۱۶ شهریور ۱۳۹۵ - ۰۷:۱۷
کد خبر: 419841

آرش خلیل خانه

رؤیای بستن با کدخدا

فرمایشات جدید رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره اینکه راز پیشرفت کشورهایی مثل آلمان و ژاپن این است که بعد از جنگ جهانی دوم از داشتن نیروی نظامی و هزینه سنگین آن رها شدند، در نوع خود جالب و از این بابت که کشور را به گامگذاشتن در چنین مسیری فراخوانده‌اند قابل تأمل است.

آقای هاشمی رفسنجانی فرموده‌اند: نیروهای نظامی بیشترین خرج کشورهای در حال جنگ را می‌بردند لذا با این اقدام پول‌هایشان آزاد شد و به دنبال کارهای علمی و تولیدی رفته و اقتصاد دانش‌بنیان برای خود درست کردند. بنابراین دیگر آسیب‌پذیر هم نیستند. این راه در ایران باز شده است و مدیران و دلسوزان و معلمان باید وارد این فضا شوند. مطمئنم که دوره دوم دولت روحانی می‌تواند ما را به آنجا برساند.

 ایشان پیش از این هم در توییتی جنجال برانگیز برنامه موشکی و دفاعی کشور را زیر سؤال برده و گفته بودند: «دنیای فردا، دنیای گفتمان‌هاست نه موشک‌ها». ادعایی که فراتر از واکنش‌های سیاسیون، در بالاترین رده با پاسخ منطقی و محکم رهبری نظام روبه‌رو شد و رهبر معظم انقلاب در دیدار با مداحان کشور در واکنش به آن فرمودند: اینکه بعضی‌ها بیایند بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است فردای موشک نیست، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است اما اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است.

ایشان تصریح کردند: چنانچه نظام جمهوری اسلامی قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع‌کردن نداشته باشد، هر بی‌سَر و پایی و دولت فزرتی و کذایی‌ او را تهدید می‌کند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک می‌زنیم. خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب‌نشینی کنید.

اصرار و ابرام آقای هاشمی رفسنجانی بر تکرار این جملات و آرا و تخطئه‌ نقش توان بازدارندگی نظام در برابر قدرت‌های متخاصم و تأکید ایشان درباره ضرورت تعامل و مذاکره سیاسی برای پیشبرد اهداف کشور، در حقیقت ریشه در ایده بستن با کدخدا دارد.

آقای هاشمی که خود سال‌ها فرماندهی و مدیریت جنگ تحمیلی را بر عهده داشته و از ایشان به عنوان کسی یاد می‌شود که در ماجرای پذیرش قطعنامه 598 بیشترین اصرار را به امام راحل(ره) برای پذیرش قطعنامه داشته‌اند زیرا در آن مقطع به ادعای حامیان پایان جنگ، کشور بنیه و تسلیحات کافی برای ادامه جنگ را در اختیار نداشته، بعید است که امروز مدعی شوند داشتن نیروی نظامی و دفاعی قوی و بازدارنده نه‌تنها نقشی در تأمین امنیت و مرزهای کشور ندارد بلکه عاملی دست‌و پاگیر و مزاحم برای توسعه کشور است.

شاید لازم باشد از ایشان سؤال شود اگر همین توان دفاعی برتر و قدرتمند وجود نداشت، اگر توان برتر موشکی کشور در اختیار نبود و اگر نیروهای نظامی کشور اعم از سپاه و ارتش و تکاوران آنها که امروز در سوریه و عراق خون خود را فدای امنیت و بقای کشور و نظام اسلامی می‌کنند این فداکاری را نمی‌کردند، در اوضاع ملتهب منطقه ما امروز شرایط ایران چگونه بود.

اگر همین بنیه نظامی و دفاعی مانع سقوط سوریه و عراق به دست داعش نشده بود، امروز وضعیت ما چگونه بود؟ جز اینکه یا در حال جنگ در شهرهای کشور با داعش بودیم یا با حمایت آمریکا و عربستان و دیگر مزدوران آنها کشور از دست رفته بود.

آیا اگر مقاومت دولت سوریه و عراق از حمایت ایران برخوردار نبود، امروز جامعه جهانی قانع شده بود  که تروریست‌های دست‌پرورده آمریکا و عربستان همانند داعش و جبهه‌ النصره را به عنوان تروریست و تهدیدی علیه امنیت جهان قبول کند و شکست طرح‌هایش برای تغییر نقشه غرب آسیا را بپذیرد؟

امروز ساده‌‌اندیش‌ترین افراد هم قبول دارند و با رگ و ریشه خود درک می‌کنند که امنیت جمهوری اسلامی ایران در قلب بحران‌های خونین و آغشته به بربریت و جاهلیت سلفی‌ها و وهابی‌ها در سایه حمایت استکبار، مرهون اقتدار و موقعیت برتر دفاعی، نظامی و اطلاعاتی و فداکاری نیروهای مسلح کشور و سربازان گمنام امام زمان(عج) است.

آقای هاشمی گمان می‌کنند بستن با کدخدا همه مشکلات امنیتی و تهدیدهای موجود علیه کشور را برطرف می‌کند. اما آنها که در گذشته با کدخدا بسته بودند اکنون چه وضعیتی دارند. اوضاع مصر و رئیس‌جمهور آن، حسنی مبارک چگونه است؟ محمد مرسی امروز کجاست؟ صدام حسین چه عاقبتی پیدا کرد؟ افغانستان و عراق که توسط آمریکا اشغال شدند، امروز چه وضعی دارند؟

عده‌‎‌ای انتظار داشتند در مناقشه هسته‌ای نیز دولت با کدخدا ببندد  اما هوشیاری و درایت رهبری نظام مانع از این اتفاق شد و عزت و کشور را حفظ کرد و دیدیم که با این وجود هنوز هم کدخدا حاضر نیست به تعهداتش عمل کند.

آقای هاشمی آلمان و ژاپنِ بعد از جنگ را مثال آورده‌اند اما در این مثال 2 سفسطه وجود دارد. برای اطلاع ایشان یادآور می‌شویم که ژاپن و آلمان هم‌اکنون به لحاظ بودجه نظامی به ترتیب در رده پنجم و نهم جهان قرار دارند. علاوه بر این، باید گفت در همان مقطع زمانی، آلمان و ژاپن کشورهایی قدرتمند و پیشرفته  به نسبت همسایگان خود بودند. همین عامل یعنی برتری تکنولوژیک و نظامی آنها موجب شد تا برای سال‌ها تعداد زیادی از کشورهای جهان برای ممانعت از توسعه‌طلبی آنها با این کشورها بجنگند و به سختی بتوانند آنها را شکست دهند. از این رو تداوم توسعه آنها به دلیل حذف نیروی نظامی و بودجه این بخش نبود.

نکته مهم این است که ژاپن و آلمان با اجبار تن به پذیرش محدودیت‌های نظم نوین جهانی و قدرت‌های پیروز جنگ داده و خود را ذیل چتر امنیتی آمریکا در دوران جنگ سرد (پس از دهه 50) قرار دادند. اما آیا آرمان انقلاب اسلامی ایران نیز همین است. اگر این است که در دوران پهلوی در همین شرایط بودیم. پس چرا انقلاب کردیم؟

 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.