به گزارش قدس آنلاین به نقل از فارس، مراسم اهدای دومین دوره جایزه رضا داوری اردکانی روز گذشته (22 تیرماه) با حضور وی، سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمید طالبزاده، سعید بینای مطلق، پرویز ضیاء شهابی و جمعی از اساتید، دانشجویان و علاقهمندان حوزه فلسفه در شهر کتاب مرکزی برگزار شد.
صالحی در این مراسم طی سخنانی عنوان کرد: به تعبیر برخی دانشمندان معاصر ما در یک فضای گسست و چهل تکهای زندگی میکنیم. از یک سو گسست بین حوزههای فهم و معرفت و عمل و از سوی دیگر در حوزههای طبیعت، انسان و فناوری دیده میشود.
وی در ادامه افزود: بنابراین ما به جای قرار گرفتن در یک جهان، در جهانهای معارضی شامل گسست بین سنت، مدرنیته و زیستبومهای جوامع و انسانها قرار گرفتهایم. بنابراین ما گرفتار اغتشاشی عمیق هستیم. شاید ما در هیچ روزگاری گرفتار این گسستهای مکمل و متراکم نبودهایم. یا حداقل میتوان چنین گمانهای را داشت.
معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خطاب به رضا داوری اردکانی گفت: ایشان در دورههای متنوع از معدود کسانی هستند که به این گسستها اندیشیدند و برایش چنین چیزهایی مسئله بوده است. ثانیاً تلاش کردند که دریچهای را برای کاهش این گسستها در مرحله اندیشه و نقد بیابند. در نهایت ایشان تلاش کردند راه را با تفکر باز کنند نه با شبهه تفکر.
*چرا یونان را مبدأ فلسفه میدانیم
در این مراسم حمید طالبزاده از اعضای هیات داوران جایزه، طی سخنانی عنوان کرد: بنده به نمایندگی از هیات داوران در خصوص رساله برگزیده آقای کورنگ و نحوه نگارش آن توضیحاتی عرض میکنم. تا زمانی که بشر بر روی زمین زندگی میکند، فلسفه هم با او همراه است. فلسفه به معنای عام، تامل در مبادی و مقاصد است. انسان همواره به آغاز و انجام جهان فکر میکند.
وی با طرح این پرسش که چرا مطرح شده که فلسفه از یونان شکل گرفته است، عنوان کرد: شاید برای اینکه برای نخستینبار میتوس از یونان تفسیر معقول شده و از این مسیر لوگوس به میتوس راه یافته است. باورهای عامه عموماً متزلزل و در حال دگرگون است اما فلسفه از زمان پدیدآیی با رسوخ در باورهای عامه از این تزلزل عبور میکند.
طالبزاده با اشاره به اینکه فلسفه تبدیل دوگسا به اپیستمه است، اظهار داشت: این به معنای عبور از مرحله متزلزل باورها به هسته اصلی تزلزل ناپذیر و باثبات است. این چیزی بوده که در یونان اتفاق افتاده است. یعنی با سقراط امکان این معنا رخ داد و جهل مرکب به بسیط تبدیل و فلسفه امکان جاودانهای برای بشر شد. پس از سقراط افلاطون نمونه متعالی از چنین الگوی تفکر فلسفی شد.
وی در پایان عنوان کرد: نویسنده پایان نامه پروکلوس به لحاظ محتوا و صورت رسالهای با ارزش تهیه کرده که این رساله نمونه رساله استاندارد دکتری است امیدواریم دانشجویان فلسفه با چنین جوایزی تشویق شوند.
* ضرورت توجه به فلسفه یونان برای ایران امروز
در ادامه سعید بینای مطلق استاد راهنمای رساله برگزیده «پروکلوس تدوین گونه جامع الهیات یونانی بر مبنای فلسفه افلاطون» درباره ضرورت مطالعات یونانی عنوان کرد: در سطح کلان فلسفه یونان شعبهای از فلسفه قدیم است مثل فلسفههای شرقی، اسلامی و سایر فلسفهها، اما این تعریف جامع و مانع نیست بنابراین باید از سه رویکرد فلسفه یونان نام برد که رویکرد اول به ما میآموزد فلسفه یونان سرآغاز مطلق فلسفه است.
وی در ادامه افزود: رویکرد دوم فلسفه یونان سرآغاز فلسفه غرب است و رویکرد سوم فلسفه یونان در گسست فلسفه غرب تعریف میشود. در این صورت باید گفت، این فلسفه جزئی از عالم اندیشگانی است که در هنر و سایر علوم سهم داشته است؛ این از متون خود نویسندگان یونانی برمیآید.
بینای مطلق درباره ضرورت توجه به فلسفه یونان گفت: اولین ضرورت تقویت بنیادهای اندیشه است. در ایران مدرن ما با فقر اندیشه مواجه هستیم در این صورت حوزههای دیگر نیز ضعیف میشوند، پرداختن به فلسفه یونان به ما کمک میکند تا بنیادهای اندیشه را در ایران تقویت کنیم.
وی با اشاره به اینکه ضرورت دوم تعریف و تبیین جایگاه فلسفه اسلامی است، افزود: فلسفه اسلامی به عکس همتای مسیحی هنوز جایگاه درخوری در دنیا ندارد. ضرورت سوم نیز آشنایی با فلسفه یونان از جمله پروکلوس به ما میآموزد که تفسیرهای رایج تنها تفسیرهای موجود نیست بلکه تفسیرهای دیگری هم هستند که اگر برتر نباشند، دست کم از همان اعتبار برخوردار هستند و توجه به این تفسیرها دید ما را گستردهتر میکند.
*همت طلبیدن از افلاطون را به فال نیک میگیریم
سپس شهابی درباره رساله تشویقی «تفسیر هایدگر از آموزه موجود و ناموجود در محاوره سوفسطایی افلاطون» اثر صدیقه موسیزاده عنوان کرد: انتخاب فلسفهای بین این همه فلسفه یا فیلسوفی بین این همه فیلسوف نباید بیجهت و از روی مُد باشد بلکه به موجب اصالت و عمق و غنای خود فلسفه باید باشد. باید همت طلبیدن از افلاطون را به فال نیک بگیریم چون افلاطون هنوز هم بیش از هر فیلسوفی در خور توجه است؛ چرا که وی آموزگار خرد و اندیشه است.
وی در ادامه افزود: هایدگر در نیمسال زمستان 1924 و 1925 درسگفتاری در دانشگاه ماربورگ داشت و هفتهای 4 ساعت در این درسگفتار تفسیر جمله به جمله رساله سوفسطایی افلاطون را انجام میداد. پیش از آن نیز از اخلاق نیکوماک درس میگفت.
*هر کجا فلسفه هست، خردمندی هم هست
در ادامه مراسم رضا داوری اردکانی با اشاره به اینکه برای برپایی این مراسم هیچ نقشی نداشته گفت: من پیرمردی هستم که بدون هیچ تعارفی از ابتدای جوانی به فلسفه تعلق خاطر داشتم، به همین دلیل نام من روی این جایزه گذاشته شده است وگرنه همه زحماتش با دوستان است. من یک کلمه حرف داشتم که حرف تازهای هم نیست. البته ممکن است مخالفانی داشته باشد اما من معتقدم که آدمی با تفکر آدمی میشود. حال این تفکر چه لوازمی دارد، بحث دیگری میطلبد.
وی با اشاره به اینکه همه قبول نمیکنند که ما به فلسفه نیاز داریم، افزود: مردم به درستی میپندارند که فلسفه به هیچ کاری نمیآید در واقع نان و آب نمیشود. البته برای ما که شد! نان بدی هم نیست، من ناراضی نیستم، اما باز هم میگویند که فلسفه نان نمیشود. هر چند ممکن است جام شوکران بیاورد. به همین دلیل فلسفه غریب رانده میشود اما در عین حال هست و با بودنش سیاست، علم و حرفه و رونق کسب و کار میآورد، این را در تاریخ هم شاهد هستیم.
داوری اردکانی با تاکید بر زمانی که چین، هند، مصر و ایران نوعی نشاط فلسفی در عصر رونق تفکر داشتند، اظهار داشت: هر زمان که تفکر غایب و ضعیف بوده بینشاطی و درماندگی به جامعه رسوخ کرده است. البته من اصراری بر حرف خودم ندارم اگر مورد عکس سراغ دارید مثال بزنید؛ بنابراین فلسفه به معنای مابعدالطبیعه یک صورت تفکر است. کسی ممکن است فکر کند که مگر مصر فلسفه داشته؟ در حالی که کاهن مصری به سولون میگوید که شما یونانیان کودکاید! اگر یونانیان کودک هستند پس مصر باید صاحب تفکر بزرگی باشد که چنین داعیهای کاهن مصری دارد!
رئیس فرهنگستان علوم ایران با بیان اینکه فلسفه یکی از انواع تفکر است، توضیح داد: هر جا در این تاریخ 2500 ساله فلسفه بوده ما یک گشودگی در شئون زندگی میبینیم بنابراین هر کجا فلسفه هست، خردمندی هم هست البته منظور از خردمندی خرد عملی است در حالی که در فلسفه این خرد تجزیه به خرد نظری و عملی میشود.
وی با طرح این پرسش که آیا فلسفه خردمندی است،گفت: فلسفه عین خردمندی نیست ما سیاستمدار خردمند داریم ولی فیلسوف نیستم شاید اصلا فلسفه نخوانده باشم لازم نیست سیاستمدار فیلسوف باشد شاید بهتر است که فیلسوف نباشد چرا که فلسفه گرفتاری میآورد آنچه افلاطون مطرح میکرد ایدهآل بود که فلیسوفان باید حکومت کنند. فلسفه راهنمای عمل است هرچند در عمل زندگی به ما مدد نرساند. در امر معاش، سیاست، حرفه، تربیت و روابط اما فلسفه بنای خرد را محکم میکند.
این چهره ماندگار فلسفه اظهار داشت: ما معمولاً بین هوش و خرد در کاربرد اشتباه میکنیم، هوش امری ژنتیکی است، در هر جامعه مردمی هستند که هوش فراوان دارند اما عقل گاه هست و گاه نیست. این عقل را در فلسفه و هنر میتوانیم بیابیم. هنر با منطق سر و کار ندارد البته مخالف آن هم نیست اما هنر با خردمندی کار دارد یا با عقلی که پشتوانه خردمندی است بنابراین زمانی که هست اعتماد و اعتبار و اخلاق و پیوستگی و دوستی هم هست.
وی با اشاره به اینکه بخشی از کتاب تیکوماخس ارسطو مربوط به بحث دوستی است افزود: دوستی و سیاست به هم پیوسته است با این حال به طور مستقیم عقل فلسفی در تدبیر دخالت نمیکند یا ما آن را نمیفهمیم ما نمیتوانیم از عقل نظری به عمل برسیم. اما پیوندی مجهول بین این دو است که آثارش مشخص است در نهایت هرجا که تفکر و فلسفه است نشاط و رونق و دوستی هم هست، بنابراین این فلسفه را غریب و رانده شده از همه جا تصور نکنیم همین دشمن رانده شده اگر نباشد مصیبتی به بار میآید چرا که پیوند و همبستگی و مهر و دوستی بین مردم وجود نخواهد داشت.
در ادامه نیز رضا کورنگ بهشتی و صدیقه موسی زاده توضیحاتی درباره این پایان نامهها ارائه کردند.
در پایان این مراسم دو پایاننامه «پروکلوس تدوینگونه جامع الهیات یونانی بر مبنای فلسفه افلاطون» نوشته رضا کورنگ بهشتی (به عنوان پایاننامه برگزیده از دانشگاه اصفهان) و «بررسی تفسیر هایدگر از آموزه موجود و ناموجود در محاوره سوفسطایی افلاطون» اثر صدیقه موسیزاده (به عنوان پایاننامه تشویقی از دانشگاه تبریز) معرفی شدند.
نظر شما