پدرم یک شب امام رضا (ع) را به خواب می بیند که به او مژده پسری می دهد از این رو پدرم مرا رضا نامید

من هدیه امام رضا به پدر و مادرم هستم

فرسنگ ها راه را پشت سر می گذارم شاید دستم به ضریحی برسد که دلم را سالهاست به ان گره زده ام. سرزمینی که نور سرعتش را در اطراف حرم نگه می دارد تا تجربه کند سرمنشاء نوری را که به عالم نور می بخشد. اینجا حریم امام رضاست. امامی که باد در برابر گلدسته هایش تعظیم می کند ونور می نشیند تا نور امام رضا علیه السلام بر سرش بتابد.

ای آقایی که خوبان چشمهایشان را به گرو امانت می گذارند تا ببینند حرمت را می شود نگاهمان کنید. پرتویی از عظمت نورت را به خانه دلمان برسانید تا قدسی شود نگاه بی فروغ ما!

امام رضا دلم برایت پر میزند از همان کودکی که علی گویان از جایم بلند میشدم مادرم مرا به رضایی واگذار می کرد که به عشق او نامم را رضا نامید. یا علی گویان دستم را بلند می کرد و میگفت مادر تو را به امام رضا سپردم امام رضا نگهدارت باشد.

یک عمر است که می دانیم مراقبمان هستی ای امام رضای عزیز همچنان مراقبمان باش این سرزمین خاک خانه توست. این سرزمین به خود می بالد که روزی میزبان رضای اهل بیت علیهم السلام شده است.

یا امام غریب دستمان  رابگیر که غریبانه چشم به نگاهت دوخته ام در این روزهایی که به نگاهت به مهر و توجه ات سخت نیازمندیم. رضا رویگری بازیگر پر توان و هنرمند سینما وتلویزیون ایران متولد ششم دی ماه سال 1326 شمسی است. هنرمندی که علاوه بر استعداد  بی نظیر در حرفه هنرپیشگی صدای دلنشینی دارد. ایرانیان چه آنهایی که در  پیروزی انقلاب اسلامی سهمی  داشته اند و چه نسل دوم، سوم وچهارم انقلاب او را با سرود معروف (الله الله) می شناسند. سروده ای که همچنان به دهه فجر حال و هوای خاصی میدهد. ماجرای تولد رضا رویگری که از سوی پدر محمد رضا نامیده می شود بسیار جالب است او که با شعف خاصی از آن روزها و خاطراتی که والدینش برایش تعریف کرده اند حرف می زند به این ماجرا افتخار کرده و به خود می بالد که شیعه است و دوستدارامام رضا علیه السلام 

رضا رویگری هنرمند ارزشمند ایرانی ماجرای تولدش را اینگونه بیان می کند: پدر و مادرم زندگی بسیار خوبی داشتند و با محبت و احترام و صمیمیت در کنار هم زندگی می کردند اما زندگی آنها یک چیز کم داشت به نام بچه! مادرم با دیدن بچه هایی که به آغوش مادرشان پناه می برند حسرت مادر شدن و نوازش یک بچه را می کشید و  پدرم هم ناراحت بود که فرزندی ندارد و صد البته ناراحتی و غم همسرش او را بیش از پیش ناراحت می کرد.

وی در ادامه به بیان خاطره مهمی می پردازد : پدرم می گفت روزی در جمع هسایه ها و نزدیکان بودیم بحث بچه و تداوم نسل و...بود یکی از همسایه ها خواسته یا ناخواسته به من زخم زبان زد که شما خیالت راحت است بچه نداری و امیدی به بچه دار شدنت بعد از چهارده سال زندگی نیست! پدرم می گفت آن روز خودم را جمع  جور کردم وچیزی نگفتم چون نمی دانستم او به من طعنه زده یا از روی غفلت با من اینگونه صحبت کرده است اما دلم شکست و سراسر وجودم را غم گرفت. پدرم مردی بسیار مذهبی بود به صورتی که همیشه سر وقت نماز می خواند او گفت : فردای آن روز سر نماز صبح روی سجاده رو به خدا گریه  کردم واز خدا خواستم به ما هم عنایتی کند و فرزندی به ما عطا کند در همان حالی که بر سر سجاده با خداوند راز و نیاز می کرده شخصی را در خواب می بیند که نزد او می آید. پدرم می گفت در آن خواب آن آقای نورانی را امام رضا دیدم بنابراین با احترام بلند شده وخوشحال بودم که امام هشتم را از نزدیک زیارت می کنم در همان حال و هوای خیره به نورانیت و عظمت وجودی آقا ایشان به من گفت ناراحت نباش به تو پسری می دهیم. شاید باور کردنی نباشد بعد از چهارده سال همان ماه مادرم به من باردار می شود و نه ماه بعد من در دی ماه پا به عرصه گیتی گذاشتم از این رو والدینم به برکت بودن در سایه سار وجود پر برکت ائمه اطهار و جد بزرگوارشان مرا محمد رضا نام نهادند تا همواره به یاد داشته باشند که حضور من در زندگی آنها مرهون محبت امام رضاست که فرزندی به آنها داد تا از داشتن فرزندی راضی و امیدوار باشند.

 رضا رویگری اولین باری که با والدینش عازم سفر مقدس مشهد می شود را به یاد اورده و درباره آن خاطره که هنوز هم به یاد دارد می گوید: اولین باری که پدرم مرا که هدیه امام رضا بدو بودم به اتفاق مادرم به مشهد بود. حرم شلوغ بود و من هم مثل سایر بچه ها بازیگوشی می کردم. در چشم به هم زدنی دیدم که پدر ومادرم نیستم. من برای پیدا کردن آنها به صحن و سراها می رفتم و آنها هم برای یافتن من حرم را دور می زدند. آقایی که مرا با حال زار و نزار دید از صبح تا شب دست مرا گرفته بود و به کلانتری برد او آنقدر گشت تا والدین مرا پیدا کند. پدرم بعدها گفت آن روز کنار صریح مقدس امام رضا علیه السلام رفتم و به ایشان گفتم َ: یا امام رضا خودت پسرم رضا را دادی خودت هم  با همان رافت و کرامت او را به ما بازگردان ...پدرم می گفت کمتر از دو ساعت والدینم پیدا شدند و باز هم به لطف امام رضا دست من در دستان پدر و مادرم قرار گرفت.

وی با اظهار علاقه نسبت به زیارت امام رضا علیه السلام و آرام گرفتن حتی لحظه ای در کنار ضریح مبارک با دلتنگی می گوید: متاسفانه به دلیل لطف و محبت مردم کمتر ممکن می شود بتوانم یک دل سیر زیارت کنم و دستم به ضریح مبارک برسد. مردم با صفای قلبی و محبت خالصانه ای که دارند آنقدر عکس می گیرند و به آدم محبت می کنند که دیگر مال خودت نیستی که بتوانی گوشه ای از حرم بنشینی و آرام با امام رضا درد و دل کنی.

 رضا رویگری می گوید: خدا را شکر می کنم که مسلمانم و شیعه امام رضا (ع) هستم. بودن امام رضا در ایران سراسر برکت و لطف خداست چرا که حرم امام رضا حریم مقدسی است برای حضور ایرانیان تا در کنار مضجع آسمانی امام رضا گره های دلها را باز کنند و هر جا دری به رویشان بسته شد دری باز را به روی خود ببینند که بیست و چهار ساعته میهمان نوازی می کند. من هر زمان دلتنگ هستم یا با مشکلاتی در زندگی مواجه میشوم از خداوند میخواهم که اسباب زیارت و سفر به مشهد را برایم فراهم کند تا با درد دل و تقاضا از امام رضا راه جدید و مناسبی بر مسیر زندگیم گشوده شود.

رضا رویگری بازیگر توانمند ایرانی درباره سناریوی خود با موضوع امام رضا علیه السلام می گوید: قصه زندگی والدینم و نحوه تولد تنها فرزندشان را نوشته ام. دوست دارم آن را بسازم متاسفانه تا کنون کسی برای سرمایه گذاری دراین باره پیشقدم نشده است. مطمئن هستم که روزی این فیلم را می سازم تا همه مردم ببینند وقتی با خلوص نیت به محضر و درگاه امام  رضا روی دست خالی بازنخواهی گشت.

رویگری ادامه می دهد: مزار پدرم در شهر مقدس قم است. هر زمان که قصد می کنم بر سر مزار پدرم حاضر شوم پیش از آن برای عرض ارادت به خدمت حضرت فاطمه معصومه سلام ا ...علیها می روم تا خواهر معصوم امام رضای عزیز را زیارت کنم.

رضا رویگری می گوید: برخی اوقات که از دنیا دلم می گیرد و دلم برای زیارت امام رضا پرپر می زند اما متاسفانه امکان سفر ندارم با دستی پر از گندم به امامزاده صالح تجریش می روم تا دمی در سایه برادر امام رضا علیه السلام و دانه دادن به کبوتران آن حرم نورانی حال وهوای زیارت امام رضا را در خودم ایجاد کنم.

وی در ادامه می گوید: یک بار مبلغ دویست هزار تومان نذر حرم امام رضا کرده بودم. وقتی که نذرم را به مسئوول مربوطه پرداخت کردم ایشان دو فیش غذای حرم را به من دادند که میهمان سفره پر برکت امام رضا شویم.   هیچ گاه طعم بی نظیر آن غذا را فراموش نمیکنم. آن نهار بهترین غذایی بود که خوردم چرا که میهمان سفره امامی بودم که رئوف اهل بیت علیهم السلام نامیده می شود.

رویگری هنرمند برجسته ایرانی که صدای او خاطره ساز ایرانیان است با بیان اینکه دلش می خواهد برای امام رضا بخواند می گوید: متاسفانه بیماری ام بر روی تارهای صوتی ام تاثیر نامطلوبی گذاشته است. امیدوارم با عنایت و توجه امام رضا بعد از سلامتی شعری ویژه برای امام رضا سفارش بدهم و آن را بعد از خواندن به ساحت مقدس امام رضای عزیزمان هدیه کنم.

رضا رویگری در پایان یکی از آرزوهایش را می گوید: چون هدیه امام رضا علیه السلام به والدینم هستم دوست داشتم نوکری آستان امام رضا را بکنم اما آنقدر شرایط خادمی سخت است و هفت خوان دارد گمان نکنم نوکری زوار امام رضا قسمتم شود...
 

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.