همسرش «یگانه صالحی» نیز به همراه خبرنگاری دیگر دستگیر شده بودند که مدتی بعد هر دو آزاد شدند تا «جیسون» همچنان در ایران بماند. چند روز پس از بازداشت او، رئیس دادگستری استان تهران اعلام کرد : «رضاییان برای پاسخ به برخی پرسشها بازداشت شده است».
جاسوسها چه شکلیاند؟
اینکه جاسوسها همهشان چهرههای عجیب و غریب و قیافه «جیمز باندی » داشته باشند و بتوانند مانند قهرمان کتاب «جاسوس دوجانبه»کارهای خارق العاده انجام دهند مال توی فیلمها و قصههای قدیمی است. لابد در علم جاسوسی نوین! جاسوسها باید شکل همه آدمهای عادی کوچه و خیابان باشند. «جیسون رضاییان» هم انگار از همین دسته افراد بود. خبرنگار خوشتیپی که کمتر از هر کس دیگری به جاسوسهای سینمایی شباهت داشت. برای همین درست پس از اعلام دستگیریاش، آمریکاییها آرام آرام جنجال رسانهای را شروع کردند تا بعدها مسایل عاطفی و حقوق بشری را هم چاشنی کار کنند و ایران را تحت فشار قرار دهند. برخی از روزنامههای آمریکایی و حتی اروپایی مانند« دویچه وله» آلمان نوشتند:« با گذشت چهار ماه از بازداشت رضاییان، هنوز تفهیم اتهام رسمی انجام نشده است و او در زندانهای تحت کنترل سپاه پاسداران نگهداری میشود».
به چه جرمی؟
عرف بازجویی و محاکمه غیر علنی از جاسوسها در سراسر دنیا همین است که اطلاعاتی به بیرون درز نکند. بنابراین مقامهای رسمی ایران در اینباره سکوت کرده بودند و حرف چندانی نمیزدند. دادستان تهران هشت ماه پس از دستگیری رضاییان به صورت رسمی اعلام کرد: اتهام او جاسوسی و همکاری با کشورهای متخاصم است. روش کار او هم جمع آوری اطلاعات در خصوص مسایل داخلی و خارجی ایران و کشف راهکارها و ترفندهایی بود که ایران برای مقابله با تحریمها از آنها استفاده میکرد. رسانههای غربی هم با وجود همه جنجالی که راه انداخته بودند ، تنها روی مسایل عاطفی و خانوادگی رضاییان زوم کرده بودند و سعی داشتند به مخاطبان بگویند همه فعالیتهای رضاییان در چارچوب وظایف خبرنگاری اش بوده است! وکیل متهم نیز سعی داشت ثابت کند که اکنون ایران و آمریکا متخاصم محسوب نمیشوند و همکاری رضاییان با آمریکا
جرم نیست
صدای چه کسانی در آمد؟
در فضایی که بحث توافق هستهای و بعد پایان تحریمها داغ شده بود، نخستین بار این «اوباما» بود که ششم اردیبهشت 94در یک مراسم میهمانی کاخ سفید خواستار آزادی آقای جاسوس شد و به برادر «جیسون» قول داد تا او را سالم به آمریکا برنگرداند، از پای نمینشیند. این در حالی بود که اوباما نه در این میهمانی و نه در جایی دیگر، هیچ وقت حرفی در باره جزئیات فعالیتهای رضاییان در ایران نزد. همین رویه را رسانههای غربی نیز دنبال میکردند و همیشه به جای پرداختن به ریز فعالیتهای رضاییان، از حرفه خبر نگاریاش میگفتند و یا برای تحریک احساسات مخاطبان، با مادر متهم مصاحبه میکردند.
رفتار آمریکاییها لو داد که «جیسون» یک فرد عادی نیست
همان روز که یک سناتور جمهوری خواه از اوباما خواست، آزادی رضاییان شرط آمریکا برای توافق هستهای با ایران باشد، معلوم شد که نه «رضاییان» یک فرد عادی است و نه این ماجرا ساده به پایان خواهد رسید. از مدتی پیش زمزمههایی در اینباره به گوش میرسید که ممکن است در کنار توافق با ایران، برخی زندانیان دو کشور مبادله شوند. اگرچه محسنی اژهای یکی دو بار این مسأله را رد کرد، اما وقتی روز 12 آذر، یعنی 16 روز پیش سفیر آمریکا در سازمان ملل خواستار آزادی جیسون شد و همچنین دو روز قبل نیز یک مقام آمریکایی که نخواست نامش فاش شود، خبر از توافق برای آزادی او داد، همه از رفتار آمریکا متوجه شدند که این فرد، یک روزنامه نگار ساده نبود.
مدت ها پیش یک نفر درباره جاسوس های امروزی نوشته بود: جاسوسی از بین نمی رود بلکه از فردی به فرد دیگر منتقل می شود!
نظر شما