به نظر میرسد برجام آنگونه که باید و شاید به اهداف مدنظری که مردم از آن انتظار داشتند، نرسیده تحلیل شما از این مسأله چیست؟
در بهترین حالت برجام دارای دستاوردهای به شدت حداقلی است. مهمترین دستاوردی که دولت با استناد به برجام بر روی آن مانور میدهد کاهش برخی از تحریمهای یک دههای است که در گذشته علیه ایران اعمال شده بود.
این مسأله نیز آنچنان باید و شاید عملی نشده به طوری که هفته گذشته مسؤولان به صراحت خاطرنشان کردند تحریمها به صورت محدود و مقطعی کاهش یافته و در برخی موارد نیز محقق نشده است. به عقیده بنده، برجام به دلایل متعدد فاقد هر گونه دستاورد قابل توجهی است و در عین حال مضرات، خسارات و نگرانیهای جدی به دنبال دارد. برای شفافسازی این خطرات باید چند نکته اساسی را مورد توجه قرار داد.
نکته اول آن است که برجام اولین موافقتنامه بینالمللی جامع میان ایران و طرف غربی است که با هدایت آمریکا منعقد شده و تلاش می کند که مسایل مهم مرتبط با امنیت ملی ایران را متوقف کند. اصول حاکم بر برجام و مجموعه کارنامه ای که 2طرف در انجام به تعهدات در برجام به نگارش درآوردهاند، الگویی است برای تعاملات آینده میان 2طرف. متأسفانه باید گفت تا این مرحله اتفاقات برای ایران چندان دلچسب نبوده، در واقع برجام معاهدهای نیست که بتوان آن را به سایر حوزهها سرایت داد. نگرانی و درگیری امنیت ملی میان ایران و آمریکا به چند دلیل قابل بررسی است؛ اول اینکه اصل اساسی حاکم بر برجام اصل اعتمادسازی است و معنای اعتمادسازی در توافق این است که ایران پذیرفته نیازمند طی دورانی از اعتمادسازی با کشورهای غربی است. بنابراین این مدل به تدریج به یک مسأله عادی در جامعه بینالمللی تبدیل میشود که ایران باید دورهای را برای اعتمادسازی سپری کند. بنده معتقدم اساساً استراتژی اعتمادسازی استراتژی خوبی برای استیفای حقوق ملت ایران نیست چراکه در طول فرایند اعتمادسازی و به بهانه انجام اعتمادسازی، عموماً ایران باید از بخشی از حقوق خود صرفنظر کند. دلیل دوم اینکه برجام یک برگ برنده نیست، در این است که ضمانتهای عمل به اجرای تعهدات طرفین در برجام مستحکم نیست. آنچه مشهود است اینکه در این بین ایران متعهد به ضمانتهای عینی و قابل توجهی در برجام شده است و به محض اینکه ایران در اجرای تعهدات خود کوچکترین تخلفی کند طرف غربی میتواند بدون مراجعه به شورای امنیت تحریمهای سازمان ملل را احیا کند. از آن سو، طرف غربی نه در داخل برجام و نه در معاهدات و اسناد برجام مکانیسم روشنی برای داوری و رسیدگی به اینکه به تعهداتش عمل کرده و در صورت تخلف غرب چه عواقبی برایش اندیشیده شده در نظر گرفته نشده است!
یکی از مهمترین چشماندازهای برجام، گسترش و توسعه اقتصادی و تعامل با دنیا بود. از نظر شما برجام توانسته این مهم را محقق کند؟
بیش از 2ماه از آغاز اجرای برجام میگذرد. آمریکا نشان داده در تعلیق تحریمها و عمل به تعهدات خود به شدت گزینشی، کند وبا اکراه عمل میکند. جملات گزینشی، کند و توأم با اکراه جملاتی است که عیناً از سوی مقامات دولتی ایران بازگو شده است.
جریانهای سیاسی که برجام را یک دستاورد میدانند و از آن با عناوین آفتاب تابان یاد میکنند، میدانند که تحریمهای بانکی به صورت کامل تعلیق نشده و بانکهای اصلی و شرکتهای بزرگ غربی همچنان از کار کردن با ایران پرهیز میکنند. شرکتهایی که ریسک فعالیت و سرمایهگذاری در ایران را دنبال میکنند همچنان معتقدند که ریسک سرمایهگذاری در ایران بسیار بالاست.
علاوه بر اینها، طرف غربی در حال آماده شدن برای اعمال دور جدیدی از تحریمها علیه ایران است. سیزده طرح روی میز مجلس سنای آمریکا قرار دارد که برخی از آنها شانس بسیار بالایی برای تبدیل شدن به قانون دارند و حتی میتوانند تحریمهای تعلیقشده ایران را به بهانه فعالیت تروریستی در زمان کوتاهی احیا کنند. اما در تمام مدتی که شاهد رفتارها و فعالیتهای به شدت نگرانکننده از سوی غرب بودیم طرف ایرانی حتی هیچ انگیزهای برای انجام مراجعه به مکانیسمهای تعیینشده در برجام از خود نشان نداده یعنی بیتوجه به مراجعه به کمیسیون مشترک یا هر روش داوری دیگری که بتواند همان مقدار حقوقی که در داخل برجام به رسمیت شناخته شده را نگهبانی کند.
علت اصلی بی توجهی دولت به مکانیسمهایی که میتواند غرب را محکوم به بی تعهدی و اجرای آن کند را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا برجام آنگونه که از آن یاد میشود توانسته حقوق ملت را تأمین کند؟
در صورت مراجعه به اعضای 1+5 برای داوری، مکانیسمها به گونهای نوشته شده که شانسی برای پیروزی ایران وجود ندارد. علت اینکه برجام یک تفاهم نامه مناسب نیست این است که اساساً امکانی برای داوری در مواردی که اختلاف نظر وجود ندارد تعبیه نشده است. متأسفانه با گذشت زمان متوجه میشویم که اصولاً برجام ابزاری برای حل و فصل تحریمها نبوده بلکه ابزاری است برای دستکاری در محیط سیاست داخلی و واگذاری معادله قدرت در ایران! در آستانه انتخابات 7 اسفند بارها این مسأله از آمریکاییها شنیده شد که اساساً هدف از اجرای برجام موفقیت جریان دولت بوده است تا دولت بتواند نیروهای هوادار خود را وارد مجلس کند.
بعد از انتخابات هم علی الظاهر جریانات پیروز مکرر اعلام کردند که پیروزی خود را مدیون برجام هستند. قبل از انتخابات و یک سال قبل از توافق دیدیم آقای وزیر امور خارجه آمریکا در نشست شورای روابطخارجه آن کشور به صراحت گفت ما برجام را میخواهیم برای اینکه در انتخابات حذف نشویم.
همه شواهد این نگرانی را به وجود میآورد که اصلاً هدف از برجام استیفای حقوق ایران و تعلیق تحریمها نبوده بلکه هدف از برجام این بوده که ابزاری برای قدرتمندتر شدن یک جناح سیاسی خاص در داخل ایران فراهم شود. غربیها هم به همین دلیل به برجام روی خوش نشان میدهند؛ از این جهت میتوان گفت برجام یک ابزار مداخلهجویانه است، یعنی میتواند برای محیط داخلی ایران نگرانیهای جدی ایجاد کند. بنابراین با توجه به تمام موارد یاد شده، تصور میکنم تجربه برجام تجربه ناموفقی است.
یکی از مسائلی که دولت بعد از برجام بر آن مانور میدهد ماجرای پایان بخشیدن به ایرانهراسی است که دستاورد برجام است. آیا پروژه ایرانهراسی به تاریخ پیوست؟
درباره مسأله پایان ایرانهراسی در اثر برجام باید به این نکته توجه کنیم که ایرانهراسی بعد از برجام به پایان نرسیده و به حوزههای دیگری منتقل شده است. ایرانهراسی به حوزه منطقهای و تروریسم حقوق بشرتقسیم شده است. در بهترین حالت می توان گفت شاید ایرانهراسی در موضوع هستهای و تهدیدات هستهای تمام شده است، البته این مسأله هم صد درصد نیست.
در غرب و منطقه برخی معتقدند که برجام تهدید هستهای ایران را تنها به تعویق انداخته و آن را برطرف نکرده و به زعم خود شاید برجام این تهدید را 10سال به تأخیر انداخته باشد. ضمن اینکه باید به این نکته توجه کرد که اساساً غرب با چه انگیزهای پروژه ایرانهراسی را گسترش داده است.
از ابتدا هدف پروژه ایرانهراسی ارائه یک تصویر امنیتی از ایران بود تا ایران تحتفشار قرار گرفته و در حوزه امنیت ملی خود وادار به امتیازدهی شود. متأسفانه این اتفاق براثر برجام رخ داده، یعنی میتوان گفت برجام پایان پروژه ایرانهراسی نیست بلکه برجام به نتیجه رسیدن پروژه ایرانهراسی است.
طرح خاتمه حمله نظامی به ایران یکی از دستاوردهای برجام عنوان میشود. آیا این موضوع میتواند در قالب دستاوردهای برجام گنجانده شود؟ با توجه به اینکه دستاوردهای برجام از نظر دولت در حوزه اقتصادی، پایان ایرانهراسی و جنگ نظامی عنوان شده و مردم همین مقدار از برجام اطلاعات دارند نظر شما در این باره چیست؟
اساساً از اواسط دولت بیل کلینتون به بعد، حمله نظامی علیه ایران منتفی شد و این مسأله به دلیل توافق هستهای نبوده، چراکه دلائل آن مشخص است. بنابراین با صراحت میتوان گفت مدتهاست که گزینه حمله نظامی علیه ایران گزینهای واقعی نیست. در ادبیات راهبردی طرف غربی هم به جای اینکه از گزینه نظامی صحبت شود از معتبرسازی تهدیدات نظامی صحبت میشود که به معنای تلاش تبلیغاتی برای ترساندن ایران است.
ضمن اینکه خود برجام منجر به دستاوردهایی برای طرف غربی شده که خود معترفند حتی از طریق حمله نظامی هم قادر به دستیابی به آن نبودند. میتوان گفت برجام به یک معنا برای ما از حمله نظامی خطرناکتر است چرا که برای طرف غربی دستاوردهایی خلق کرده که در صورت حمله نظامی به ایران هم قادر به دستیابی به این دستاوردها نبودهاند.
مسأله اقتصادی و نکته کلیدی این است که اساساً طرف غربی اعتقادی به ایجاد رونق اقتصادی در ایران ندارد، استنباط غربیها این است که اگر گشایش اقتصادی در ایران از حد معینی بالاتر رود ممکن است ایران با احساس بینیازی به برجام در شرایطی قرار بگیرد که دیگر نیازی به برجام و توافق با غرب ندارد.
از این رو برای اینکه نیاز ایران به برجام همیشه حفظ شود و ایران همیشه خود را نیازمند مذاکره و تعامل با آمریکا و جلب همکاری با آمریکا ببیند هیچ وقت طرف آمریکایی اجازه نمی دهد رفاه برجام به رفاه اقتصادی کامل درایران تبدیل شود. نه تنها آمریکا حتی دولت هم تمایلی به گشایش اقتصادی بیشتر از حد معینی ندارد به این دلیل که بر بخشهای دولت فشار میآِید، چراکه این دولت اهل کار نیست و مدیران و بدنه دولت علاقه زیادی برای به زحمت انداختن خود و پذیرش بار مسوولیتهای سنگین ندارند. دلیل دیگر این است دولت تصور می کند اگر گشایش اقتصادی از حدی بیشتر شود تعامل بیشتر با غرب آن چیزی که به تعبیر رئیسجمهور برجام 2و 3 است بی معنا و غیر ضروری
میشود در واقع از نظر یک تیم فکری خاص در دولت، رفاه اقتصادی در ایران گروگان تعامل بیشتر با غرب است؛ بنابراین رفاه اقتصادی نباید صورت بگیرد. با این توجیه که تا مسائل دیگر با غرب حل نشود قادر به حل مشکلات اقتصادی در کشور نخواهیم بود.
از این رو با صراحت میتوان گفت هم آمریکا و هم دولت نه میتوانند و نه می خواهند گشایش اقتصادی در ایران ایجاد کنند. متأسفانه دولت نسخه اشتباهی برای اقتصاد ایران پیچیده چراکه به اذعان غربیها فرمول اقتصاد مقاومتی، تمرکز بر تقویت تولید داخلی بهترین فرمول برای اقتصاد ایران است که به دلیل افزایش تولید اشتغالزاست.
این در حالی است که دولت به جای تمرکز روی این مسأله همچنان به دنبال جلب حمایت سرمایهگذاران خارجی است که در واقع باز به معنای وابستگی بیشتر ایران به غربیها در حوزههای مختلف است و امکان ابتکارعمل راهبردی را از ایران در حوزههای مرتبط با امنیت ملی سلب می کند.
علت اینکه دولت تمایلی به شفافسازی و اطلاعرسانی درباره دستاوردهای برجام ندارد را در چه ملاحظاتی ارزیابی می کنید؟
دولت مایل است برجام را به شکل هندوانهای در بسته نگه دارد. مصداق این مثال محرمانه شدن شورای عالی نظارت بر برجام است که اساساً کسی نمیداند چه کسانی عضو آن هستند، جلسات چه زمانی برگزار میشود و اعضا تا کنون چه گزارشهایی تهیه کردهاند؟ بنده گمان میکنم مردم به تدریج با حقیقت مواجه شده و در سالهای آینده خواهند دید مذاکره با آمریکا نه تنها به تولید رفاه اقتصادی منجر نشد بلکه با وابستهتر کردن ایران به اقتصاد جهانی شرایطی به وجود میآید که ایران هم از بحرانهای اقتصادی بینالمللی تأثیر میپذیرد. در نتیجه بزودی کشور ما خواه، ناخواه مجبور است به فرمول اقتصاد مقاومتی و یک جریان سیاسی که این فرمول را عملیاتی کند توجه کند.
گمان میکنم این مسأله اجتنابناپذیر است حتی اگر دولت اطلاعرسانی شفافی نداشته باشد در آینده نزدیک مردم به صورت ملموس با عواقب برجام درگیر خواهند شد.
نظر شما