به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری فارس، روزنامه «پراودا» چاپ مسکو در آخرین شماره خود با انتشار یک مطلب تحلیلی به بررسی مسائلی پرداخت که در روابط مسکو با تهران پیش آمده است.
در این مقاله آمده است: تشدید تنشهای جمهوری اسلامی ایران و آمریکا وارد مرحله جدید شده است. علی رغم توافق هستهای، واشنگتن قصد دست کشیدن از اعمال فشار روی تهران را ندارد. در این میان روابط تهران با مسکو نیز به طور قابل توجهی کاهش یافته است که به نوبه خود ایجاد ائتلاف استراتژیک بین 2 کشور را زیر سوال برده است.
توافق جمهوری اسلامی با غرب هیچ گاه به معنای احتمال شکل گرفتن ائتلاف نبوده و نیست. مقامات ایرانی به دنبال اهداف خاص و از جمله کاهش فشار خارجی روی اقتصاد، مقابله با تورم، بیکاری و... بودند.
در سایر زمینهها مواضع تهران در برابر غرب بدون تغییر باقی مانده است. ایران همچنان در برنامه موشکی و سیاست خارجی و حمایت از دولت قانونی سوریه قاطع عمل میکند که به این دلیل غرب و قبل از همه آمریکا همانا به ایران به عنوان یکی از رقبای اصلی خود نگاه میکنند.
تحریمها و تهدیدهای واشنگتن
از اینجاست که واشنگتن تحریمهای مربوط به برنامه موشکی ایران، «نقض حقوق بشر» و «حمایت از تروریسم» را باقی گذاشته و به دنبال تشدید آنها میباشد. در 9 مارس سال جاری میلادی «باراک اوباما» برای یک سال دیگر وضعیت اضطراری علیه ایران را تمدید کرد.
واشنگتن در توجیح تصمیم خود اعلام کرد: «سیاست دولت ایران مغایر منافع واشنگتن در منطقه بوده و برای امنیت ملی، سیاست خارجی و اقتصاد آمریکا تهدید فوق العادهای به بار آورده است».
یک هفته بعد از اظهارات اوباما، گروهی از سناتورهای جمهوری خواه لایحه قانون جهت تشدید تحریمها علیه جمهوری اسلامی در رابطه به آزمایش موشکهای بالستیک و «حمایت از تروریسم» را به کنگره ارائه دادند.
به عقیده مقامات آمریکایی کمک تهران به دمشق و همکاری با حزب الله لبنان «حمایت از تروریسم» میباشد. در رابطه با برنامه موشکی، واشنگتن تهران را متهم به ساخت موشکهایی میکند که قادر به حمل کلاهکهای هستهای میباشند. اینکه ایران کلاهکهای هستهای در اختیار ندارد برای آمریکا مهم نیست و گذشته از آن وجود موشکهای قویتر بالستیک سعودی را نادیده میگیرد.
واشنگتن از راه ایجاد شایعات، بهانه برای اعمال فشار بی رویه بر علیه نظام جمهوری اسلامی را فراهم میکند. با توجه به آنکه بیشتر اعضای مجلس سنا و کنگره آمریکا را جمهوری خواهان تشکیل میدهند، شانس تصویب لایحه قانون ضد ایران بالاست.
گذشته از آن واشنگتن آماده است موضوع برنامه موشکی ایران را جهت بررسی به شورای امنیت سازمان ملل معرفی کند. به عقیده آنها تهران قطعنامه شماره 2231 شورای امنیت را نقض کرده است اما این قطعنامه آزمایشهای موشکی توسط ایران را منع نکرده و فقط خواستار عدم فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک با هدف حمل کلاهکهای هستهای میباشد. ولی مگر سابقه داشته که چنین موارد «کوچک» باعث خجالت واشنگتن شود؟
حالا میبینیم که روز به روز شعارهای مقامات آمریکایی تندتر میشود. «جو بایدن» معاون رئیس جمهوری آمریکا در جریان سفر خود به اسرائیل اظهار داشت: خطر ایران کمتر از تهدید داعش نیست.
«جوزف واتل» فرمانده جدید نیروهای مسلح آمریکا نیز اتهام مشابهی را مطرح کرد. به اعتقاد وی، تروریستها برخلاف جمهوری اسلامی برای آمریکا تهدید کوتاه مدتی به شمار میآیند.
دامن زدن به «تهدید ایران» توسط کاندیداهای آمریکا
دشمننمایی جمهوری اسلامی ایران به یکی از شیوههای مورد علاقه کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا تبدیل شده است. از جمله «هیلاری کلینتون» تاکید کرد که واشنگتن باید برای اعمال تحریمهای جدید آماده باشد. «دونالد ترامپ» از این هم پا فراتر گذاشته و ایران را «بزرگترین حامی تروریسم در دنیا» خواند و توافق هستهای را «یک معامله وحشتناک» عنوان کرد.
اما این اتهامات پوچ و بیپایه فقط در سطح کلان باقی نمانده و دارند اجرایی میشوند. از جمله واشنگتن شرکت چینی «ZTE» را به این خاطر که برخی از قطعات را از آمریکا دریافت کرده و به ایران تجهیزات مخابراتی وارد میکند، مورد تحریم قرار داد. علاوه بر این آن عده از شرکتهای اروپایی که تمایل همکاری با ایران را دارند، از استفاده خدمات پولی آمریکا محروم شدهاند.
در این رابطه نمیتوان از حکم دادگاه نیویورک یاد نکرد که تقاضای پرداخت 10 میلیارد دلار توسط ایران به خانوادههای قربانیان حادثه تروریستی 11 سپتامبر را کرده است. این دادگاه مدعی شده است که گویا ایران نتوانسته دست نداشتن خود در حادثه تروریستی 15 سال پیش را اثبات کند. این همه در حالی است که بیشتر تروریستها اتباع عربستان سعودی بودند.
مسلم است که این اتهامات در راستای اهداف در انزوا قرار دادن ایران مطرح میشود. همزمان با این روند، متحدان آمریکا در خاورمیانه فعال شدند که به عنوان مثال میتوان از قصد عربستان سعودی برای پیمان جدید نظامی با حضور 34 کشور اسلامی یاد کرد. یکی دیگر از اقدامات ضد ایرانی تصمیم اتحادیه عرب در رابطه با تروریستی خواندن حزب الله میباشد که در مبارزه علیه داعش نقش موثری اجرا میکند.
این نکته نیز قابل تاکید است که خبر در اختیار عربستان سعودی قرار داشتن سلاح هستهای که از سوی «دحام العنزی» کارشناس سیاسی این کشور پخش شد، جای نگرانی دارد. البته پخش این دست اخبار را میتوان به عنوان تهدید علیه ایران تلقی کرد ولی باز هم احتمال در اختیار ریاض قرار گرفتن سلاح هستهای استثنا نمیباشد چرا که دقیقا سعودی حامی برنامه هستهای پاکستان بوده و با این کشور دارای روابط نزدیکی است.
نتایج انتخابات تائید پایداری خط مشی جمهوری اسلامی است
برای ایران «نسخه جدید» سیاستهای خصمانه چیزی جدیدی نیست. تهران هرگز هیچ توهمی در مورد ایجاد روابط حسنه با غرب را نداشته است، چون میداند که غرب آغوش خود را تنها در صورتی باز خواهد کرد که جمهوری اسلامی از منافع ملی خویش به طور کامل منصرف شود. رهبری ایران در یکی از سخنرانیهای اخیر خویش تاکید کردند: آمریکا همانند قبل به دنبال تغییر نظام جمهوری اسلامی است. ایشان با بیان اینکه همیشه باید دانست که چه کسی طرف است، عادی سازی روابط با واشنگتن را خارج از اهداف حوزه منافع ملی ایران توصیف کرد.
نتایج انتخابات پارلمانی 7 اسفند ایران نیز این موضع را تائید میکند. برخی از کارشناسان به طور عجولانه از پیروزی نامزدهای طرفدار غرب (اصلاح طلبان) در این انتخابات سخن به میان آوردند که از عدم شناخت آنها از واقعیات داخل جمهوری اسلامی حکایت میکند.
باید گفت که در دور اول اصلاح طلبان از 290 کرسی پارلمان کمتر از 100 کرسی را در اختیار گرفتند و نکته دیگر اینکه نباید با توجه به چارچوبهای معمول غربی به نظام سیاسی ایران نگاه کرد. نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان به مبانی ایدئولوژیکی و سیاسی نظام قصد تعرض ندارند و تفاوت فقط در دیدگاههای آنها نسبت به توسعه اقتصادی وجود دارد. اگر اصلاح طلبان از حضور گسترده سرمایه گذاری خارجی حمایت میکنند پس اصولگرایان روی کنترل سختگیرانهتر دولت در این زمینه تاکید دارند و خط مشی موجود سیاسیت خارجی مورد تائید هر 2 جناح میباشد.
متحد واقعی مسکو ایران است
مقاومت در برابر فشارهای خارجی برای ایران چیز جدیدی نیست ولی باز هم به تنهایی مقابله کردن با چنین دشمنان قدرتمند نیز دشوار است. تا این اواخر چنین به نظر میرسید که تهران میتواند روی حمایتهای مسکو حساب باز کند، اما حالا معلوم شده که بین تهران و مسکو مشکلاتی بروز کرده است. موضوع وجود اختلاف نظرهای جدی بین دو طرف موقع سفر «الکساندر نواک» وزیر انرژی روسیه به ایران مشاهده شد.
نواک اعلام کرد: تهران عمدا اجرای توافقات با مسکو را به تعویق انداخته و شرایط جدیدی را مطرح میکند. تصمیم کرملین به رسانهای کردن این موارد حاکی از جدی بودن اختلاف نظرهاست.
موضوع به بخش نفت و گاز ارتباط دارد که برای هر 2 کشور هم عرصه حساس به شمار میآید. لغو برخی از تحریمها در ماه ژانویه به ایران امکان داد تا میزان تولید و صدور نفت را افزایش دهد. هدف اصلی تهران در حال حاضر باز گرداندن بازارهای از دست رفته بر اثر وضع تحریمها میباشد.
به منظور دستیابی به آن، دولت ایران میخواهد تولید نفت را به 4 میلیون بشکه در روز افزایش داده و به سطح قبل از تحریمها برسد. اما این تصمیم منطقی ایران موجب نارضایتی مقامات روسی شده است که نیازمند بالا رفتن قیمت نفت میباشند. به این خاطر مسکو شرط حفظ میزان تولید در سطح ماه ژانویه را پیش گذاشت که به هیچ وجه برای تهران قابل قبول نمیباشد.
«بیژن زنگنه» وزیر نفت ایران اعلام کرد: ایران فقط بعد از دستیابی به سطح تولید قبل از تحریمها آماده موافقت با شرایط پیشنهادی را دارد.
این سوء تفاهمات وابستگی مسکو به منافع شرکتهای بزرگ نفتی مانند «گازپروم» و «روسنفت» را به نمایش گذاشت که میتواند باعث قطع رابطه با ایران شده و همکاری با شرکای مشکوکی نظیر عربستان سعودی و قطر را که پیشنهادات روسیه در خصوص متوقف کردن افزایش تولید نفت را پذیرفتند، ترجیح دهد.
از همین دیدگاه باید به رفتارهای روسیه در سوریه توجه داشت. کرملین با حضور (نه تنها با حضور بلکه با نقش برتر) افراطیون مانند گروه وابسته به سعودی «جیش الاسلام» که مسکو تا این اواخر خواستار قرار دادن نام آن در فهرست سازمانهای تروریستی بود، در مذاکرات ژنو موافقت کرد. اضافه بر آن تصمیم روسیه در خصوص کاهش نظامیان خود در سوریه در آستانه مذاکرات بسیار مهم به معنای امتیاز دادن به آمریکا و پادشاهیهای عرب در قبال افزایش قیمت نفت بود.
تهدید «جنگ صلیبی» علیه ایران، تهران را وادار میکند تا برای تمامیت ارضی سوریه تا آخر مبارزه کرده و سعی در حفظ «بشاراسد» در رأس قدرت نماید. برای روسیه این اهداف چندان مهم نمیباشند. از اینجاست که روسیه اعلام یک جانبه خودمختاری کردهای سوریه را به نوعی با نگاه مثبت پذیرفت، اگر چه این اقدام باعث نارضایتی تهران و دمشق شد.
بنابراین سخنان «عزیز جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در این خصوص را که «روسیه در سوریه دنبال منافع خود بوده و ممکن است مثل ما دنبال ماندن اسد نباشد»، میتوان عادلانه دانست.
برای ایران موضع گیریهای متناقض روسیه خیلی خطرناک نیست چرا که به آن عادت کرده است. اما برای مسکو چنین سهل انگاری در برابر متحد مهم میتواند بدترین عواقب را به همراه داشته باشد.
نظر شما