۶ مهر ۱۳۹۵ - ۲۱:۰۰
کد خبر: 459595

یونس بن عبد الرحمن می گوید: به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: «قربانت گردم از علم نجوم مرا آگاه فرما که چیست؟ فرمود: دانشی است از دانش های پیامبران. عرضه داشتم: علی بن ابی طالب آن را می دانست؟ فرمود: از همه مردم به علم نجوم داناتر بود.»

علم نجوم؛ علم انبیاء است!!

به گزارش قدس آنلاین به نقل از تبیان:

علم نجوم چیست؟

علم نجوم یا اخترشناسی در زبان یونانی به معنای قانون ستارگان است. نجوم علم اشیاء سماوی است مانند ستارگان، سیارات، ستاره های دنباله دار ، کهکشان ها و پدیده هایی که منشاء آنها در خارج از جو زمین است (مانند پدیده شفق قطبی و تشعشعات پس زمینه ای فضا). این رشته با رشته هایی مانند فیزیک، شیمی و فیزیک حرکت ارتباط تنگاتنگ دارد و همچنین با رشته فضاشناسی فیزیکی (پیدایش و تکامل جهان) ارتباط نزدیکی دارد. اخترشناسی یکی از قدیمی ترین علوم است. در روزگاران گذشته یکی از اقسام علم نجوم و ستاره شناسی بود که در غیب گوئی کاربُرد داشت. که زندگی و مرگ و تولّدِ اشخاص و حوادث و تحوّلات اجتماعی و به قدرت رسیدن و شکست قدرت ها و حکومت ها را تا حدودی بازگو می کردند. البته بسیاری هم دکّان باز کرده از این راه روزی می خوردند که غالباً پیشگوئی های آنان دروغ بود.

تاریخچه علم نجوم

علم نجوم از قدیم ترین ایّام در میان بشر وجود داشته است. شاید کسانی که قبل از تاریخ نیز زندگی می کردند اطّلاعات و آگاهی هایی از نجوم داشتند ولی بعد از تاریخ و ظهور خطّ که علوم «سابقین» از طریق نوشته ها به «لاحقین» رسید و دامنه علم گسترده شد، علم نجوم مانند سایر علوم، به سرعت پیشرفت کرد و نظامات خاصّی که در میان ستارگان آسمان و حرکت سیّارات منظومه شمسی و حرکت گروهی و جمعی ستارگان ثوابت، وجود داشت یکی بعد از دیگری کشف شد و «تقویم» بر اساس حرکت نجوم و ماه و خورشید به وجود آمد.

این که در روایات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اهل بیت عصمت به «نجوم» تشبیه شده اند، نیز به خاطر همین است که مردم به برکت آنها راه مستقیم حق را پیدا می کنند، و از بیراهه ها در امان خواهند بود.

تقارن پاره ای از حرکات نجومی، با بعضی از حوادث زمینی، کم کم سبب شد که گروهی از منجّمان اعتقاد پیدا کنند که حرکات ستارگان در سرنوشت زمینیان موثّر است. این پندار به قدری گسترده شد که تدریجا برای هر انسانی ستاره ای در آسمان قایل شدند و سرنوشت او را به حرکات آن ستاره گره زدند و کم کم علم تازه ای به عنوان علم «احکام نجوم» در کنار علم «احوال نجوم» شکل گرفت.

«احوال نجوم» تنها بر اساس مشاهدات و محاسباتی بود که درباره حرکات ستارگان و طلوع و غروب و اوج و حضیض آنها صورت می گرفت، ولی «احکام نجوم» مجموعه پندارهایی بود که حوادث روی زمین و سرنوشت ساکنان این کره خاکی را، به ستارگان آسمان پیوند می داد.

چیزی نگذشت که بر اساس همین پندارها، گروهی به پرستش ستارگان پرداختند و حلّ مشکلات خود را از آنها می خواستند و برای ستارگان الوهیّت قایل شدند، حتّی زمانی که اسلام ظهور کرد و برق توحید درخشید و پرده های ظلمت شرک را شکافت، باز بقایای این افکار در میان گروهی از منجّمان وجود داشت و بر اساس حرکات نجوم، پیشگویی هایی از حوادث آینده می کردند که یک نمونه آن، همان چیزی است که در خطبه مورد بحث آمده که منجّمی در محضر امیرمومنان علی علیه السّلام بر اساس مطالعه کواکب آسمان، پیش بینی کرد که اگر آن حضرت در فلان ساعت مخصوص، به سوی میدان جنگ «نهروان» حرکت کند شکست خواهد خورد. [١]

مردم! بپرهیزید از فراگرفتن علم نجوم!

عبداللَّه بن عوف نقل کرده است، در راه جنگ نهروان، شخص به امام علی علیه السلام عرض کرد: یا امیرالمومنین، اگر در این وقت حرکت کنی، از راه علم نجوم هراسناکم که مبادا به مقصودت ظفر نیابی، آن حضرت فرمود: تو گمان و ادّعا می کنی به ساعتی رهنمون می شوی که هر کس در آن ساعت سیر کند بدی از او باز گردد؟ و از ساعتی بیم می دهی که هر کس در آن حرکت کند ضرر او را فرا گیرد؟ پس هر کس در این ادعا ترا تصدیق کند قرآن را تکذیب کرده است، و از یاری جستن به خداوند برای دست یافتن به مطلوب و بر طرف کردن مکروه خود را بی نیاز دانسته است،

«احوال نجوم» تنها بر اساس مشاهدات و محاسباتی بود که درباره حرکات ستارگان و طلوع و غروب و اوج و حضیض آنها صورت می گرفت، ولی «احکام نجوم» مجموعه پندارهایی بود که حوادث روی زمین و سرنوشت ساکنان این کره خاکی را، به ستارگان آسمان پیوند می داد.

و بنا به گفته تو هر کسی که به فرمان تو به کار می پردازد، می سزد ترا ولیّ ستایش خود داند نه پروردگارش را، چه به ادّعای خودت همین تو هستی که او را به ساعتی هدایت کرده ای که به سود نایل شد و از زیان امنیت یافت. آن گاه آن حضرت به سوی مردم روی کرد و فرمود: مردم، بپرهیزید از فراگرفتن علم نجوم، مگر آن اندازه از این علم که در بیابان یا دریا شخص را هدایت می کند، چه این علم شما را به کهانت (ادعای غیب و دانستن سعد و نحس) وا می دارد، منجم چون کاهن غیبگو است، و کاهن چون ساحر، و ساحر مانند کافر، و کافر جایگاهش در آتش است، به راه بیفتید و حرکت کنید به نام خدا... حضرت امیرالمومنین علیه السلام و لشگریانش به نبرد خوارج رفتند و با پیروزی بازگشتند.[٢]

فواید علم نجوم

فواید علم نجوم و بررسی طلوع و غروب ستارگان بر کسی پوشیده نیست، چرا که تنظیم اوقات، و پیدا کردن راه به سوی مقصود در دریاها و صحراها، به وسیله ستارگان حاصل می شود همان گونه که در سوره انعام می خوانیم: وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِها فِی ظُلُماتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ، «او کسی است که ستارگان را برای شما قرار داد تا در تاریکی های بیابان و دریا به وسیله آنها راه را بیابید»«انعام /97». و در جای دیگر می فرماید: وَ بِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ،«نحل/16» آنها به وسیله ستارگان هدایت می شوند.

«مردم، بپرهیزید از فراگرفتن علم نجوم،‌مگر آن اندازه از این علم که در بیابان یا دریا شخص را هدایت می کند، چه این علم شما را به کهانت (ادعای غیب و دانستن سعد و نحس) وا می دارد، منجم چون کاهن غیبگو است، و کاهن چون ساحر، و ساحر مانند کافر، و کافر جایگاهش در آتش است»

آری در روزگار قدیم که وسایل راهیابی کنونی اختراع نشده بود، مطمئن ترین وسیله برای کسانی که از بیابانهای بی نشانه و دریاها عبور می کردند، در روزها طلوع و غروب آفتاب بود، و در شبها ستارگان؛ و به همین دلیل راهیان برّ و بحر، فرد یا افراد آگاهی را از وضع نجوم همراه با خود داشتند، تا در بیابان و دریا راه را گم نکنند و این که در روایات پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم اهل بیت عصمت به «نجوم» تشبیه شده اند[٣]، نیز به خاطر همین است که مردم به برکت آنها راه مستقیم حق را پیدا می کنند، و از بیراهه ها در امان خواهند بود.[٤]

کلام آخر

یونس بن عبد الرحمن می گوید: به امام صادق علیه السلام عرضه داشتم: «جعلت فداک خبرنی عن علم النجوم ما هو؟ فقال علیه السلام: هو علم من علوم الانبیاء. قال قلت: کان علی بن ابی طالب یعلمه؟ فقال علیه السلام کان اعلم الناس به؛ قربانت گردم از علم نجوم مرا آگاه فرما که چیست؟ فرمود: دانشی است از دانش های پیامبران. عرضه داشتم: علی بن ابی طالب آن را می دانست؟ فرمود: از همه مردم به علم نجوم داناتر بود.» [٥]

منابع: 
[١] پرتوی از نهج البلاغه، محمود طالقانی، ص699. 
[٢] نهج البلاغه، خطبه 79 . 
[٣] بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 55، ص 235. 
[٤] پیام امام (شرح نهج البلاغه) ،آیت الله مکارم شیرازی، ج 2، ص 537 ؛ ج 3،ص 274. 
[٥] اصول کافی، ج 8، ص 272. 

تبیان

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.