تنها تکیه کردن روی قانون و مجازات‌های قانونی کفایت نمی‌کند. در عمل هم می‌بینیم کسانی که مقید به وظایف دینی خودشان هستند ۱۰ برابر دیگران به قانون عمل می‌کنند و قانون را رعایت می‌کنند

خرده‌روایت‌هایی از پارسای سیاستمدار و مظلوم مقتدر آیت الله جنتی

به گزارش قدس آنلاین و به نقل از تسنیم؛ آیت‌الله احمد جنتی عضو فقها و دبیر شورای نگهبان، عضو مجلس خبرگان رهبری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی و امام جمعه موقت تهران است.مسئولیت‌های سیاسی آیت‌الله جنتی در رسانه‌ها، شاید سبب بی‌توجهی به بعد فرهنگی و اخلاقی او شده است.چند روایت کوتاه از مجموعه سخنرانی‌های اخلاقی او را می‌خوانیم:

* خیرات موجب خشنودی خداوند

... واقعاً خدا را شکر می‌کنیم که به ما عمر طولانی و نعمت‌های فراوان عطا فرمود؛ نعمت سلامتی، نعمت امنیت و نعمت‌های بسیار فراوانی که اگر جمع بشوید نمی‌توانید این نعمت‌ها را بشمارید... اگر کسانی برای رضای خدا با کسانی که قهر بودند،‌ آشتی بکنند ثواب بسیار زیادی عاید آنها می‌شود خدا از آنها راضی می‌شود. زیرا خدا دوست نمی‌دارد که مسلمان‌ها دل‌هایشان از هم جدا باشد. (8 فروردین 88)

* اثر شکستن حرمت های الهی بر روح و جسم

انسان، اگر خیراتی به اشخاص، به فقرا، به محرومین به خانواده‌ تنگدست رسانده باشند باز موجب رضای خداست، موجب خشنودی الهی است و خیر و برکت است. و اعمال خیری از این قبیل.
و اگر خدای نکرده کارهای خلافی صورت بگیرد، احکام شرع زیر پا گذاشته بشود، حرمت‌های الهی شکسته بشود باز هم شری است که عاید می‌شود و اثر آن در روح انسان و گاهی هم در جسم انسان می‌گذارد. خوشی‌ها و ناخوشی‌ها همه اینجور است از جمله در ایام عید هم اینجور است. یک قسمت گذرا دارد که یا خوش گذشته است یا بد گذشته است. که این نکته را هم حتماً باید در ذهن ما باشد که این کلمه‌ای که در زبان می‌گذاریم ما جاری می‌کنیم معنی را هم توجه باشیم که خوش گذشت یا بد گذشت، خوش می‌گذرد یا بد می‌گذرد. (8 فروردین 88)


* به «گذر» توجه کنیم

به این نکته گذشتن باید توجه کرد که خوش باشد می‌گذرد بد هم باشد می‌گذرد. اگر آدم دقت در این کلمه بکند نه آن خوشی برای او جالب و جاذب می‌شود چون گذشتنی است و ماندنی نیست چون خوشی است که یک ساعت، نیم ساعت یا دو روز می‌آید و می‌رود و علی علیه السلام که او خوب دنیا را می‌شناسد می‌فرماید: « مَا لِعَلِیٍّ وَ لِنَعِیمٍ یَفْنَى وَ لَذَّةٍ لَا تَبْقَى » (نهج البلاغه. خطبه 222)؛ علی کجا و نعمت فانی کجا؟ خب، این نعمت‌ها فانی می‌شود من می‌خواهم چه کار کنم این نعمت‌ها را؟! من کجا و لذتی که باقی نمی‌ماند کجا. خب، یک لذتی داشته باشیم که باقی نمی‌ماند. یعنی باید رفت سراغ نعمت‌های ماندنی و باقی و دائم. این کلمه می‌گذرد و گذشته و خواهد گذشت این مفهوم را دارد که توجه داشته باشیم. خود به خدایی هر سختی باشد آدم راحت تحمل می‌کند. می‌گوید این سختی می‌گذرد. بیماری هست، دست تنگی هست، گرفتاری هست می‌گذرد. وقتی فهمید می‌گذرد دلش را خوش می‌کند که اینها ماندنی نیست بلکه گذشتنی است. اگر هم خوشی باشد باز خودش را نمی‌بازد که در این خوشی دست به کارهای ناشایستی بزند. کارهای خلافی صورت بدهد برای خوش گذشتن. خب، این خوشی که می‌گذرد چه ارزشی دارد که آدم اینقدر به آن بها بدهد. قیمت آن را باید آدم بداند و به اندازه قیمت آن چیزی را بخرد و بیشتر و گران نخرد... این را هم در نظر داشته باشید. گذشتن آن که همان که هست از خوشی و ناخوشی. ماندنی آن، آثاری است که در روح می‌گذارد. هر عملی که انسان می‌کند در روح او یک اثری می‌گذارد. عملِ بد باشد اثر بد می‌گذارد. عمل خوب باشد اثر خوب می‌گذارد. خوبی نورانیت می‌آورد. بدی، ظلمت و تاریکی می‌آورد، گرفتگی می‌آورد. زشتی می‌آورد. آن عمل خوب، زیبایی می‌آورد. متأسفانه اینها را ما توجه نداریم. (8 فروردین 88)

* خدا خواسته بعضی چیزها را نبینیم

خداوند اینجور خواسته که ما، آن چشم بینایی که بعضی چیزها را ببیند نداشته باشیم. بعضی از چشم‌ها وقتی نگاه می‌کنند در صورت کسی، می‌فهمند که این روحش «زشت» است یا «زیبا» است. قلب او «تاریک» است یا «روشن و نورانی» است. آنها می‌فهمند. ما خودمان بعد از مرگ می‌فهمیم. وقتی که آدم از دنیا می‌رود در آن عالم برزخ که آن صورت‌های مثالی ظاهر می‌شود، در آن وقت می‌فهمد، می‌بیند آن چیزهایی که آدم الان نمی‌ّبیند هم خودش را می‌فهمد که چه قیافه و وضعیتی دارد هم دیگرانی را که آنجا ببیند می‌فهمد که چگونه است. اینها آثار ماندنی عمل است. عمده این است که اعمال چه اثری می‌گذارد. همینجوری که بعضی از آثار در بدن ماندنی است. حالا این در روح است. این که گفتم در بدن هم همینجور است. حالا یک عده رفتند گشته‌اند یک مقداری بعد مثلاً اتومبیل آنها تصادف کرده و یک مجروحیتی پیدا کرده‌اند باید مثلاً 6 ماه بخوابند. یعنی اثر ماندنی در بدن است. یک سال باید معالجه کند. اثر ماندنی در بدن است یا همراهان او از دست رفتند و داغدیده شده، مصیبت زده شده، آثار این مصیبت مدت‌ها در روح او هست و ناراحتی و غصه و غم که چرا پدرم یا فرزندم در این ایام از دست من رفت بر اثر این مسافرت در راه. این هم یک اثر ماندنی اینجوری است. خب، هست این آثار و عمدتاً به آثار ماندنی اعمال توجه بکند و نه به آثار گذشتنی و رفتنی. (8 فروردین 88)

* خدمت به خلق؛ موجب «رضای الهی»

... اگر بتوانند خوب خدمت بکنند و رضایت مردم را فراهم بکنند واقعاً هم خدا از آنها راضی می‌شود و هم بندگان خدا راضی می‌شوند و هم خیر دنیا و آخرت برای خودشان دارد. از بهترین عبادات، خدمت به بندگان خداست. خدا بندگانش را دوست می‌دارد چون آنها را خلق کرده و اگر دوست نمی‌داشت که خلقشان نمی‌کرد. آنها را روزی ‌می‌دهد این همه نعمت به سر آنها می‌ریزد. نعمات بیشماری که کسی غیر از خدا نمی‌تواند عدد آن را بداند نثار این بشر کرده است. معلوم می‌شود خدا نسبت به انسان علاقه و محبت دارد. خب وقتی به انسان محبت دارد هر کسی هم که به انسان خدمت بکند آن هم محبوب خدا قرار می‌گیرد و بهترین انگیزه برای خدمت همین است که انسان رضایت خدا را در نظر بگیرد که خدا از او راضی شود و اگر خدا راضی شد دیگر همه کارهای او و مقدمات کار او درست می‌شود. (25 تیر 88)

* منشأ راه حل همه مشکلات «ایمان» است

... ما به عنوان تربیت یافتگان مکتب قرآن و اسلام معتقدیم که راه حل همه مشکلات یک چیز است و آن ایمان به خدا و توجه به وظیفه الهی و مسئولیتی است که انسان در مقابل خدا دارد. این را اگر درست کردیم همه چیز درست می‌شود. هر کسی در هر پست و سمتی هست می‌فهمد که باید به خدا جواب بدهد. آن خدایی که از سر ضمیر همه خبر دارد، آن خدایی که با نیات همه سر و کار دارد، مردم را با نیات آنها محشور می‌کند و مکرر در آیات قرآن تذکر می‌دهد که خداوند به اعماق قلوب شما و سر و ستر شما آگاه است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ ما فی‏ أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوه‏» (بقره/235) بدانید خدا می‌داند در ضمیر و باطن شما چه خبر است. از خدا حذر بکنید. (25 تیر 88)

* همه اعمال ما در «محضر خدا» است

پس ما در محضر خدا نمی‌توانیم کار خلافی انجام بدهیم و او نفهمد یا بازخواستمان نکند. هم می‌داند و هم «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ * وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ» (زلزال/ 7و8) هر ذره خیر و شری که انجام می‌گیرد خدا می‌داند و مجازات و مکافات می‌دهد.
خب، اگر این باور شد دیگر مخلصانه کار می‌کند و موفقیت و محبوبیت مردمی هم پیدا می‌کند. حتی اگر کسی به فکر خودش هم باشد در جامعه بخواهد آبرو و عزت و شرفی داشته باشد و حتی به مقامی نائل شود بهترین راه، همین است که وظایف الهی خود را بشناسد و به آن عمل بکند. در تجربه هم دیدید هر کسی از این راه رفت به مقاصد و مقامات عالیه رسید و هر کسی این راه را عوض کرد به مقامات عالیه نرسید. (25 تیر 88)

* ناراضی کردن مردم؛ حاصل «غفلت» از خداوند است

... (مسئولان) گاهی افراد را و با این که می‌توانند کارها را زودتر را راه بیاندازند به تأخیر می‌اندازند و معطل می‌کنند و دور سرشان می‌گردانند و یک نارضایتی‌هایی بیخود درست می‌کنند و اینها هم به ضرر خودشان تمام می‌شود و هم به ضرر جامعه. این صرفاً برای غفلت از خداست. ممکن است کاری بکند که از نظر قانونی کسی نتواند جلوی آنان را بگیرد حتی آن جایی که اگر یک رشوه‌ای‌ می‌گیرند یا اگر وظیفه‌ای را انجام نمی‌دهند ممکن است یک پوشش‌هایی برای آن درست بکنند. ولی دیگر خدا را نمی‌شود که گول زد. اینها همه حساب و مجازات دارد. حق الناس و مظالم عباد است. مظالمی است که خداوند می‌فرماید که من از آن نمی‌گذرم و خود صاحب حق باید بگذرد و سر و کار با بنده‌هاست و بنده‌ها باید بگذرند اگر بنده‌ها نگذرند من هم نمی‌گذرم. (25 تیر 88)

* لزوم آموزش «اخلاق علمی» در ادارات

... روی این قضیه کار بکنید فرهنگ‌سازی بکنید تربیت اخلاقی بکنید مرتب افرادی داشته باشید بیایند درس اخلاق - نه درس به صورت کلاسیک- درس عملی اخلاق بدهند. یعنی افرادی که خودشان متخلق به اخلاق الهی هستند و بعد هم بیایند همان اعمالی که خودشان مقید به انجام آن هستند راد بگویند شما هم همین کارها را بکنید. تا به نتیجه برسد روی این باید کار بشود. متأسفانه در جمهوری اسلامی با این که اساس آن بر اسلام است و انقلاب اسلامی است و مقامات عالی مملکت هم متدین و مقید هستند در عین حال روی این کم کار شده در دستگاه‌های مختلف نگاه می‌کنیم می‌بینیم که جنبه تربیتی و اخلاقی بسیار ضعیف است. آنهایی که خیلی می‌خواهند کار و دقت و انجام وظیفه بکنند؛ فشار به قانون می‌آورند... خیلی هم بجاست حتماً قانون هم باید عمل شود. ولی در اجرای قانون، اگر انسان احساس وظیفه خدایی نکند هر جایی، گریزگاهی باشد از قانون می‌گریزد. هر جا مصالح، منافع و روابط او اقتضا بکند از قانون می‌گریزد. (25 تیر 88)

* مومنان بیش از دیگران «قانون مدار» هستند

پس تنها تکیه کردن روی قانون و مجازات‌های قانونی کفایت نمی‌کند. در عمل هم می‌بینیم کسانی که مقید به وظایف دینی خودشان هستند 10 برابر دیگران به قانون عمل می‌کنند و قانون را رعایت می‌کنند مثلاً فرض کنید که رعایت بیت المال، یکی از وظایف اسلامی و شرعی است که خیلی اهمیت دارد. اگر اخلاق اسلامی باشد می‌داند که در مصرف بیت المال اگر هر چه اسراف و ولخرجی و اضافه از مقدار لازم خرج بکند، مسئولیت خدایی دارد. ولو اینکه هیچ کس نفهمد. با آن دقتی که در امر بیت المال اسلام دارد. (25 تیر 88)

* اسراف در بیت المال؛ بدهکاری به 70 میلیون نفر

یک چراغ بیت المال، اگر بی‌جهت، بیخود و بدون نیاز و لزوم بسوزد، انسان پیش خدا مسئول است؛ چرا این چراغ بی‌جهت سوخت؟! ولو نیم ساعت، یا یک ساعت، چقدر برق مصرف کرد؟! تو بدهکار به مردمی! پول این برق را به مردم بدهکاری. به که بدهکاری؟ نه به یک شخص، نه به یک دستگاه، به مردم به 70 میلیون بدهکاری. چون اموال بیت المال است و مال عموم مردم است. مال یک نفر، دو نفر یا یک عده، دو عده نیست... (25 تیر 88)

* گرسنگی محرومان؛ حاصل ولخرجی در بیت المال است

چرا ما باید اینقدر ولخرجی و ریخت‌ و پاش‌های بیجا داشته باشیم؟! اگر اینها نباشد بسیاری از مشکلات اقتصادی ما حل می‌شود. گرسنه‌ها سیر می‌شوند. قطعاً گرسنه‌ها سیر می‌شود و جلوگیری از همین اسراف‌کاری‌ها. یعنی کسی دیگر گرسنه نمی‌ماند شکم او سیر می‌شود حداقل این است که شکم‌ها سیر می‌شود و کسی دیگر شب گرسنه نمی‌خوابد ولی اینقدر ریخت و پاش می‌شود. یک قسمت مربوط به بیت المال است و یک قسمت مربوط به ریخت و پاش‌های شخصی است. (25 تیر 88)

* حضرت امام خمینی (ره) و پرهیز از اسراف

یکی از دوستان، در خاطراتش می‌نویسد و این را هم شما می‌دانید؛ حضرت امام خمینی(ره) در مسأله اسراف خیلی دقت داشتند چون بالاخره اسراف یک کار حرامی است. ایشان می‌نویسد: وقتی که آقا در نجف بودند در اتاقی بودند نشسته بودند در منزل مطالعه می‌کردند کار می‌کردند تنها بودند گاهی یک کسی می‌آمد در می‌زد ایشان خودشان باید می‌رفتند در را باز می‌کردند کسی نبود آنجا وقتی خواستند بروند از اتاقشان تا دم در این فاصله در را باز کنند برگردند این چراغ اتاق را خاموش می‌کردند تا بروند در را باز کنند برگردند دوباره در اتاق چراغ را روشن کنند تا این مقدار دقت می‌کردند.
حالا آنجا مسأله بیت المال هم به یک معنا بود. آنجا حضرت امام خمینی(ره) علی القاعده خرجشان را از زندگی خودشان تأمین می‌کردند و از بیت المال استفاده نمی‌کرد... من سراغ دارم افراد متعددی را، کسانی که در جایی که کار می‌کنند حتی ناهار و غذای خودشان را از خانه می‌آورند و بعضی‌ها هم هستند که اگر از غذای محل کار استفاده می‌کنند، بعد پولش را می‌دهند... تا این مقدار احتیاط می‌کنند  (25 تیر 88)

* وحدت کلمه؛ از «سیاست های کلی نظام» و لازم الاتباع است

این نظام ولایت فقیهی یک سیاست‌های کلی دارد این سیاست‌های کلی باید عمل شود. یک عده‌ای مقیدند این سیاست‌های کلی را نقض کنند. یک حرکات منافقانه صورت می‌گیرد بر ضد نظام و سیاست‌های کلی آن و تفرقه‌انگیزی و کارشکنی می‌کنند. ولی یک فرد مسلمان ولو یک فرد عادی مسلمان کوچه و بازار و به طریق اولی کسانی که مسئولیتی در نظام دارند باید این سیاست‌های کلی را رعایت کنند تا نظام به قوت و قدرت خود باقی باشد و کار بکند تا اصلاً دشمن طمع نکند به مملکت. هر چه قدرت و انسجام و وحدت کلمه و اتحاد در این نظام بیشتر باشد دشمن طمع کمتری به نظام دارد. خود به خود تسلیم می‌شود در مقابل خواسته‌های ما. الان شما ببینید آمریکایی‌ها، اینها اول خیلی شاخه و شانه می‌کشیدند در زمان بوش و اینها بعد هم این آقا (اوباما) آمد و یک مقداری مثلاً نرم‌تر صحبت کرد و اینها و داشتند کم کم این آخرها اعلام رفاقت می‌کردند و اعلام دوستی می‌کردند بنشینیم با هم مذاکره کنیم صحبت کنیم و مشکلاتمان را حل کنیم و امثال اینها. بعد یک دفعه در این جریانات اخیر (فتنه 88) که این شلوغ‌بازی‌های درست شد و این اغتشاشات راه افتاد آنها حس کردند مثل اینکه این نظام دارد یک مقدار سست و متزلزل می‌شود آنها دوباره شروع کردند به شاخه و شانه کشیدن و از موضع قدرت بالا برخورد کردن و از موضع بالا صحبت کردن. بعد که یک مقداری اوضاع آرام شد و تقریباً معلوم شد آن اغتشاشات آنطوری که آنها می‌خواستند کارایی نداشته و نتوانسته به نظام ضربه‌ای بزند و نظام به قوت خودش باقی است دوباره اینها هم آرام و شُل شدند و چراغ سبز نشان دادند. خب، اینجوری است. وقتی سیاست‌های کلی رعایت بشود قدرت نظام و اقتدار آن حفظ می‌شود. یک عده‌ای توجهی اصلاً به این چیزها ندارند که یکی از این سیاست‌های کلی که عرض کردم وحدت کلمه است. اختلافات را ما باید به حداقل برسانیم هم در داخل تشکیلات هم ما برای تشکیلات. (25 تیر 88)

* وحدت کلمه در ایران؛ الگوی جهانی

ما اعلام می‌کنیم یک میلیارد و نیم مسلمان باید وحدت کلمه داشته باشند اگر نتوانیم در میان خودمان که یک جمعیت 70-60 میلیونی است وحدت کلمه ایجاد بکنیم چطور می‌توانیم ادعا بکنیم که بقیه مسلمان‌ها وحدت کلمه پیدا کنند و گوش به حرف ما بدهند. ما بناست که یک مملکت الگوی اسلامی بسازیم که با عمل نشان بدهیم اسلام می‌تواند مدیریت بکند. اسلام قدرت دارد که یک نظامی را جامع و کامل و شامل اداره بکند. اسلام عزت‌ و قدرت آفرین است و دنیا و آخرت را آباد می‌کند. این ادعای ماست که سابقه تاریخی آن هم در اول اسلام بوده. خب، با این وضعیت اگر نتوانیم الگوسازی بکنیم هر چه حرف بزنیم به هوا می‌رود کسی گوش به حرف ما نمی‌دهد. می‌گویند شما داخل خودتان را نمی‌توانیند اداره بکنید چطور می‌خواهید دنیا را اداره بکنید. این چه اسلامی است که نمی‌تواند فرزندان خود را درست تربیت و اصلاح بکند و جلوی تخلفات و گمراهی آنها را بگیرد. جلو فسادها و کارهای خلاف آنها را بگیرد. (25 تیر 88)

* ارثیه خوب برای نسل های بعدی

پس اگر قرار شد ما بخواهیم سیاست‌های کلی نظام را رعایت بکنیم و قدرت نظام را که قدرت خود ملت و مردم است را حفظ بکنیم باید وحدت کلمه داشته باشیم و از مصالح فردی و جریانی خودمان بگذریم از مسائل باندی خودمان بگذریم. روی ملت و مملکت و نظام و انقلاب اسلامی و آینده فرزندانمان فکر بکنیم بالاخره ما الان می‌خواهیم یک مملکتی بسازیم که فردا به فرزندانمان تحویل می‌دهیم. چه می‌خواهیم به ارث بگذاریم و برویم؟ آن ارثی که از ما می‌برند چیست؟ اگر ما میراث بدی بگذاریم مورد نفرین آنها واقع می‌شویم. همانطوری که ما می‌توانیم به بعضی از گذشتگان نفرین بکنیم. بعضی گذشتگانی که تسلیم قدرتها شدند و تسلیم زورگویی‌ها شدند از دین و ناموس و عفت و شرفشان دفاع نکردند اینها مورد نفرین قرار می‌گیرند. آنهایی هم که کارهای اصلاحی بکنند مورد دعای قرار می‌گیرند و مورد تقدیر و تشکر و تحسین قرار می‌گیرند. خب، ما باید برای آینده هم فکر بکنیم. نه خودمان را فکر بکنیم. نه امروزمان را فکر بکنیم و نه نسل موجود را روی آن فکر بکنیم. هر بذری که افشانده می‌شود آیندگان درو می‌کنند. ما باید ببینیم چه آینده‌ای را برای نسل خودمان داریم تأمین می‌کنیم. (25 تیر 88)

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.