قدس آنلاین/ ملیحه زرین‌پور : آمریکایی‌ها سال‌هاست با پروژه «ایران هراسی» در منطقه خاورمیانه و جهان درصدد نشان دادن چهره‌ای خشن و خواستار جنگ از جمهوری اسلامی ایران هستند؛ مهمترین هدف غربی‌ها از اجرای این پروژه ایجاد اختلاف میان مسلمانان و در نهایت حفظ منافع رژیم صهیونیستی در منطقه یا به عبارتی «تفرقه بینداز و حکومت کن» است.

 اگردرموضع ضعف باشیم «ایران هراسی» ادامه دارد

چنانچه این هدف خود را حتی در حین مذاکرات با ایران از یاد نمی‌برند و در حالی‌که از یک سو با ایران در حال مذاکره بر سر مسایل هسته‌ای هستند، همچنان ایران هراسی را با این بیان که ایران خواستار سلاح هسته‌ای برای جنگ است، ادامه می‌دهند و  کار را به جایی می‌رسانند که تعهداتشان فقط روی کاغذ بماند و در عمل چیزی عاید ایران نشود.
در همین خصوص «قدس» با دکتر
«محمدرضا مرندی»، عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی گفت‌وگویی داشته که در ادامه می‌خوانید.
 
 سیاست دو وجهی آمریکایی‌ها را که در حین مذاکرات، پروژه ایران هراسی را دنبال می‌کنند چطور تحلیل می‌کنید؟
آمریکا دستگاه رسانه‌ای گسترده‌ای دارد که عمدتاً لابی صهیونیست است که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی، پروژه اسلام‏هراسی، شیعه هراسی و ایران هراسی را دنبال می‌کردند و در جریان مذاکرات و برجام هم بکار خود ادامه دادند. آنها برای اینکه بحث مذاکرات با ایران را توجیه کنند بحث خطر ایران در منطقه و حتی فرامنطقه را مطرح کرده و می‌کنند؛ اینکه ایران می‌خواهد به سلاح هسته‌ای دست پیدا کند و امنیت کشورهای منطقه همچنین اسراییل و جنوب اروپا را به خطر بیندازد.
به عبارتی می‌بایست توجیهی برای مذاکرات یا به اصطلاح برای تهدیدها و تحریم‌های ایران جور می‌کردند. چنانچه امروز ایران به تمام تعهداتش در برجام عمل کرد، اما غربی‌ها و از جمله خود آمریکا به تعهداتش عمل نکرد و باز هم پروژه ایران هراسی همچنان ادامه پیدا کرده و تحریم‌ها علیه ایران بیشتراز قبل تشدید شده است. شاهدیم که در عمل چیزی از این مذاکرات عاید ایران نشده است. من چشم‌انداز خیلی مثبتی فراروی این قضیه نمی‌بینم.

 غرب و آمریکا اصلاً چرا بدنبال ایجاد ایران‌هراسی در منطقه هستند؟ هدف اصلی‌شان چیست و چقدر در این زمینه موفق بوده‌اند؟
به هر حال در حوزه  مسایل منطقه‌ای اصلی وجود دارد که اختلاف بینداز و حکومت کن؛ غرب هم برای سلطه  خود در منطقه و جهان از همین اصل پیروی می‌کند. لذا  اگر ما با کشورهای همسایه روابط خوبی داشته باشیم به سود منافع آمریکا نیست. بنابراین هدف اصلی از پروژه «ایران‌هراسی» در منطقه از بین بردن همین ارتباط است و اینکه استقلال ایران و سردمدارانش محقق نشود. چرا که ایران کشوری است که پس از انقلاب توانسته سیاست کاملاً مستقلی به جهت تأمین منافع ملی و منطقه‌ای خود دنبال کند و غرب هم نمی‌خواهد این استقلال‌خواهی به یک الگو تبدیل شود.
در بحث هسته‌ای خود غربی‌ها بهتر از هر کسی می‌دانستند که ما دنبال سلاح هسته‌ای نبوده و نیستیم و آن را بارها هم اعلام کرده‌ایم. سازمان انرژی اتمی هم بارها اعلام کرد که هیچ اقدام مشکوکی در ایران که نشان‌دهنده دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای باشد، دیده نشده است. اما آنها به دنبال این هستند که ایران به عنوان کشوری که سیاست مستقلی را دنبال می‌کند نتواند در ابعاد مختلف فناوری، اقتصادی و سیاسی موفق باشد و به الگو تبدیل شود.
مسأله دیگر اینکه برای آن‌ها امنیت اسرائیل مطرح است، اسرائیل یک کشور تحمیلی در منطقه است که  تأمین کننده منافع غرب و تهدید کننده موجودیت کشورهای منطقه است. ایران در مقابل این رژیم اشغالگر ایستاده و احساس می‌شود که محور مقاومتی که حزب‌الله و حماس در خط مقدمش هستند، مورد حمایت ایران است. از طرفی سیدحسن نصرالله چند روز پیش اعلام کرد که سوریه بخاطر حزب‌الله و حماس یعنی محور مقاومت در منطقه این فشارها را تحمل می‌کند.
 سوریه هم که مورد حمایت ایران بوده و ایران با داعش و جریان‌های تکفیری در منطقه به مبارزه برخواسته است. غرب و آمریکا به دنبال بحران در منطقه و ایران دنبال ثبات در منطقه و همگرایی منطقه‌ای و کشورهای اسلامی است. قاعدتاً تا زمانی که ایران خودش را با آمریکا همراه نکند و سیاست‌هایش با این کشور در تقابل باشد، غرب بکار خود ادامه می‌دهد.
از طرفی همراهی با آمریکا به منزله این است که ما همه  منافع ملی و منطقه‌ای خود و منطقه را نادیده بگیریم که به هیچ وجه با روش‌های انسانی، ملی و اسلامی و ارزش‌ها و آرمان‌های ما سازگاری ندارد.

 بر اساس تجربیات تاریخی و دشمنی عمیقی که آمریکایی‌ها با ایران دارند و اینکه همزمان هم با ما مذاکره می‌کنند هم پروژه ایران‌هراسی را دنبال می‌کنند و به عبارتی دارند چهره خود را این‌گونه توجیه می‌کنند که ایران دنبال جنگ است و ما دنبال مذاکره؛ چقدر ضرورت دارد مسأله بی‌اعتمادی و بدبینی نسبت به آمریکایی‌ها در میان مردم و مسؤولان دنبال شود؟
بعد از به اصطلاح توافقنامه برجام کاملاً مشهود شد که آمریکا به هیچ وجه قابل اعتماد نیست و البته اروپا هم در همان بلوک آمریکا قرار می‌گیرد. می‌بینید که در مسأله برجام علی‌رغم اینکه دلسوزان کشور، نظام و ملت با وجود دیدگاه‌های مختلف اصرار می‌کردند که این قرارداد منافع ما را تأمین نخواهد کرد و تضمین کافی در اجرای آن وجود ندارد، اما برخی از مسؤولان خوشبینانه می‌گفتند که آنها تعهداتشان را انجام می‌دهند.
اکنون نزدیک به چهار ماه از اجرای برجام گذشته و هیچ اتفاقی نیفتاده است. ما تمام تعهداتمان را انجام دادیم وآنها هیچ‌کدام از تعهداتشان را انجام نداده‌اند و به ظاهر فقط یک سوئیفت را انجام دادند؛ ولی در عمل اجازه آن را هم نمی‌دهند که کشورها با ما مبادلات بانکی انجام دهند و بانک‌ها را تهدید می‌کنند.
به نظرم این موارد برای هر آدم عاقل و مستقل و آزادی شواهد بسیار گویایی است که نمی‌شود به آمریکا و غرب اعتماد کرد. چند بار باید از یک مسأله ضربه بخوریم، چقدر این اتفاق در دنیا تکرار شده؟ قبلاً هم عنوان کرده‌ام که شواهد و تجربیات زیادی از غیرقابل اعتماد بودن آمریکا در دنیا وجود دارد. یک نمونه آن، قذافی در لیبی بود که به غربی‌ها اعتماد کرد و تحت فشار و تعهدی که به وی دادند که اگر تسلیحات اتمی خود را از بین ببرد، تمام  تحریم‌ها علیه وی را بر می‌دارند، او تمامی تسلیحات اتمی کشورش را در یک کشتی گذاشت و فرستاد.
اما چه اتفاقی افتاد جز اینکه چند برابر قبل تحریم‌ها نسبت به لیبی اعمال شد؟ در اوکراین هم چنین تجربه تلخی از اعتماد به غربی‌ها وجود دارد. زمانی که بعد از فروپاشی شوروی، آمریکایی‌ها به دولت اوکراین قول دادند اگر تسلیحات اتمی خود را از بین ببرد، ۲۰میلیارد دلار به آنها کمک خواهد کرد، اما وقتی دولت جدید اوکراین آن تعهد را انجام داد، با وجود تعهد مکتوبی که وجود داشت، آمریکایی‌ها گفتند نمی‌توانیم ۲۰میلیارد دلار بدهیم، دو میلیارد دلار می‌دهیم.
ولی باز هم آمریکایی‌ها گفتند که 2میلیارد هم زیاد است ما ۲۰ میلیون دلار می‌دهیم و در نهایت هم همان ۲۰میلیون دلار را در قالب کالا به اوکراین فروختند؛ یعنی چیزی دست اوکراین را نگرفت. این تجربیات تاریخی است که وجود دارد. ۶۰ سال است و شاید هم بیشتر که فلسطینی‌ها با اسرائیل مذاکره می‌کنند در این ۶۰ سال چه چیزی در مذاکراتشان بدست آوردند؟
تجربه نشان داده که غربی‌ها بخصوص آمریکایی‌ها واسرائیلی‌ها به هیچ وجه تعهداتشان را انجام نمی‌دهند و ما هم مسیری جز این نداریم؛ گفته شد که ما مذاکره می‌کنیم و تلاش می‌کنیم که در کنار آن چرخ اقتصاد بچرخد، چرخ سانتریفیوژها هم خواهد چرخید. ولی در حال حاضر نه چرخ سانتریفیوژها می‌چرخد و نه چرخ اقتصاد و وضعیت به مراتب بدتر از دو سال گذشته شده است.
تحریم‌های جدیدتری نسبت به ما اعمال کردند. وضعیت ایران در منطقه و جهان بشدت تضعیف شده است. این در حالی است که پیش از این ما مسیر خودمان را داشتیم و در اوج اقتدار به جلو می‌رفتیم، اما الان متأسفانه اقتدار ما در منطقه و جهان به لحاظ سیاسی و اقتصادی بشدت آسیب دیده و نمی‌دانم آیا می‌شود این آسیب را به این زودی‌ها جبران کرد یا خیر؟
این‌ها همه نتیجه اعتماد به کسانی است که نباید به آنها اعتماد می‌کردیم؛ این مسأله دو دو تا چهارتاست. چقدر ما باید یک مسأله‌ای را تجربه کنیم تا بفهمیم که بالاخره نمی‌شود به آمریکایی‌ها اعتماد کرد؟

 پس مذاکرات هسته‌ای و برجام تأثیری بر روند پروژه «ایران‌هراسی» در منطقه نداشته است؟ چون برخی از سیاستمداران بعد از برجام اعلام کردند مذاکرات هسته‌ای و برجام پروژه ایران‌هراسی در منطقه را با شکست مواجه کرده است.
مذاکراتی که ما داشتیم آثار مثبتی داشت، اما تا زمانی که برجام تصویب شد. آثار مثبتش هم این بود که ما اهل مذاکره هستیم، اهل تعامل هستیم، اهل درگیری نیستیم، اهل منطق هستیم، اما می‌بینید که چه اتفاقی در این دو سه ماه اخیر افتاده؟ و آن اینکه «ایران‌هراسی» با شدت خیلی بیشتری دنبال می‌شود.
یک قاعده کلی در روابط بین‌الملل وجود دارد و آن اینکه حق را به کشوری که ضعیف باشد، نمی‌دهند.
شما اگر ضعف داشته باشی ومعصوم هم باشی، هیچ‌کس این حق را به شما نمی‌دهد و شما را به عنوان یک کشور معقول و منطقی هم حتی نمی‌پذیرد.
معقول و منطقی بودن و محق و دارای ارزش‌های انسانی بودن زمانی فهمیده می‌شود که شما در موضع قدرت باشید. البته بنده واقعا معتقدم که باید به ارزش‌های انسانی و اسلامی پایبند بود، منتهی این اثر زمانی دیده می‌شود که شما در موضع قدرت باشید؛ چرا که اگر در موضع ضعف باشید اثری نخواهد داشت.
 شما همه چیز را در برجام تحویل دادید، حال چه چیزی برای مذاکره کردن دارید؟ چه چیزی برای چانه زدن دارید؟ چه چیزی برای قدرت‌نمایی دارید؟ در بیرون این‌گونه انعکاس پیدا کرده است که ایران مجبور شد کوتاه بیاید و به دلیل ضعفی که داشته به وسیله آمریکا مهار شده است. در حقیقت این برداشت نشده که ایران کشور معقول و منطقی و اهل تعاملی است.
بعد از برجام این‌طور تبلیغ شده و الان هم کم و بیش دارد این مسیر دنبال می‌شود که ایران بدلیل فشارهایی که از طرف غرب و آمریکا به این کشور وارد شده، پای میز مذاکره کوتاه آمده است. لذا پروژه ایران‌هراسی مسیر خود را شدیدتر از قبل ادامه می‌دهد و تا این رویکرد در دستگاه دیپلماسی ما وجود داشته باشد همین فرایند ادامه دارد.

 یکی از مواردی که آمریکا در حین پروژه ایران‌هراسی آن را دنبال می‌کند، نبود امنیت درونی در کشور ماست، بویژه برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی. فکر می‌کنید این مسأله چه تأثیری بر فضای داخلی و بین‌المللی ما داشته است؟
اینکه ایران جزو امن‌ترین کشورهای منطقه و حتی دنیاست، شکی نیست. حدود پنج یا شش ماه پیش بود که داعش ۸ نقطه را روی نقشه جهان مشخص کرد که از جمله آن نقطه‌ها پاریس هم بود و ادعا کرد تا ۴ ماه بعد این 8 نقطه را مورد حمله تروریستی قرارخواهد داد؛ یکی از آن نقاط هم ایران بود.
اما می‌بینیم که داعش در هر 7نقطه از جمله در پاریس موفق شد غیر از ایران. این نشان دهنده ضریب بالای امنیتی در ایران است. اکنون ایران در یک جزیره و دریای پر از تلاطمی از  ترور، خشونت و ناامنی قرار گرفته اما یک جزیره امن و باثباتی در منطقه محسوب می‌شود. اینکه ایران ثبات  وامنیت ندارد، لطیفه‌ای بیش نیست.
 ایران نشان داده که از این ثبات و امنیت برخوردار است و زمینه برای سرمایه‌گذاری‌های خارجی در ایران وجود دارد و اینکه شما می‌بینید علی‌رغم همه این مسایل کشورهای مختلف مایل هستند که با ایران وارد تعامل اقتصادی شوند و این نشانه امنیت ایران است.
از طرفی ایران می‌تواند به سبب همین امنیتی که دارد مرکز ارتباطات اقتصادی در منطقه هم باشد و واقعاً موضوع ناامنی ایران بهانه و تبلیغاتی بیش نیست. ایران امنیت کامل دارد و می‌تواند از همین امنیت که بزرگترین سرمایه است برای فعالیت‌های مختلف از جمله فعالیت‌های اقتصادی استفاده کند.

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.