مرگ هر موجود زندهای دردناک است، ولی وقتی در قاب نگاهت مرگ همه چیز باشد، دیگر نمیتوان واژهای جز «افسوس» پیدا کرد.
اگر مخاطب همیشگی ما بوده باشید، قطعاً به خاطر دارید که گزارشی از فرونشست و شکاف دشت اطراف شهر سه قلعه در سرایان چاپ کردیم که روایتی از به زانو درآمدن زمین در برابر تشنگی بود. گویی از فرط تشنگی از درون مرده است و هر روز نقطهای از این دشت در محدوده فردوس، آیسک و سه قلعه در خود فرو میریزد.
اما در مسیر سرایان به کاخک جادهای کوهستانی وجود دارد که از روستاهایی چون سراب، بنی خانیک، نوبهار، مصعبی و کریمو میگذرد؛ مسیری که در سالهای نه چندان دور یکی از مسیرهای بسیار زیبای خراسان بزرگ بود و حتی برخی دره کریمو را عروس خراسان جنوبی مینامند.
اما اگراین روزها گذرتان به خانه این عروس کویری بیفتد، چیزی جز مرگ آرام طبیعت نخواهید دید.
بادامهای دیم در دام تشنگی جان دادهاند و گذر از میان درختان خشکی که روزگاری جاده را احاطه کرده بودند، حس ورود به سرزمین مردگان را دارد.
تپههای عریان مسیر با ظاهری منحصر به فرد خودنمایی میکنند؛ گویی از فرط تشنگی چروک برداشتهاند واز هیبتشان کاسته شده و خمیدهتر شدهاند. خبری از هیچ پرندهای نیست. حتی فرار سریع مارمولکها را زیر سایه بوتهها نمیبینی.
انگار رنگ طبیعت هم در بی آبی خشکیده و همه چیز به رنگ خاک درآمده و جاده در پیچ درههایی گم میشود که گویی هیچ گاه حتی بوته خاری بر تنشان نروییده است. بادامهای دیم که با کم آبی سازگارند نیز دیگر سالهاست که در بی آبی مردهاند.
درههایی که روزی پر از درخت بوده، آرام آرام به تسخیر خشکسالی درمیآید و در برخی درهها حتی یک درخت یا یک شاخه سبز دیده نمیشود و در درهای دیگر هر چه از انتهای دره به سمت پایین میروی، درختان در حال خشکیدن هستند و گویی لشکر خشکسالی در حال پیشروی و به بردگی گرفتن طبیعت زنده است.
گویی دم و بازدم غول خشکسالی در میان باغات منطقه، نفس درختان را تنگ کرده و درختان در بی آبی مطلق چون سربازانی بی سلاح دستان خشکیده خود را بالا بردهاند و در برابر جوخه مرگ خشکسالی جان سپردهاند.
نظر شما