قدس آنلاین: در آموزه هایی که عالمان ما بنا به اشرافی که نسبت به گذشته داشته اند و آن را برای ما تبین نموده اند، مباحثی مانند واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات در کنار باید و نباید های تکلیفی و توجه داشتن به باید و نباید های اخلاقی و توصیفی، زیربنای مفید و استواری برای ایجاد سبک زندگی اسلامی  برای ما ایجاد شده است.

واجبات و محرمات دین زیربنای سبک زندگی اسلامی را ایجاد می کنند

به گزارش قدس آنلاین به نقل از طلیعه، بررسی مبانی دست یابی به سبک زندگی اسلامی ایرانی و چگونگی پیاده سازی این مفهوم و تحلیل راهکارهای متناسب با این رویکرد و همچنین تحلیل کارشناسانه معضلات و نابسامانی های اقتصادی در بخش های مدیریتی و نحوه برخورد اسلامی و کارآمد با این نوع ناهنجاری ها ما را بر آن داشت تا با حجت الاسلام و المسلمین دکتر علیرضا پیروزمند، استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی قم، گفتگو و بررسی هایی داشته باشیم که ماحصل آن تقدیم حضورتان می گردد.

 

 دیدگاه شما بنا به اشرافی که دارید در جهت پیاده سازی سبک زندگی اسلامی ایرانی درجامعه چگونه است؟

برای اجرایی شدن و پیاده شدن سبک زندگی اسلامی ایرانی قائدتاً باید یک فرایندی طی شود، در قدم اول باید مفهوم و چارچوب سبک زندگی تبین شود و با تعریف صحیح سبک زندگی، این مفهوم را از انفعال خارج نماییم. نکته دوم این است که با این تعریف انجام شده و هدف گزاری های صحیح به یک طرح و سبک شفاف از زندگی اسلامی ایرانی دست بیابیم تا بتوانیم خلاء علمی چیستی سبک زندگی اسلامی را پر نماییم. رسیدن به این مهم، پاسخ مناسبی است برای چیستی سبک زندگی اسلامی ایرانی.

البته معنی این کلام این نیست که ما در تبین سبک زندگی دستمان خالی است. در آموزه هایی که عالمان ما بنا به اشرافی که نسبت به گذشته داشته اند و آن را برای ما تبین نموده اند، مباحثی مانند واجبات، محرمات، مکروهات و مستحبات در کنار باید و نباید های تکلیفی و توجه داشتن به باید و نباید های اخلاقی و توصیفی، زیربنای مفید و استواری برای ایجاد سبک زندگی اسلامی  برای ما ایجاد شده است.

آنچه که باید در این مسئله به آن اهتمام داشت این است که باید در پیوند خوردن این مفاهیم، کوشش و تلاش نماییم تا به صورت یک ساختار و نظام پدید آیند، ثانیاً در امتداد این مفاهیم موضوعات ومسائلی را که در زندگی امروزی با آن مواجه ایم را با این نظام ارزشی  که بر پایه  مبانی اسلامی پایه گزاری شده است، مانوس و هماهنگ نماییم و موضع گیری مناسب و در خور توجه با این مسائل داشته باشیم. در پیاده سازی این مهم، شاید به مواردی در زندگی روزمره خود برخورد نماییم که نباید در عرصه زندگی اسلامی ما حضور داشته باشند و باید این موارد از چرخه زندگی ما حذف شوند و در عوض مواردی را ممکن است در یابیم که از زندگی ما کنار گذاشته شده است که باید به چرخه زندگی ما بازگردد.

بنابراین قدم دوّم تبین محتوایی الگوی سبک زندگی می باشد و قدم سوّم این است که بتوانیم بر اساس این سبک زندگی، ساختارهای سیاسی و فرهنگی جامعه را بازبینی نماییم و این موارد را بازسازی نماییم به گونه ای که ساختارهای این قوانین دربردارنده این نوع سبک زندگی در جامعه باشند،اگر مسئولیت های خود را در سبک زندگی به درستی به انجام برسانیم ولی در عرصه عمل ساختارهای آموزشی، پژوهشی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی به گونه ای باشند که با این سبک زندگی همخوانی نداشته باشند باعث می شود قوانینی به رفتارهای مردم تحمیل شوند که این سبک زندگی آنطور که باید و شاید به طورصحیح و اساسی پیاده نشوند.

البته باید توجه نمود بعد از ساختارها و سیاست گزاری ها و برنامه ریزی ها باید این سبک زندگی تعقیب و پیگیری شود، البته با تمامی این اوصاف باید توجه داشت تغییر سبک زندگی و ایجاد سبکی خاص از زندگی امری اجباری و تحمیلی نیست، ثانیاً تاثیرگزاری سیاست ها و تصمیم گیری های تغیری در سبک زندگی در یک محدوده خاصی می باشد و عواملی در تغیرسبک زندگی تاثیردارند که چه در درون جامعه و چه در بیرون جامعه در چارچوب حاکمیت حاکمان قرار نمی گیرند، به همین دلیل این امر را باید یک امر تدریجی و با مراقبت کافی پیش برد تا به نتیجه مطلوب دست یابیم.  

نظر حضرتعالی در خصوص پیدایش مفاسد اقتصادی که متاسفانه به باورهای معنوی جامعه خدشه وارد کرده است، مانند برداشت های ظالمانه از بیت المال، یا توجه به خواص و لایه های بالایی جامعه چیست؟  

لازم به ذکر است که در خصوص پرداختن به چنین موضوعاتی، اصولاً این نوع پردازش ها و توجهات به مفاسد اجتماعی و اقتصادی، خوب و نیکو است و همان طور که مسئولان نظام تاکید داشته اند باید تا رسیدن به نتیجه مطلوب پیگیری شوند و نتایج آن به اطلّاع مردم رسانده شود. منتها باید توجه داشت پرداختن به این معضلات از حد مطلوب فراتر نرود، از این نظر که پرداختن به این معضلات، ما را از پرداختن به ریشه ها و عوامل پیدایش این ناهنجاری ها و همچنین دیگر معضلات فرهنگی موجود در جامعه غافل نماید و همینطور باید توجه داشت این پردازش ها باعث ایجاد بی اعتمادی نسبت به مسئولان و ارکان نظام اسلامی منتهی نشود، لذا باید رسانه ها به نوع پردازش و حجم این نوع پردازش ها توجه و اهتمام کافی داشته باشند تا خدای ناکرده به ضد ارزش یا کارکرد معکوس در این زمینه منتهی نشوند.

در این باب یعنی برداشت های نا متعارف از بیت المال، باید در نظر داشت که ریشه های فرهنگی این نابسامانی ها در کجاست؟ به نظر بنده ریشه این عملکرد های ناصواب در فرهنگ غلط و اشتباه «مدیریت» می باشد، که این نوع فرهنگ مدیریتی غلط نیز براساس همان آموزه های مدیریتی مادی گرایانه و منفعت طلبانه پدید آمده است، که انگیزه مدیریت را براساس افزوده خواهی و منفعت طلبی بنیان نهاده است. این نوع نگرش این طور القا می نماید که هر چه مقام و منصب فرد بالاتر می رود به همان میزان استفاده و بهره مندی آن فرد از منابع باید بیشتر باشد. این روش و رفتار طبیعتاً آثار و تبعات خود را در جامعه به جا خواهد گذاشت و به پدیده نامتعارف «اشرافی گری» منتج خواهد شد.

باید توجه داشت این نوع پرداخت ها در ساختارهای دولتی، در سطح محدودی از ساختارهای مرتبط با دولت اتفاق افتاده است،  درحالی که باید در نظر داشت که همه ساختارهای اقتصادی کشور را بخش دولتی تشکیل نمی دهند و اتفاقاً بالاترین دریافت ها دربخش غیر دولتی اتفاق می افتد و حتی یکی از عواملی که شاید باعث ایجاد این نوع مفاسد در بخش های دولتی می شود، همین مقایسه غلطی است که در بین مدیران بخش های دولتی با بخش های غیر دولتی می شود. بنابراین باید این مسئله را به صورت کلان تر مورد نظر قرار داد وآن توجه به این نکته است که «فرهنگ مدیریت» چه نقشی در این باره ایفا نموده است و این که ساختار اقتصادی غلط و ساختار اقتصادی مبتنی بر باورهای نظام سرمایه داری و فرهنگ توسعه سرمایه چه تاثیری برایجاد این معضلات داشته است.

ما اگر نتوانیم عوامل پیدایش این ناهنجاری ها را به درستی شناسایی و بررسی نمایم باعث ایجاد فشار بر یک نقطه و غفلت از نقاط دیگر می شود و هم درمان ما نسبت به موضوع یک درمان موضعی خواهد بود، البته این نکته با این موضوع که باید در مواجه با این مشکلات از درمان های موضعی هم استفاده شود مغایرتی ندارد، ولی باید توجه داشت اگر ریشه یابی نکنیم و برخورد کاملی هم با موضوع نداشته باشیم در صورت برخورد موردی و موضعی نمی توانیم به نتیجه مطلوب دست یابیم.

به نظر شما راهکارهای اسلامی در برخورد با این دست اندازی ها و سوءاستفاده ها چگونه باید باشد؟

راهکارهای برخورد با این معضلات را از چند جهت باید بررسی نمود. در یک سطح که سطح خُرد و موضعی می باشد، باید در این سطح افرادی که دچار فساد شده اند شناسایی شوند و مشخص شود در چه سطحی از مدیریت فعالیت داشته اند، در مرحله بعد باید مشخص شود که چه مقدار دریافتی داشته اند و از این مقدار چه مقدار قانونی و چه مقدار غیر قانونی بوده است، سپس معلوم شود،آن مقدار دریافتی که به صورت قانونی داشته اند چه مقدارش نامتعارف بوده است و چه مقدارش متعارف و سپس باید راهکارهای بازگشت این منابع به بیت المال بررسی و فراهم گردد و همچنین در این سطح باید افراد دارای دریافت های نامتعارف از مناصب عزل و به مردم نیزمعرفی شوند تا به بازگشت اعتماد به ارکان نظام نزد عموم مردم بینجامد.

در مرحله بعد که سطحی فراتر یا به عبارتی کلان تر است، این است که باید این موضوع، در بحث بزرگتروعمیق تری به نام «اشرافی گری» مورد مطالعه و بررسی قرا گیرد. پدیده اشرافی گری اشاره به یک فرهنگ زیستن و زندگی کردن در جامعه دارد. باید توجه نمود، در این سبک از زندگی اشخاص دارای حقوق های نامتعارف هستند و دارای اخلاق مدیریتی خاص هم می باشند و متاسفانه این روش در سبک زندگی نیز تاثیر بسزایی دارد. این نوع سبک زندگی به ایجاد طبقات خاص در جامعه منتهی خواهد شد، این پدیده باعث ایجاد احساس ضعف و ناتوانی در مقابل دولت ها و سرمایه داران بین المللی منجرخواهد شد.

اگر موضوع را در مقیاس کلان و بزرگتر مورد ارزیابی و بررسی قرار دهیم آن وقت راهکارهای مبارزه با پدیده شوم اشرافی گری در چارچوب و سطح خُرد و موضعی نمی تواند موثر باشد و باید در جهت بازبینی و اصلاح ساختارها و مبانی و شیوه ها گام برداریم و از همه مهمتر باید در جهت اصلاح و بازآفرینی محتوا و دانشی که مبدا شروع و آغاز آفرینش نیروی انسانی می باشد گام برداریم تا بتوانیم نیروی انسانی کارآمد با دانش و توانایی صالح به جامعه تحویل نمایم. 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.