*خسرو معتضد
من حدود 58 سال، از 1337 تا امروز، با رادیو و سپس با تلویزیون و اکنون فقط با رادیو سابقه همکاری داشته و دارم و روی این سازمان که خانه من بوده، عرق داشته و تعصب حرفهای دارم و بدان مهر میورزم، هر چند رابطه چندانی با آن ندارم.
برایم بسیار در خور شگفتی است که چه علل و عواملی سبب میشود کسانی که از رادیو و تلویزیون به شهرتی رسیده و نام و آوازهای کسب کردهاند، ناگهان کنار گذاشته میشوند، عدهای به روی خود نمیآورند و عدهای به خارج میروند و به کار در تلویزیونهای ماهوارهای میپردازند و حتی گروهی به صف مخالفان میپیوندند (مثل حسینی شومن و برگزارکننده مسابقات تلویزیونی).
آیا فقط باید آنان را گناهکار شناخت یا مدیران و مسؤولانی که به علت نداشتن تجارب کاری، کله خشکی، دوست و رفیق بازی، افرادی را که سالها در تلویزیون چهره بوده و مورد توجه مردم واقع شدهاند به عصیان و مخالفت وامیدارند.
من خود در زمره کسانی هستم که به رغم اینکه گفتهها و برنامههایم در تلویزیون پیوسته مورد لطف و علاقه مردم بوده، اکنون یک سال است که خودم را کنار کشیدهام و پیش از آنکه برنامهام (پلی به گذشته) را قطع کنند (که شنیده بودم خیال آن به مخیله مدیر جدید از راه رسیده شبکه دوم رسیده بود)، برنامه را قطع کردم و امروز هر جا که میروم، مردم جویا میشوند، چرا آن برنامه مفید تاریخی دیگر از تلویزیون پخش نمیشود و جای آن را برنامه آشپزی گرفته است؟
من با این همه نمیتوانم تحمل کنم که دختری از هنرپیشگان تازه شهرت یافته سریالهای تلویزیونی که بارها گلهمند بوده که کارگردانان برای نقش دادن به او در سریالهای خود توقعات خاصی داشتهاند) پردهداری کند با ظاهری جلف و غیرموقر، صدها عکس از خود در فضای مجازی بگذارد و هنر پنهان خویش! را به نمایش بگذارد. من نمیدانم مرض شهرت چه آفتی است که یک دختر ایرانی را که تا دیروز روسری و چادر بر سر میگذارد، تا بتواند در سریالها نقش دریافت کند، به محض خروج از کشور وامیدارد این سان با این ظاهر جلف و زننده جلوی دوربین عکاسان قرار گیرد.
مگر ایشان ادعا نمیکرده به علت نجابت ذاتی و طمع پلید سریال سازان، محیط هنری را ترک کرده و به خارج رفته است؟
من از این خانم و امثال ایشان میپرسم: اعلام اعتراض به وضع سینمایی که با برهنگی شرمآور و تحریک کننده مطابقتی ندارد، در یکی از تلویزیونهای معلوم الحال خارجی که چند سالی است سریالهای احمقانه و فساد برانگیز ترکی و کرهای را که از بنجلترین آثار دم دستی و به قول ایرانیها، درپیتی، این دو کشور را پخش میکند، به فضای مجازی منتقل کرده بودند، این خانم به زنندهترین وضعی پا روی پا انداخته در برابر پرسشهای بیسر و ته جوانی بیمزه لوس و بیسوادی که سعی میکند ادای خانم «اوپرا» یا «خانم الن» مجریان دورهمیهای آمریکایی را درآورد، چنان غشغش میخندید و خود را تکان میداد که تماشاگر تصور میکرد ایشان دچار حرکات عصبی ناشی از اختلال مشاعر شده است. راستی این همه جلفی و لقی برای چه؟
ایشان با برهنه کردن اندام ناموزون خود و چهره زرد و رنگ پریده خویش لابد انتظار دارد، کارگردانان بزرگ سینمای جهان به سراغش بیایند و نقشی در حد اینگرید برگمن به او بدهند. آخر این چه بلایی است که بر سر ما آمده است؟ نه به آن شوری شود و نه به این بینمکی.
شهرت چیز خوبی است، ولی نباید آن را به هر قیمتی حفظ و در حقیقت خرابش کرد. در همین سینمای ایران هنرپیشگان زن با شخصی مانند ژاله غلو، مهین دیهیم، شهلا ریاحی و دهها زن دیگر درخشیدند که هنرمند بودند. هم اکنون لیلا حاتمی را با وقار و متانت در نظر بیاورید. یا همین زنان و دخترانی چون مهرانه مهین ترابی و حدود صد هنرپیشه زن دیگر که مورد احترام مردم هستند، این خانم (طاهریان)، به نظر من که پدرانه به ایشان میگویم، به خود ظلم میکند. او دلخوریهایی داشته و از سینمای ایران دل برکنده، به خارج رفته است، خروج از کشور و اعلام این که چرا سینما و سریال را ترک گفته، میتواند به بهبود وضعیت فیلمسازی و سریال سازی کمک کند.
جلف و لق شدن، با حرکات زننده در برابر هر کس و ناکس ظاهر شدن، مرتب با لباس کم جلوی دوربین عکاس و فیلمبردار رفتن، حکایت از این میکند که این شخص دچار عقده حقارت و خود کم بینی بوده و از این که مورد توجه نبوده، رنج میبرد و بهانهای فراهم کرده تا به خارج برود شاید شهرتی مانند همتای بیپروای دیگرش به دست آورد. در حقیقت کار او بدآموزی برای دختران جوان ایرانی است و باید تقبیح و نکوهش شود.
نظر شما