رقیه توسلی 

کدام چشم اندازی به این دلربایی است...؟

کدام چشم اندازی به این دلربایی است؟ کدام پیمانی قد اشک‌های ما و مهربانی شما درهم گره خورده است؟

آقاجان! چرا در سرای شما، دل این قدر بازیگوش می شود! چرا می افتد به حرف زدن و حرف زدن! چرا از تماشای گنبد طلا و پنجره  فولاد و کبوترهای سفید راضی نمی شود!

چرا اینجا پشت این دروازه‌های چوبی بلند، حالِ دل این قدر مثال زدنی ست! چرا سبکبال می شود و پرواز می کند هربار، مانند پری رقصان میان آسمان و آفتاب.

امام رضاجان! گشته ایم... هیچ خانه ای میهمان نوازتر از این خانه نیست و هیچ سلامی، سرمست تر و بغض آلودتر از سلام‌های زائرانه ای که به خدمت تان شرفیاب شده اند.

اینجا خودِ خودِ نورآباد است... جایی نزدیک بهشت... اقلیمی که سلطانش، رئوف و دروازه هایش، گشاده دست و سربه زیرند.

هشتمین خورشید! واقعاً چه مرحمتی والاتر از اینکه شما را داریم و معجزه زیارت تان را. که به وقت خوشی و دلتنگی به پا بوس تان بیاوریم دل را و رو به در‌های گشوده خراسان تان بخوانیم: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِيِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِيِّ النَّقِيِ

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.