیمانی میرسیم که دفتر مسؤولان مستقر در آرامستان است.
مسؤول مربوط خودش را مهندس ناظر سازمان فردوسها در آرامستان بهشت رضوان معرفی میکند. به نظرم ما اولین تیم رسانهای هستیم که سراغ این آرامستان رفتهایم، به همین دلیل نهایت همکاری را با ما انجام میدهد.
او میگوید: برای بهشت رضوان 188 هکتار زمین اختصاص یافته، اما در فاز نخست تنها 10 هکتار آن آماده سازی شده است.
او دستش را روی نقشه نصب شده روی دیوار میگذارد و میافزاید: از 10 هکتار فاز اول نیز فقط 8 قطعه آماده دفن شده است.
این مسؤول از آماده بودن دو هزار قبر در این آرامستان خبر میدهد و اظهار میدارد: یک نماز خانه و سرویس بهداشتی همجوار آن نیز آماده است.
وی پیشرفت ساختمان غسالخانه آرامستان را هم 80 درصد اعلام میکند و میگوید: هم اکنون تلاشها به صورت شبانه روزی شده تا کار در موعد مقرر تحویل شود.
او در پاسخ به این پرسش که چطور این آرامستان قرار است اواخر ماه جاری به بهرهبرداری برسد در حالیکه هنوز هیچ قسمت آن آماده نیست؟ میافزاید: اگر شرایط آب و هوایی با ما یار باشد امیدواریم بموقع انجام شود.
او اینگونه ادامه میدهد که ما میدانیم در همان مراحل اولیه بهره برداری که خیل اموات سرازیر اینجا نخواهد شد همانطور که بهشت رضا زمان برد تا مورد استقبال قرار بگیرد.
این مسؤول، انتقاد ما از راه روستایی این آرامستان را نیز میپذیرد و میگوید: متأسفانه این مسأله را قبول داریم، اما راه دیگری برای این آرامستان درنظر گرفته شده که در سالهای آینده به میدان معراج (پایانه معراج) متصل خواهد شد.
وی با بیان اینکه فاصله آرامستان «بهشت رضوان» تا میدان معراج نیز حدود 10 کیلومتر است، میافزاید: هم اکنون 5/3 کیلومتر این مسیر خاکی و بقیه نیز راه روستایی است که امیدواریم با عقد قرارداد با پیمانکار هر چه زودتر احداث شود.
وقتی از او میخواهیم اجازه بدهد از قطعات آماده دفن اموات و غسالخانه آرامستان بازدید کنیم میپذیرد و نگهبان موتور سوار را برای راهنمایی با ما میفرستد.
از پنجره که داخل نمازخانه را نگاه میکنم تمام فضای داخلی کانکس با موکت سبز رنگی مفروش شده و بنری روی موکت پهن و آماده نصب است که خیرمقدم به استاندار و اعضای شورای شهر روی آن نوشته شده است.
روی قطعههای آماده که میایستیم میبینیم همه قبرها رویش با خرده سنگ پوشیده شده و امکان دیدن داخل قبرها نیست، اما نگهبان میگوید: همه قبرها یک طبقه است.
البته دو قطعه از این قطعات کاملا آماده است و حتی گلکاریهایی هم انجام شده، ولی 6 قطعه دیگر هنوز گلکاری نشده است. در کنار این قطعات آبسردکنی سنگی هم میبینیم که گویا به یاد زنده یادی نصب شده که عکس او هم روی آن حک شده است.
اطراف این قطعات تا چشم کار میکند بیابان است و بیابان!
از نگهبان موتور سوار میخواهیم ما را تا ساختمان غسالخانه آرامستان هم راهنمایی کند چون مطمئن هستیم پس از بهرهبرداری، گرفتن مجوز ورود به غسالخانه بسیار سخت خواهد شد.
با اینکه مهندس مقیم آرامستان مدعی بود 80 درصد ساختمان غسالخانه آماده است، اما فقط دیوارهای آن ساخته شده و خبری از کف سازی، در و پنجره، تأسیسات و ... نیست.
* پلان سوم
در بازگشت همه به این فکر میکنیم که مدیران شهرداری مشهد زمان بهرهبرداری «بهشت رضوان» را از اوایل سال گذشته تاکنون بارها تغییر دادهاند، اما این آرامستان هنوز جای کار زیادی دارد که اولین آن، راه مناسب است و بقیه موارد را هم به قضاوت شما پس از بازدید از این آرامستان میسپاریم.
نظر شما