۲۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۰۷:۳۹
کد خبر: 411792

رقیه توسلی

خادمان، سفیران اشک و لبخند شده اند

 نسل اندر نسل دلباخته ایم به شما، رئوف آقا! قصه آشفته مویی و خواهندگی ست... قصه عشیره ایست که نمک و نبات متبرک مشهدالرضا خورده اند و هفت پشت، پرورده خوانِ خاندانِ طهارت اند.

پرورده سایه سبز پرچمی که از ضریح توس می گوید و از سرایی که مریدان بی شمارش،  رکعت های عاشقانه اقتدا می کنند.

زنده باد زیارت... زنده باد سفیرانی که هرسال، نور برایمان به سوغات می آورند...

شنیده ایم که هرگاه به امامی سلام بدهیم، خودِ امام پاسخ خواهند داد؛ پس این چشم های ما و این روشنایی حرم تان... این دست های پریشان ما و شفاعت بی انتهای شما... پس این سلام ها و اشک ها و درودهای صمیمانه و مِهر ناتمام شما...

آقاجان! چه بگوییم که خادمان تان باز با دلمان مدارا کرده اند و برای منتظران تان، خراسان آورده اند... طوافی که هیچ کسی مان را تهی کند، باز...

سفیر اشک و لبخند شده اند... آمده اند بیمارستان و ندامتگاه و سرای سالمندان و کوچه پس کوچه هایمان را، آغشته کرده اند به نامِ عزیز و آسمانی علی بن موسی الرضا...

محبوب اماما! زائر شده ایم... این بار مشرّف به مهربانی تان... مُشرف به پای بوس حضرتی که نگاه کریمانه اش، دور و نزدیک ندارد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.