معارف/ آمنه مستقیمی: وجود مقدس حضرت رسول(ص) مایه رحمت برای جهانیان در همه ابعاد است که در پرتو وجودشان حتی پس از رحلت، اهدافی بزرگ چون وحدت جهان اسلام محقق میشود؛ از این رو و به مناسبت فرا رسیدن هفدهم ربیع الاول، سالروز ولادت نبی ختمی مرتبت(ص)، با حجت الاسلام والمسلمین حسین ابراهیمی، مدیر مدرسه علمیه و انتشارات ثقلین، عضو جامعه روحانیت مبارز، رئيس سابق مركز رسيدگى به امور مساجد كشور و مؤلف كتابهايى همچون «سيره نبى اعظم(ص)»، «سيماى پارسايان (شرح خطبه همام)» و «شرح سيرى در نهج البلاغه شهيد مطهرى» درباره وحدت در سیره نبوی به گفت و گو پرداخته ایم که هم اینک پیش روی شماست.
با توجه به آنکه سیره نبوی آیینهای تمام نما از همه آن چیزی است که بشر برای سعادت و کمال نیاز دارد و امروز هم یکی از نیازهای اصلی او بویژه در جهان اسلام مسأله وحدت است، آیا در سیره و منش پیامبر اکرم(ص) مسأله وحدت و تلاش برای ایجاد آن دیده میشود؟
- پیامبر اکرم(ص) در صدر اسلام با ادیانی همچون مسیحیت و یهودیت سر و کار داشتند و در برابر آنها و به منظور همافزایی در جامعه، از مشترکات استفاده کردند، البته این هدایت و راهنمایی از جانب خدا انجام میشد و به پیامبر(ص) و مسلمانان درس وحدت میداد، چنانکه در آیه 64 سوره مبارکه آل عمران فرمود: «ای پیامبر! بگو،ای اهل کتاب بیایید به سوی کلمهای که میان ما و شما مساوی است»
یعنی اعتقاد به وحدانیتِ ذات الهی و گرد آمدن حول محور توحید؛ به عبارت بهتر پیامبر(ص) از حداقلِ مشترکات حتی برای وحدت ادیان استفاده میکردند تا مردم جمع شوند، ولو پیرامون یک کلمه! و این درسی مهم برای امروز ماست.
افزون بر این، در موارد دیگر هم پیامبر(ص) دلها را آرام به هم نزدیک میکردند تا جایی که میفرمودند: دو کلمه را بگویید، سعادت دنیا نصیبتان میشود: یکی اقرار به وحدانیت خدا و دیگر نبوت شخص خودشان و حتی میفرمودند: «من عزت را برای شما در پناه این دو کلمه میبینم.»
جالب آنکه حتی ازدواجهای ایشان عمدتاً بر این مبنا بود که قبایل را به هم نزدیک کنند و بتدریج وقتی این مسأله رخ داد، ایشان اسلام را محور قرار دادند تا حمیت قومی قبیلهای از بین برود و میفرمودند: میان عرب و عجم، سیاه و سفید هیچ تفاوتی نیست و هیچ قومی بر قوم دیگر برتری ندارد، بلکه بهترین و مُکَرم ترین افراد نزد خدا کسانی اند که تقوای بیشتری داشته باشند و چنین ملاکهای مشخصی را برای نزدیکی و هم افزایی مردم تبیین کردند.
با این تفاصیل، شیوه حضرت رسول(ص) در مسأله وحدت جنبه فرهنگی داشته است!
- بله، ایشان علم و عالم را مورد توجه قرار دادند و علم را دلیل ارجح معرفی کردند، پس از آن، عالم عامل را بر دیگر علما برتری دانستند و نیز افرادی که اهل جهاد و مبارزه بودند و در مهاجرت سبقت گرفتند!به عبارت بهتر ایشان ارزشهای اسلامی را بتدریج برای مردم تبیین کردند و در نهایت جامعهای به وجود آوردند که با محوریت اسلام و با ارزشهای مشخص به پیش میرفت.پیامبر(ص) با این راهبرد حمیتهای قومی، زبانی، منطقهای و وطنی را از بین بردند و کاری کردند که امت اسلامی شکل گرفت و وقتی جامعه پراکنده به هم وصل شدند و پیرامون توحید و نبوت گرد هم آمدند، مسایل قومی و زبانی رنگ باخت و «ید واحد» از آستین اسلام برآمد.مهم آنکه نبی مکرم اسلام(ص) تقوا را بنیاد وحدت قرار دادند و تأکید کردند، حقیقت تقوا را دریابید و به حبل ا... متصل شوید که این حبل عبارت است از توحید، ولایت و امامت؛ یعنی ایشان همه گسستهای جامعه را با این حلقهها به حبل الله وصل کردند! و مهمتر آنکه برای این حبل الله مراقب گذاشتند تا وحدت، توحید، ولایت و حرکت از بین نرود و حفظ شود.
حضرت رسول(ص) در درون جامعه نوپای اسلامی که هنوز رگه هایی از جاهلیت در آن دیده میشد، چگونه زمینههای وحدت را ایجاد کردند و مردم را در یک جبهه گرد آوردند؟
ایشان برای ارتباط مردم با مردم بر اخلاق متمرکز شدند تا درونها الهی و عدالت خواه و تقواطلب و ارزش خواه شود و در نهایت کار را به جایی رساندند که خداوند، ایشان را ستود و فرمود: « توای پیامبر! دارای اخلاق بزرگی هستی.»
و خود حضرت(ص) فرمودند: «همانا من مبعوث شدم تا اخلاق را به کمال برسانم و جامعه یکدیگر را دوست داشته باشد و به هم کمک کند و صبر و بردباری را پیشه نماید تا رستگار شود!»
یعنی به فرمان الهی، پیامبر(ص) جامعه را به صبر و تحمل و از سوی دیگر تشکیل امت واحده آن هم بر محور تقوا توصیه و تشویق میکردند؛ یعنی زیرساخت همه فعالیتهای فردی و جمعی را تقوا قرار دادند؛ زیرا اگر تقوا باشد دروغ، تهمت، افترا ظلم و ستم از بین رفته و همه چیز مطابق با دستورهای الهی پیش میرود.
بنابراین رسول خدا (ص) تقوا را سنگ بنای وحدت قرار دادند؛ چون اگر این سرمایه نباشد، منافع فردی و نفسانی گاهی بر همه زندگی انسان حاکم میشود و آن گاه وحدت محلی از اعراب ندارد و خودِ جمعی انسانها گم شده و خودِ نفسانی اش تقویت میشود.
آیا امروز هم وحدت میتواند به عنوان ضرورتی انکارناپذیر در جهان اسلام به ساخت تمدن نوین اسلامی کمک کند؟!
- وقتی بنیان تمدن اسلامی را در سیره نبوی بررسی میکنیم، به شاخصههای گوناگونی میرسیم؛ نخستین شاخص، ایمان به خدا و نبوت است و نیز شخصیت و توانمندیهای خود، زیرا انسان بدون باور؛ یعنی بی هدف هیچ گاه به نتیجه نمیرسد!
شاخصههای دیگر در این باره عبارتند از تقوا، علم و دانش و صبر و تحمل تا جایی که امیرمؤمنان(ع) فرمودند: «بر شما باد به صبر که صبر برای ایمان به منزله سر است برای بدن!»
سعی و تلاش، تداوم و استمرار کارها، تعاون و همکاری و توجه به طبقه محروم جامعه، عدالت خواهی و گسترش آن در جامعه که تبعیضها را از بین برده و زمینه بارور شدن تمدن را رقم میزند، همگی از شاخصههای تمدن سازی نبی مکرم اسلام(ص) است و چون ایشان به تصریح قرآن اسوهای حسنه برای ما هستند ما نیز برای تمدن سازی نوین باید این شاخصهها را مد نظر داشته باشیم.
چطور این مهم ممکن میشود؟ با چه کیفیتی؟!
- اگر خواستههای فردی و گروهی، خویشاوندی و یا نفسانی بر ما غلبه کند، دیگر از تمدن اسلامی خبری نخواهد بود و بتدریج حتی انسجامِ حداقلی جامعه اسلامی نیز از بین میرود!
وحدت و انسجام جامعه اسلامی در جامعه ما به برکت امام راحل و رهبر معظم انقلاب محقق شده است، به گونهای که بر مبنای وحدت، نظام و انقلاب و دولت و بیداری اسلامی شکل گرفته و شرایط برای ساخت تمدن نوین اسلامی ایجاد شده، بنابراین نیاز است همه مردم از جمله زن و مرد و کوچک و بزرگ، عالم و غیرعالم پیرامون ولایت تلاش کنند تا جامعه ما همان تمدنی که در صدر اسلام توسط پیامبر(ص) پایهریزی شد، متناسب با شرایط زمانی و امکانات، شکل دهند.
نظر شما