در میان پیروان هر مكتب، هستند كسانی كه انگیزه گردن نهادن به بایدها و نبایدها را ندارند و همیشه و همه گاه تلاش میورزند از زیر بار تكلیف، شانه خالی كنند، اما برای این امر، توجیهی ندارند، بنابراین از خانواده و جامعه بیرون رانده میشوند. همچنین عدهای بیاعتقادند و نمیتوانند بیاعتقادی خود را بروز دهند؛ زیرا جامعه و خانواده آنان بر شالوده دینداری بنا شده است و كار آنان، شنا در جریان خلاف است. این افراد در جامعه دینداران، خود را زندانی میپندارند و همیشه برای خود راه فراری میجویند؛ از این رو با هر نغمهای كه با هوی و هوسهای اینان همراه باشد، همنوا میشوند و با هر حركتی كه بیتقوایی و لاابالی گری اینان را نادیده انگارد یا برای آن توجیه و مبنایی درست كنند، همراه میشوند.
درباره محمد بن نصیر نمیری از مدعیان دروغین نیابت در دوران غیبت صغری میگویند، وی قائل به اباحی گری بود و همه محرمات را حلال میدانست.
بیتفاوتی خواص
مرز میان خواص و عوام همان بصیرت و آگاهی است. در رشد و پیدایش مدعیان دروغین مهدویت عملكرد خواص بسیار مؤثر است. نكته پر اهمیت آن است كه بسیاری از ادعاهای دروغین در آغاز پیدایی، كم اهمیت جلوه میكردند. در واقع، در مقطع ایجاد این انحراف ها، كمتر كسی فكر میكرد كه یك جریان كوچك و كم اثر، روزی به صورت یك فرقه و جریان، در تاریخ بماند و موجبات انحرافات گوناگون اخلاقی، اجتماعی و اعتقادی را فراهم آورد. در نتیجه اگر در زمان مناسب، عالمان و حاكمان متعهد و مسؤول با این گونه انحرافات برخورد میكردند و با افشاگری یا ردیّه نویسی و حتی ایجاد محدودیت، مانع از عضوگیری و گسترش آن جریان میان مردم میشدند، میزان اثرگذاری آن محدود میشد و سپس در راستای زمان، اثری از آن باقی نمیماند.
جعل احادیث
عقیده به مهدی موعود، چنان در ذهن و قلب مردم رسوخ كرده بود كه از همان صدر اسلام در انتظار ظهورش بودند. این انتظار، در ایام هرج و مرج و بحرانها و حوادث ناگوار تاریخی، شدت مییافت. طبیعی است كه جاعلان حدیث نیز از این قضیه سوء استفاده كرده و به جعل حدیث و تغییر متن آن میپرداختند. در این میان، مدعیان مهدویت نیز برای پیشبرد ادعای خویش از روایات جعلی مدد میجستند.
نظر شما