متأسفانه اساس و بنمایه مشکلات و مصائب نویسندگی از آنجایی شروع میشود که دولتمردان و متولیان امور فرهنگی جامعه به وادی ادبیات، خاصه داستان و رمان بیتوجه میشوند و در نمییابند از این ابزار توانمند میتوانند برای ایجاد تحولات سالم اقتصادی، اجتماعی، دینی، فرهنگی و سیاسی بهره ببرند. بیتوجهی به عرصه ادبیات و کم اهمیت دانستن نقش محوری آن عملاً باعث شده تا جدای لطمات جبرانناپذیری که به پیکره ادبیات وارد میشود، وضعیت معیشتی صاحبان قلم و اندیشه بهگونهای تأسفبار رقم بخورد. با نگاهی به درآمدهای میلیونی هنرپیشهها و ورزشکاران، جفایی که در حق صاحبان تفکر و اندیشه روا داشتهاند بیشتر آشکار میشود. در بسیاری از کشورهای پیشرفته از این هنر ناب و قدرتمند برای رسیدن به اهداف بزرگ استفاده میشود و نویسندگان همچون نظریهپردازان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی وارد میدان میشوند. باید به این مسأله مهم توجه داشت که ادبیات ریشه در روح و باطن انسانها دارد، لذا متون ادبی میتوانند بسیار تأثیرگذار باشند و به عمق وجود آدمی رخنه کنند، اما در این دوران بحرانی هیچکس ارزش و اعتبار نویسندگان را در نظر نمیگیرد و هیچکس نیست تا ضمن حمایت از آنان با حمایت اصولی خود تحولی عظیم در این گستره بزرگ ایجاد کند.
در چنین شرایطی نویسندگان با حداقل امکانات رفاهی و حداقل درآمد زندگی را سپری میکنند و در مقابل این شرایط دشوار خود، به دلیل حجب و حیا و علاقه و اعتقادی که به حرفه خود دارند، سکوت کردهاند. درحالی که درآمد آنها در مقایسه با کاری که انجام میدهند، بسیار ناچیز است. این مشکل عامل مهمیدر گرایش بسیاری از نویسندگان به شغلی غیر از نویسندگی یا انتخاب شغل دوم شده است که بیشک تأثیر نامطلوبی بر دنیای ادبیات خواهد گذاشت. در شرایط کنونی برای نویسندگان 10 الی 12 درصد حقالزحمه پشت جلد کتاب تعیین شده است. از طرفی شرایط نابسامان نشر و گرانی کاغذ، شمارگان کتابها را پایین آورده است بطوری که این میزان به 400 تا حداکثر 1000نسخه رسیده، این درحالی است که در سایر کشورها نسخه کتاب از 10 هزار شروع میشود و تا بیش از 40 هزار در صورت معتبر بودن یا باارزش بودن کتاب بالا میرود. متأسفانه روند انتشار آثار ادبی در گذر زمان سیر نزولی خود را طی میکند و معلوم نیست در سالهای آینده میزان نشر کتاب به چه میزان خواهد رسید. آنچنان که در سال70 میانگین تیراژ یک کتاب 3 هزار عدد بود اما اکنون به 400 تا 500 عدد کاهش پیدا کرده است. حداقل امکانات و مزایایی که از سوی نهادهای دولتی چون وزارت ارشاد به نویسندگان تعلق گرفته، تنها و تنها بیمه نویسندگان است که آنهم در شرف لغو شدن است. فقدان یک سیستم نظارتی بر عملکرد مراکز و نهاد های فرهنگی و ادبی باعث شده تا هر سازمان برای خود رویه خاصی را درنظر بگیرد و هیچکس پاسخگوی اشتباهات خود نباشد. شرکت دادن نویسندگان در همایشها و محافل معتبر ادبی در جهان، ایجاد شرایط و تسهیلات لازم برای سفرهای استانی و خارجی، فراهم کردن شرایط برای تجربهاندوزی و فراگیری داستاننویسی پیشرفته از ملل دیگر، ایجاد امنیت و آرامش فکری برای نویسندگان نخبه و.... همه و همه حداقل امکاناتی است که میتواند در اختیار نویسندگان قرار بگیرد.
۶ اسفند ۱۳۹۴ - ۱۰:۰۵
کد خبر: 353525
نظر شما