مخاطب امروز حق دارد تیراژهای بالای مجموعهشعرها و نیز تعداد دفعات چاپ یک مجموعه را ملاک قابلقبول بودن یک مجموعه بداند. به هرحال وقتی هزارو 100 نفر مخاطب، مجموعهای را خریده، چاپ اوّل مجموعه را تمام کرده، و کتابی را به چاپ دوم رساندهاند، مخاطب احتمالی سختگیر ما هم اگر هزار و صد و یکمین نفری باشد که آن کتاب را میخرد، احتمالاً پشیمان نخواهد شد، امّا حقیقت این است که عملکرد برخی شاعران و ناشران در چندسال اخیر نشان داده که نمیتوان به این قبیل اعداد و ارقام هم اعتماد چندانی داشت، و حتی اگر اعداد و ارقام هم درست و قابلاعتماد باشند، به چاپهای بعدی رسیدن اثری، لزوماً به معنی خریدن تمامی شمارگان توسط مخاطب حقیقی نخواهد بود. در چندسال گذشته، شاید افزایش تعداد شاعران یا افرادی که تمایل به داشتن کتاب شعر داشتهاند باعث شده که ناشران با توجه به پیشبینی وضعیّت این قبیل کتابها در بازار نشر، اصرار به پایین آوردن شمارگان چاپ کتابها داشته باشند. پیشنهادی که البته پس از مدت کوتاهی، بهشدت مورد توجه شاعران تازهکار و متأسفانه حتی برخی شاعران مطرح قرارگرفت. چرا؟ چون به فروش رسیدن 200 نسخه از یک مجموعهشعر، به زمانی حدوداً یکپنجم زمان به فروش رسیدن هزار و 100 نسخه نیاز دارد، لذا مجموعهشعری که بهطور احتمالی در 6 ماه به چاپ دوم میرسیده، در همان مدت زمان ششماهه به چاپ ششم میرسد و این یعنی که «من بهترین شاعرم و این را خودم نمیگویم، مخاطبانم میگویند!». از سویی شاعران تازهکاری هم که از پیش میدانند با استقبالی از سوی مخاطبان مواجه نخواهند شد، ترجیح میدهند 200 نسخه کتاب روی دست خودشان یا ناشر بماند، نه هزار و 100 نسخه. امّا برخی شاعران تازهکار یا متوسط هم هستند که مجموعهشعرشان شمارگان واقعی دارد و واقعاً پس از مدتزمان کوتاهی، چاپ اولشان تمام شده و به چاپ دوم، و پس از مدتی به چاپ سوم و... میرسد. امّا مخاطب با اتکا به همین شمارگان واقعی و نوبت چاپهای واقعی هم وقتی یک نسخه از چهارمین نوبت چاپ کتاب مذکور را میخرد، باز میبیند مغبون واقع شده است. در حلّ این معما باید گفت متأسفانه برخی شاعران، با استفاده از ارتباطها و بهقول خودشان کانالهاییکه دارند، کتابشان را بهسرعت میفروشند، امّا چگونه؟ این روش، خود زیرشاخههای بسیاری دارد. مثلاً حدود دو ماه پیش، یکی از شاعران تازهکار، مجموعهشعری منتشر کرد که در هر صفحه آن میشد بهراحتی چهار-پنج غلط فاحش دستوری پیدا کرد. شاعر مذکور بلافاصله پس از دریافت 700 نسخه منتشرشده، با یکی از نامزدهای انتخاباتی شهرش وارد مذاکره شد و توانست هر 700 نسخه کتابش را یکجا به او بفروشد تا او کتاب را در پکیج هدیه تبلیغاتیاش بگذارد. در همین زمان، نامزد انتخاباتی دیگری هم در یکی از شهرهای مجاور، جواب سلام دوست شاعرمان را داد و هفته بعد چاپ دوم مجموعه مذکور، بازهم با شمارگان واقعی 700 نسخه از چاپخانه بیرون آمد، چون احتمالاً دومین نامزد انتخاباتی هم توجیه شده بود که باید دقیقاً 700 عدد پکیج هدیه تبلیغاتی تهیه کند، لذا چاپ سوم مجموعه مذکور هم برای قرارگرفتن در پکیج دیگری، بزودی منتشر میشود، و مخاطب بیچاره فکر میکند کتابی که در سه ماه به چاپ سوم رسیده، لابد اتفاقی شگرف است در عالم ادبیات.
۱ اسفند ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۱
کد خبر: 351406
نظر شما