گروه هنر- تکتم بهاردوست: فریدون حسن‌پور تاکنون ساخت فیلم‌های کودک و نوجوان، درام و ملودرام‌های اجتماعی را در کارنامه‌ کاری‌اش داشته است. وی نگارش فیلم‌نامه «معجزه خنده» و نویسندگی و کارگردانی فیلم‌های تعطیلات تابستانی، دارا و ندار، نیلوفر آبی، وقتی همه خواب بودند، بالاتر از آسمان، نشانی، پای پیاده، من و زیبا، دوستان خوب و سریال‌های گذر از رنج‌ها و از یاد رفته را نیز در کارنامه کاری‌اش دارد. او این‌بار در فیلم سینمایی «ناردون» به‌سراغ ژانر کمدی رفته و برای اولین‌بار فیلمسازی در این ژانر را به این شکل تجربه کرده است، گرچه به‌گفته خودش همیشه در فیلم‌هایش رگه‌هایی از کمدی دیده می‌شده است. به انگیزه اکران این فیلم با وی به گفت و گو نشسته‌ایم که می‌خوانید:

از دیگران بپرسید چرا از تهران بیرون نمی‌روند

از ایده اولیه شکل‌گیری فیلمنامه و هدفتان از ساخت این فیلم بگویید.

ایده اولیه «ناردون» را از یکی از قصه‌های کتاب داستانی که نوشتم گرفتم. یک مجموعه قصه‌ای که سال‌هاست در حال نگارشش هستم که امیدوارم سال آینده بتوانم چاپش کنم. طرح اولیه «ناردون» را در سال ٨٩ نوشتم. در این قصه یک نوع کاریکاتور از مرگ و امید به زندگی و عشق وجود دارد که باعث شد بنویسمش.

تقریباً اکثر فیلم‌های شما حال و هوای جدی و فلسفی دارد. چه شد که به‌سراغ این موضوع رفتید؟

«ناردون» دهمین فیلم سینمایی من است. درست است که یک فیلم کمدی است، ولی ادامه همان نگاه فلسفی من به زندگی است. همیشه در همه فیلم‌هایم یک نوع طنز ظریف وجود دارد. در فیلم‌های «تعطیلات تابستانی» و «وقتی همه خواب بودند» نیز این نوع طنز را می‌توان دید، حتی در فیلمی مثل «من و زیبا». ضمن اینکه سال‌ها پیش فیلمنامه کمدی «معجزه خنده» را به اتفاق علیرضا خمسه نوشتم که آقای یدالله صمدی آن را ساخت.

کمدی‌های سینما معمولاً کمدی‌های بزن‌بکوب یا یک‌سری فیلم‌هایی هستند که با چهار دیالوگ بامزه و البته مزه‌پرانی سعی در جلب‌نظر مخاطب دارند. ولی ناردون از این قاعده مستثنی است. چه کردید که با این فیلم ذهنیت مخاطب را به‌سوی یک کمدی فاخر جلب کنید؟

هر فیلم‌نامه‌ای حرفی برای گفتن دارد. چگونه گفتن آن حرف و همچنین ارزش مفهومی آن عیار یک فیلم‌نامه و درنهایت فیلم را تعیین می‌کند. من تلاش کردم فیلم‌نامه را براساس کمدی موقعیت بنویسم. همچنین در همه کارهایم نگاه من به این است که قصه باورپذیر باشد و از جنس زندگی باشد. این کار هرچند سخت و پردردسر است، ولی برایم بسیار باارزش است.

از انتخاب نام فیلم بگویید.

منصورسهراب‌پور تهیه‌کننده فیلم خیلی به‌دنبال اسم خاصی بود. ده پانزده تا اسم انتخاب کرده بودند، بنده از بین آن‌ها ناردون را انتخاب کردم.

آیا فروش ناردون تا به این اندازه برایتان قابل پیش‌بینی بود؟

راستش پیش‌بینی فروش ۳ میلیاردی‌اش را داشتم، ولی الان برآورد به ۶ تا ۷ میلیارد فروش رسیده است.

در بخشی از فیلم شاهد خاک‌کردن مرده‌ها در آن طرف آب هستیم. درخصوص ایده این بخش بگویید.

همان‌طورکه گفتم قصه «ناردون» براساس داستانی از خودم است. البته آن قصه برمبنای خاطره‌ای نوشته شده بود که افراد دو محله بر سر قبرستان باهم دعوا داشتند، ولی در آن داستان، آن‌ور آبی درکار نبود. این بخش از کار دیگر تخیل است و استفاده دراماتیک از رودخانه میان دو محل.

لوکیشن‌های شمال و استفاده از برخی بازیگران بومی‌ شمالی تقریباً جزو لاینفک اکثر آثار شماست. برای انتخاب بازیگران این فیلم چه مؤلفه‌هایی مدنظر داشتید و چگونه به کسی مثل امین حیایی رسیدید؟

این سؤال همیشگی دوستان خبرنگار است. دلیل انتخاب شمال برای لوکیشن آثارم این است که من این محیط را می‌شناسم. من زاده روستای تازه‌آباد شهر کلاچای گیلان‌ام، ولی این به این معنا نیست که در تهران یا شهرهای دیگر فیلم نسازم. همان‌طورکه چند فیلم در تهران ساخته‌ام. ولی به‌عقیده من بد نیست که از دیگر دوستانی بپرسید که از تهران بیرون نمی‌روند. در زمینه بازیگران و حتی نابازیگران بومی باید عرض کنم که تلفیق‌شان با بازیگران حرفه‌ای تعادلی در فیلم ایجاد می‌کند که حس واقعی‌تری از جریان زندگی به مخاطب دست می‌دهد.

در آب افتادن «آقاجان» و نجات او تقریباً از همان اول قابل پیش‌بینی بود. آیا در نشان‌دادن این اتفاق تعمدی در کار بوده است؟

وقتی آقاجان خواب می‌بیند، درواقع بیشتر اتفاقاتی را که قرار است، بیفتد بیان می‌کند. در این صحنه می‌خواستم به بیننده بگویم فیلم را آن‌طورکه من قصه را روایت می‌کنم، ببین. می‌خواستم مخاطب را با خودم همراه کنم. اگر مخاطب از قضیه خسته می‌شد، من بازنده بودم، ولی می‌بینید که مخاطب با علاقه داستان را تا انتها دنبال می‌کند و از کار لذت می‌برد.

در فیلم سینمایی وقتی همه خواب بودیم هم همین قضیه حلالیت‌گرفتن مطرح شده بود و در خیلی آثار دیگر هم چنین موضوعی دیده‌ایم. چه کردید که در این کار دچار کلیشه نشوید؟

 بله در فیلم وقتی همه خواب بودند، بی‌بی حلالیت می‌گرفت، ولی نه برای مردن، بلکه برای سفر به خانه خدا. در ناردون قضیه فرق می‌کند. ضمن اینکه در هر دو قصه مرگ رنگ مرگ ندارد. بیشتر زندگی در آن موج می‌زند. غیر از این هر ایده و حرفی را هربار اگر با نگاه نو پرداخت کنیم، نو و تازه خواهد بود.

آیا در حال‌حاضر فیلمنامه‌ای در دست دارید؟ از فیلم بعدیتان بگویید. احتمال دارد کاری برای تلویزیون بسازید؟

بله در حال‌حاضر یک فیلمنامه برای سینما و دو قصه برای تلویزیون دارم. تا ببینم کدامش را می‌شود به سرانجام رساند.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.