قدس آنلاین- سعید کوشافر: دختر جوان به همکلاسی‌اش دوباره پیام داد که می‌خواهد در پروژه تدوین کتاب همراهش باشد، اما جواب نگرفت. آنروز عصر در کافه همیشگی منتظر ماند تا همکلاسی‌اش بیاید اما انتظارش در کافه هم بی‌ثمر بود چون از او خبری نشد.

بازی با آبروی خانم استاد بخاطر یک حسادت دانشجویی

آنها چندین ترم بود همکلاس بودند، پسر جوان به دختر ابراز علاقه کرده بود و تقریباً دیدن این دو کنار هم در دانشگاه امری عادی به نظر می‌رسید و به گونه‌ای آنها را نامزد هم می‌دانستند.

پسر جوان هم هر جایی برای کارهای درسی می‌رفت یا در کلاس شرکت می‌کرد دختر جوان را همراهش می‌برد و ساعات فراغت را با هم و برای بهبود امور درس می‌گذراندند تا اینکه یکی از اساتید که اتفاقاً او هم خانم جوانی بود از دانشجوی پسر خواست که در یک پروژه درسی با هم همکاری داشته باشند.

قرار بود تحقیقات انجام شده در مورد یک سوژه را جمع آوری، جمع بندی و به صورت یک رساله یا کتاب منتشر نمایند.

کاری بود که انرژی و زمان می‌برد و پسر دانشجو بخاطر همین فشار کاری نمی‌توانست مثل همیشه در کنار دوست دانشجویش باشد و باید بیشتر وقت خود را با استادش می‌گذراند.

دختر دانشجو هم بارها و بارها دیده بود که نامزدش همراه خانم استاد در محیط دانشگاه گفت‌وگو دارند و بیشتر وقتشان را برای به پایان رساندن کتاب کنار هم می‌گذرانند. همین مسأله باعث شد تا حسادتش گل کند، او می‌دانست که این خانم استاد متأهل است و شوهرش نیز در همین دانشگاه تدریس می‌کند.

در عین حال شاید او نمی‌دانست که خانم استاد و شوهرش دچار اختلافهای زیادی در زندگی زناشویی هستند، مشغله کاری خانم استاد باعث شده بود تا شوهرش احساس کند جای یک زن خانه‌دار در منزلش خالی است، او هر روز بهانه‌ای می‌گرفت تا زن را وادار کند از ساعات تدریس و تحقیق در دانشگاه کم کرده و بیشتر در خانه بماند.

اما خانم استاد که احساس می‌کرد پله‌های ترقی را یکی یکی طی می‌کند و بزودی به درجات بالاتری خواهد رسید، حاضر نبود به آسانی از کارش دست بکشد، اما تلاش می‌کرد تا با کار بیشتر در خانه کمبود حضورش را جبران کند.

چند ماهی بود که خانم استاد توانسته بود رضایت شوهرش را جلب کند، فضای زندگی آنها اگرچه به ظاهر آرام شده بود، اما آرامشی خیلی شکننده و حبابی که تلنگری کوچک کافی بود تا دیگ خشم شوهرش را دوباره به جوش آورد.

دختر دانشجو فارغ از این مسایل و در ساعاتی که با نامزدش بود، توانست که کد کاربری پسر دانشجو را بدست آورد، حالا او می‌توانست خیلی راحت از این امکان سوءاستفاده کند و به گونه‌ای که تمام کارهایش به نام پسر دانشجو که نامزدش بود تمام شود.

او بعد از ساعتها کلنجار رفتن با خودش در نهایت تصمیم گرفت کاری که نباید بکند، انجام دهد، او عکسهایی از خانم استاد به دست آورد و عکسهایی از همکاری خانم استاد با دانشجویش و تصاویری دیگر، همه آنها را منتشر کرد و مطالبی را در ادامه منتشر کرد که به هیچ وجه با واقعیت همخوانی نداشت و زاده ذهن مملو از حسادت او بود.

او کارش را به همینجا پایان نداد و لینک این اراجیف را برای شوهر خانم استاد ارسال کرد تا او بدون هیچ تلاشی به این مطالب کذب دسترسی پیدا کند.

آقای استاد دانشگاه که از قبل هم با کار همسرش در دانشگاه موافق نبود، به محض مشاهده این تصاویر و آن نوشته‌ها، عصبانی از اتاقش خارج شده و به اتاق کار همسرش در دانشگاه آمد، دیگر نتوانست خودش را کنترل کند و پرستیژ استادی را زیر پا گذاشت، او حتماً به این فکر نمی‌کرد که دیگر استادان و دانشجویان درباره این زوج دانشگاهی چه خواهند گفت و با فریاد هر آنچه از دهانش درآمد نثار خانم استاد کرد.

آن روز زن به حالت قهر خانه نرفت تا بفهمد که ماجرای این عصبانیت شوهرش در چیست و خیلی زود هم با مروری در تلگرام به جواب پرسش رسید، او بلافاصله با پسرک دانشجو تماس گرفت تا دلیل اینکارش را جویا شود ولی پسر هر چه قسم بلد بود ردیف کرد تا بگوید که کار او نیست.

خانم استاد صبح روز بعد در دادگاه و ساعتی بعد در پلیس فتا بود تا متهم اصلی این ماجرای کثیف را کشف کند. جایی که مأموران پلیس با یک عملیات فنی و پلیسی و خیلی زود دست دختر دانشجو را رو کردند، او به پلیس احضار شد و درحالی که گمان نمی‌کرد دستش رو شود به انتشار تصاویر خانم استاد و نوشته‌های کذب علیه او اعتراف کرد و آنرا ناشی از حسادت زنانه‌اش دانست.

او دیگر نه تنها رو نداشت که به صورت آقای استاد و همسرش نگاه کند که دیگر حتی نمی‌توانست به صورت پسر دانشجو که نامزدش بود نگاه کند چرا که اکنون هم باید کیفر این عمل مجرمانه‌اش را تحمل کند و هم دیگر قید نامزدی با این پسر را بزند و راهی دیگر در زندگی‌اش جست‌وجو کند.

این داستان مشابه اتفاقی است که در همین حوالی رخ داد و طی آن دختری دانشجو که در پی حسادت با یکی از همکلاسی‌هایش برخی مطالب کذب را در یکی از شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده بود توسط پلیس فتا شناسایی و دستگیر شد.

رئیس پلیس فتا استان خراسان رضوی در تشریح این خبر گفت: تیمی از کارشناسان پلیس فتا مرجوعه قضایی از سوی خانمی جوان مبنی بر نشر مطالب کذب و تصاویر وی در یکی از شبکه‌های اجتماعی دریافت کردند.

سرهنگ جواد جهانشیری افزود: شاکی پرونده که یکی از اساتید دانشگاهی در شهر تهران است اظهار داشت یکی از دانشجویانش با انتشار تصاویر وی و درج مطالبی کذب و ارسال آنها برای همسرش که او نیز استاد همان دانشگاه بوده موجب اختلاف بین آنها شده است.

وی تصریح کرد: پس از احضار این دانشجو که در تدوین یک کتاب آموزشی با همسر شاکی همکاری داشت این فرد منکر هرگونه بزه انتسابی شد.

سرهنگ جهانشیری ادامه داد: کارشناسان پلیس فتا پس از یک سری تحقیقات فنی در فضای سایبر متهم را شناسایی و با هماهنگی مقام قضایی دستگیر کردند. متهم 26 ساله به نام مرجان در بازجویی‌های به عمل آمده در مواجهه با ادله و مستندات دیجیتالی کشف شده به جرم خود اعتراف و عنوان کرد در پی حسادت نسبت به همکلاسی‌اش درخصوص همکاری با استاد در تدوین کتاب؛ کد کاربری تلگرام وی را با استفاده از مهندسی اجتماعی بدست آوردم و برای بدنامی وی در نزد استاد برای همسر استاد مطالبی کذب را ارسال کردم.

سرهنگ جهانشیری با اشاره به معرفی متهم به دادسرا خاطرنشان کرد: شبکه‌های اجتماعی مکان مناسبی برای تسویه حساب شخصی و اعمال مغرضانه نیست و افرادی که فکر می‌کنند می‌توانند به راحتی دست به هتک حیثیت افراد بزنند باید بدانند پلیس فتا مجرمان سایبری را در کوتاه‌ترین زمان ممکن شناسایی و دستگیر خواهد کرد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.