قدس آنلاین/فاطمه عالیشاه: علم سیاست فن اداره حکومت و معادل کشورداری است.بر اساس این تعریف می توان انتظار داشت که این حوزه علمی از کم و کیف سیاستمداری در کشور بی نصیب نمانده باشد.

چالش های رشته روابط بین الملل در بستر آموزش عالی

همان اندازه که به ارتقای دولتمداری و بهبود مهارت های حاکم بر فضای حاکمیت سیاسی کمک کرده است.به منظور درک این مطلب باید به چالش ها و ناملایمات پیش روی این حوزه علمی اهتمام داشت. بنظر می رسد که رشته روابط بین الملل درگیر برخی برچسب ها شده است که اگر چه از سوی مرکزیت خاصی به آن الصاق نشده ،اما به مرور ماهیت ذاتی یافته است.نظیر حاکمیت ترجمه بر فضای علمی و آموزشی.در حالی که اندیشمندان و نخبگان در هر حوزه علمی قادر به بسط و توسعه علوم مرتبط هستند اما رشته روابط بین الملل در غالب مطالب از خط قرمز گفتمان های غربی حاکم بر مباحث تئوریکش فراتر نمی رود بلکه برخی از متولیان آن حتی اجازه نقد و نزدیکی به آن را نیز نمی دهند از دیگر سو کثرت موضوعات دخیل در این حوزه دانش سبب شده است تا ساختارمندی این رشته در بیشتر موارد با  بحران های گوناگون روبرو شود برای نمونه بنظر می رسد هنوز ساکنان منظومه سیاسی به دلیل خلط هویت های متعدد از اقتصاد، حقوق جامعه شناسی ،جغرافیا  و... تا مدت ها حتی درسطح تحصیلات تکمیلی قادر به تعریف هویتی خاص از خود نخواهند شد  ضمن این که این مهم به سستی گزینش ها نیز دامن می زند. تعارض هویتی و ایدئولوژیک برخی از مدل ها  و داده های سیاسی با  جهان بینی و دیدگاه های ارزشی دانشجو می تواند عامل موثری در شکل گیری طیف های فکری اپوزیسیون  و تضارب آرای طی یک ترم شود در حالی که  در بیشتر موارد هزینه های فکری و زمانی در راستای تخریب و انگ زنی صرف می شود لذا  نمی توان انتظار اقناع، مفاهمه و گاه درک متقابل داشت در شرایطی که این وضعیت باید به عنوان زمینه های شکل دهنده یک بحران قابلیت مدیریت بیابد.
از دیگر چالش های این رشته که به نوعی از نهضت ترجمه آن الهام می گیرد  رجحان و اولویت جهان گرایی در برابر محلی سازی است  در شرایطی که زبان انگلیسی در این رشته به عنوان شرط لازم برای پیشرفت و اقبال قلمداد می شود در تعامل با قدرت تحلیل به عنوان  مزیت حرفه ای، مواضع برتر خود را حفظ کرده  است ضمن این که  استانداردهای جهانی و غربی نیز هر گونه نظریات رقیب را بی اعتبار می سازند. به نحوی که می توان گفت هویت غالب کلاس ها مدیون و مرهون اندیشه و آرای نخبگان سیاسی در غرب است  و این مساله در بلند مدت پیامدهای خود را در شکل گیری اندیشه ها و نگرش های  دوگانه در تعامل با سیاست داخلی و اندیشه های بین المللی برجای می گذارد. بدون متولی و  سرپرست ماندن  رشته روابط بین الملل، دانشجویان آن را به فرزندخواندگی سایر حوزه ها  نیز وادار ساخته است برای نمونه در مقایسه با رشته رقیب یعنی حقوق ، که ساختار عظیم قوه قضاییه و بخش خصوصی و کانون وکلاء و غالب مراکز اداری در قالب مشاوره های حقوقی خواستار جذب دانشجویان این رشته هستند در کشور متاسفانه نهادی متولی در این حوزه وجود ندارد و مراکزی که باید به جذب دانش آموختگان این رشته روی آورند به دلیل ماهیت متلون این رشته به دانشجویان سایر رشته ها اهتمام بیشتری دارند و این شرایط شکل دهنده وضعیتی  شده است که آن ها به خیل دانش آموختگان بدون آینده  می پیوندند و بیشتر از سایر رشته ها، قربانی نبود برنا مه ریزی، آینده نگری و نیاز سنجی کشور در پروسه درازمدت می شوند.در سخن پایانی به عنوان یک دانشجو در این حوزه باید بگویم که این رشته علیرغم مرارت های بیشمار در فرایند تکمیلی خود با طرح بحث های متعدد و ناتوانی در تخصصی سازی دروس و پژوهش ها، اقیانوسی به عمق یک وجب را برای مخاطبانش به ارمغان می آورد در حالی که دانشجو در خلق این شرایط بیشتر منفعل است از سوی دیگر ناتوانی در تمرکز گرایی و تخصصی سازی در سرنوشت آینده دانشجویان این رشته و برخورد با فراز و نشیب بازار کار  بسیار اثر گذار است  لذا باید آن را  از حاشیه نشینی جامعه علمی و عملی کشور خارج ساخت.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.