قدس آنلاین/ محبوبه علی پور: امروز اگر از مسؤولان سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بپرسیم چه تعداد موزه مردم شناسی در کشور وجود دارد، شاید نتوانند اطلاعات دقیقی بدهند، اما آنچه مسلم است در حالی که بسیاری از مناطق کشور در تقلای ایجاد این موزه‌ها هستند، برخی از مناطق نیز از اشباع این موزه‌ها گلایه مندند، اما آیا این موزه‌ها توانسته‌اند درانتقال مفاهیم مورد نظر خود موفق باشند؟

ویروس «تکرار» به جان موزه‌های مردم‌شناسی افتاده است

* رسالت موزه‌های مردم شناسی

مجتبی مرغوب شادکار، کارشناس مدیریت جهانگردی وموزه داری با اشاره به پیشینه ایجاد موزه‌های مردم شناسی درجهان می‌گوید: فرهیختگان فرهنگی کشورهای توسعه یافته به مخاطب سنجی بسیار موشکافانهای پرداختهاند تا در مسیر ارضای نیازهای گوناگون بتوانند موزه‌های خود را ایجاد، تکمیل و تجهیز کنند. همین امر سبب شد موزه‌هایی با موضوع‌ها ومحتواهای متعدد شکل بگیرد که می‌توان به موزه‌های مردم شناسی اشاره کرد. وی می‌افزاید: این موزه‌ها با هدف شناسایی فرهنگ، آداب و رسوم و هر آنچه که نشان دهنده روحیات و خلقیات مردمان محلی است شکل گرفت؛ اما مسأله ای که نیاز به دقت نظر دارد این است که دریابیم چگونه این موزه‌ها می‌توانند در تأثیر گذاری، حفظ و انتقال این فرهنگ به نسل‌های بعدی نقش مؤثری داشته باشند. با نگاهی به کارکرد موزه‌های مردم شناسی کشور می‌توان دریافت فضاهای موجود تنها نمایش مجسمه‌ها، لباس‌ها و معرفی مشاغل به صورت محدود است، زیرا متولیان ایجاد آن تصور کرده‌اند ایجاد گالری‌های گوناگون در موزه‌ها به عنوان جلوه‌هایی از زندگی مردمان، تمام کار بوده و با چند قلم وسیله می‌توان به انتقال فرهنگ و تقویت هویت پرداخت، در صورتی که تکمیل و تجهیز گالری‌ها نخستین گام بوده و حتی می‌توان گفت، رسالت موزه در مراحل آغازین خود است.

* تعریف نادرست موزه‌ها

میثم رضایی مهوار، کارشناس موزه مجلس شورای اسلامی با اشاره به فراوانی موزه‌های مردم شناسی می‌گوید: ظهور و ایجاد این موزه‌ها در ابتدا به شکل تقلیدی و مدگونه و نه به صورت علمی و هوشمندانه که متأثر از نظام کلان برنامه ریزی فرهنگی کشور باشد، شکل گرفته است. به این ترتیب توجهی به ابعاد گوناگون مردم شناسی، جغرافیای انسانی و فرهنگی حاکم بر منطقه آن نشده است. در واقع متولیان متعدد در مناطق مختلف تصمیم گرفتند موزه‌هایی ایجاد کنند. از این رو تعریفی که ازمردم شناسی در این موزه‌ها ارایه می‌شود، بیشتر در قالب پوشاک، سنت‌ها و صنایع دستی بوده است. در حالی که ایجاد این موزه‌ها با تکیه بر تخصصی شدن و دانش گرایی می‌توانست به صورت اثرگذارتر و منسجم‌تری پیش برود تا موزه‌های محلی شکل بگیرند که تنها در پوشاندن لباس به چند مجسمه و به تعبیر دیگر نمایش ضعیف زندگی روستایی و محلی خلاصه نشود، بلکه موزه‌های جامع تری با هدف علمی و پژوهشی باشند.

* فضاهایی که تکراری است

اولین تجربه او از دیدن موزه مردم شناسی به بازدید از حمام گنجعلی خان کرمان می‌رسید. آن قدر آدمک‌های موزه در ذهنش واقعی شده بود که سال‌ها بخشی از تصورات دنیای کودکی او را شکل می‌دادند. پس از سال‌ها فرصتی شد تا به همراه فرزندش به دیدن یکی از این موزه‌ها برود. پسرکش با بی میلی نگاهی به آدمک‌ها کرد و گفت: «این‌ها را که اون موزه‌های قبلی هم داشت. تازه نیستن ...» گرچه سخنش کودکانه به نظر می‌رسید، اما غیرواقعی هم نبود، زیرا سال‌هاست که موزه‌های مردم‌شناسی ما شبیه هم شده‌اند، همان صحنه‌ها و داستان‌ها با همان قهرمانان تکراری در کنار وسایل مشابه همانند چرخ نخ ریسی، دار قالی و یا گلیم بافی و یا کوره آهنگری و ده‌ها ظرف مسی و سفالی!

میثم رضایی مهوار در این باره تأکید می‌کند: بیشتر این موزه‌ها بناهای تاریخی بوده اند که تغییر کاربری داده اند و چون ساده ترین طرح در این مقوله ایجاد موزه بوده، با چند غرفه و عروسک موزه مردم شناسی ایجاد شده است. البته این امر ناشی از نگاه حاکم و ضعف فرهنگی نسبت به موزه هاست که به طورکلی در شکل گیری و ارایه محتوای آن‌ها نگاه حرفه‌ای و عمیقی دیده نمی‌شود.

این کارشناس موزه مجلس شورای اسلامی تأکید می‌کند: اهمیت دادن به موزه‌های مردم شناسی به نگاه متولیان ارشد نیز برمی گردد که تا چه حد سیاست‌گذاران، نگاه حرفه‌ای به این موضوع داشته باشند. زیرا بسیاری از مشکلات و چالش‌های فرهنگی برمی گردد به تصمیم سازان و برنامه ریزانی که قدرت و امکانات برنامه‌ریزی دارند. بنابراین اگر این سیاست‌گذاری‌ها حرفه ای تر صورت بگیرد، مشکلات کمتری خواهیم داشت.

* چند راهکار فرهنگی

اما چگونه می‌توان بر غنای این موزه‌ها افزود؟

مجتبی مرغوب شادکار در پاسخ می‌گوید: امروزه دیگر موزه‌ها فضاهای بی خاصیت برای نمایش اشیای بی‌جان نیست و نباید باشد، زیرا موزه‌هایی که در آن‌ها پویایی و تحرک، آموزش و مشارکت بازدیدکننده‌ها وجود نداشته باشد، از کمترین بازخوردها برخوردار خواهند بود. زیرا اکنون نقش آموزش، ایجاد پژوهشکده، کتابخانه و بسیاری از موارد دیگر جزو جدایی ناشدنی از موزه‌هاست. بنابراین برای اثربخشی موزه‌های مردم شناسی باید همگام با دانش و دیدگاه جهانی در این زمینه حرکت کرد. وی ادامه می‌دهد: از دیگر راهکارها می‌توان به بهره گیری از توانمندی‌های بومی ومنطقه ای اشاره کرد که درقالب برنامه‌هایی پویا و حتی نمایش‌های زنده انجام شود. ناگفته نماند دراین برنامه‌ها باید سهم خاصی به جوان‌ترها اختصاص یابد تا به این باور برسند که میراث‌دار فرهنگ خویش هستند.

* تأسیس موزه‌های منطقه‌ای

رضایی مهوار نیز خاطرنشان می‌کند: در این مقوله نمونه‌های موفق و سرآمدی درجهان وجود دارد که می‌تواند به عنوان سرمشق دیده شود. البته این به معنای آن نیست که دوباره گرفتار تقلید صرف و کپی‌کاری شویم، بلکه باید نگاهی متکی بر ساختارعلمی داشته باشیم.

وی با تأکید بر اینکه امروزه شاهد موجی از ایجاد موزه‌های منطقه‌ای هستیم که آن‌ها نیز تعابیر و تعاریف اصولی ندارد، می‌افزاید: بهترین شیوه ایجاد موزه‌های مردم شناسی، راه‌اندازی موزه‌های منطقه‌ای است تا به معرفی مؤلفه‌های متعدد جغرافیای سیاسی و فرهنگی بپردازد. پس از ایجاد این منطقه فرهنگی می‌توان به موزه‌های محلی و خردتر پرداخت که شاید تنها یک خانه روستایی باشد. ما در اروپای شمالی انبوهی از موزه‌های محلی را می‌بینیم که در کنار موزه‌های منطقه ای وجود دارند. در نهایت نیز می‌توان به ساخت موزه ملی اندیشید که کارکرد و محتوای خاص خود را می‌طلبد. بنابراین برای تغییر و بازنگری در کیفیت موزه‌های مردم شناسی باید نگاهی نو به نگرش خود به موزه‌ها و کارکرد آن داشته باشیم، زیرا این مقوله در برابر دیگر جلوه‌های فرهنگی کشور ما همانند سینما، جایگاه چندان مطلوبی نداشته و حتی به عنوان یک ابزار فرهنگی شناخته نمی‌شود.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.