گروه «بین الملل» قدس آنلاین/ عدم رضایت رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی از برقراری آتش بس در سوریه نشان میدهد اسرائیل در کنار آمریکا و خاندان سعودی وحدت رویه ای دارند که آن هم تاکید بر ادامه بحران در سوریه است. این بار اما رژیم صهیونیستی به صورت آشکار رابطه خود با عربستان سعودی را در حمایت از تروریست ها به نمایش گذاشته است.

قدرت گرفتن «محور مقاومت» و «بیداری اسلامی» سبب نزدیکی بیشتر سعودی ها با رژیم صهیونیستی شد/ چرا سوریه اولویت اول بحران در منطقه است؟

همراهی عربستان با سران صهیونیستی در عدم تمایل به برقراری آتش بس در سوریه و آشکار شدن ارتباط بین این دو رژیم موضوع مورد بحث قدس آنلاین در گفتگو با دکتر محمد علی مهتدی پژوهشگر ارشد در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه است که در ادامه آمده است:

رفتارها و دیدارهای سران سعودی با مسئوولان رژیم غاصب صهیونیستی نشان از ایجاد روابط عمیق سیاسی و استراتژیک دارد آیا این روابط به تازگی ایجاد شده یا مسبوق به سابقه است؟

شواهد تاریخی بیانگر آن است که روابط  آل سعود و رژیم صهیونیستی از قدمت زیادی برخوردار است. با روی کار آمدن آل سعود در شبه جزیزه عربستان آقای روزولت رئیس جمهور وقت آمریکا وعبدالعزیز آل سعود در دیداری مشترک بر عرشه کشتی آمریکایی در کانال سوئزبا ایجاد  تفاهمی مبنی بر اینکه عبدالعزیز تعهد می کند که به هیچ عنوان اقدامی علیه اسرائیل انجام ندهد از آن سو آمریکا متعهد می شود که امنیت آل سعود را در جهان و منطقه تضمین و تامین نماید با یکدیگر دست دوستی می دهند. پرواضح است آمریکا به عنوان تضمین کننده امنیت رژیم صهیونیستی در منطقه با تضمین امنیت عربستان سعودی حلقه ارتباط و وپلی برای ایجاد ارتباط بین حاکمان این دو رژیم است. چرا که یک ارباب ضامن تامین امنیت عربستان سعودی و رژیم کودک کش صهیونیستی در منطقه است از این رو نزدیکی عربستان به غاصب قدس شریف اتفاق عجیبی نیست.

چه تحولاتی منجر به نزدیکی بیش از پیش سران این دو رژیم به یکدیگر شده است؟

مسلما دو تحول به وقوع پیوسته در سالهای اخیر در منطقه موجب نزدیکی بیش از پیش سران این دو رژیم به یکدیگر شده است چرا که این تحول امنیت رژیم صهیونیستی و خاندان سعودی را تهدید می کند. قدرت گرفتن محور مقاومت در لبنان، فلسطین و نوار غزه که برای اولین بار منجر به پیروزی در برابر رژیم غاصب شد عامل مهم و بازدارنده ای در برابر سران رژیم جعلی بود و توانست در برابر ارتش صهیونیستی بازدارندگی و توان رعب ایجاد کند. بی شک قدرت گرفتن مقاومت موجب رعب آل سعود و سران صهیونیستی شد چرا که آنها به شدت از کلمه "مقاومت" می هراسند. تحول دوم که در جای خود بسیار مهم است انقلابهایی است که از سال 2011 در جهان عرب در تونس، مصر و سپس دامنه آن به نزدیکی عربستان در بحرین و یمن کشیده شد. قیام های صورت گرفته نشان می داد مردم خواهان ایجاد دموکراسی وپایان دادن به سرسپردگی حکام کشورهای خود در برابر آمریکا بودند. بدیهی است تحولات انقلابی در جهان عرب آل سعود را هراسان کرده و آنها را وادار به تکاپو کرد تا آتش بیداری اسلامی را در منطقه خاموش کنند، از این رو با حمله و تجاوز به یمن درصدد خاموش کردن موج انقلابی گری مردم منطقه برآمدند. سعودی ها براین باور بودند که ظرف مدت کوتاهی ملت یمن  تسلیم می شوند. از سوی دیگر لشکر کشی به بحرین و حمایت از حکام آل خلیفه نیز نشان داد آل سعود توان شنیدن بانگ بیداری اسلامی مردم را در منطقه ندارد. همچنان که خاندان سعودی در حال برنامه ریزی برای کشتار مردم انقلابی و سرکوب قیامهای آزادی خواهانه بودند سران رژیم صهیونیستی نیز به شدت از انقلابهای صورت گرفته در جهان عرب می هراسیدند چرا که اغلب این تحرکات اسلامی مردمی،  ضد اسراییلی بود.  

بنابراین می توان گفت اصلی ترین دلیل گسترش روابط خاندان سعودی با رژیم غاصب صهیونیستی خنثی کردن پتانسیل های مقاومت و بیداری اسلامی مردم منطقه است؟

 شرایط جدید منطقه موجب نزدیکی سران سعودی و رژیم صهیونیستی به یکدیگر شد. نزدیکی و همکاری بین دو طرف که مدتی به صورت مخفیانه دنبال میشد به تدریج آشکارا انجام گرفت بنحوی که آقای انور عشقی افسر بازنشسته سعودی  با مسئولین رژیم صهیونیستی دیدارهایی صورت داد. ملاقات ها ودیدارهایی که بین آقای ترکی الفیصل مسئول سابق دستگاه امنیتی عربستان و مسئولان رژیم صهیونیستی در مناطق مختلف صورت گرفت نشان از عمق همکاری آنها با یکدیگر داشت. حتی پیش از افشای روابط یاد شده شاهزاده بندربن سلطان  که  شانزده سال به عنوان  سفیر سعودی در امریکا بود وروابط نزدیکی با لابی صهیونیستی و محافل نو محافظه کار در امریکا ایجاد کرده بود در راستای سرکوب مقاومت خواهان برقراری رابطه مستمر و فعالیت گسترده ای با  سران رژیم صهیونیستی بود تا بتواند از پتانسیل ایجاد شده عربستان با رژیم صهیونیستی انقلابهای مردمی جهان عرب را خنثی کنند.

چکونه می توان همکاری خاندان سعودی به عنوان خادمین حرمین شریفین با اصلی ترین دشمن دین اسلام را توجیه نمود؟

یقینا این مساله به هیچ وجه قابل دفاع و پذیرش نیست. شواهد امر نشان می دهد سران سعودی همکاری امنیتی نزدیکی را با سران کودک کش اسراییلی آغاز کرده اند که نمونه آن در یمن، سوریه، لبنان، بحرین و داخل خاک عربستان مشهود است. طبیعتا کسانی که خود را خادم حرمین شریفین می نامند  باید از ظرفیت های جهان اسلام برای آزادی نخستین قبله مسلمانان استفاده کنند. این در حالی است که خاندان سعودی با برقراری روابط و هماهنگی های امنیتی با رژیم صهیونیستی عملا به اسلام و جهان اسلام ضربه زده و با کاهش اقتدار جامعه اسلامی  زمینه را برای اعمال رفتارهای ضد اسلامی وانسانی سران صهیونیستی در منطقه فراهم می کنند.

اشاره ای کوتاه به سابقه تاریخی ارتباط خاندان سعودی با سران رژیم صهیونیستی داشتید حال این سوال مطرح می شود با توجه به اینکه این ارتباط تا کنون پنهانی بوده اصلی ترین دلیل آشکار کردن آن در چنین برهه زمانی چیست؟ آیا خاندان سعودی نگران بیداری اسلامی در کشورشان هستند؟

همین طور است. اینک ارتباط مخفیانه این دو رژیم  آشکار شده است. ملاقاتهای بین مسئولان عربستان سعودی و مسئوولین رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی و در پایتخت های غربی نشان از وقاحت سیاست های خاندان سعودی دارد که با صراحت دست دوستی به سوی دشمن جهان اسلام وجهان عرب دراز کرده اند. بی شک اصلی ترین دلیل این همکاری وحشت آل سعود از تحرک مردم کشورش است. خاندان سعودی به شدت دغدغه امنیتی دارند و از هرگونه تحرک، آزادی و استقلال خواهی در این کشور درهراس هستند لذا نیازمند همکاری دستگاه امنیتی اسراییل با دستگاه امنیتی خود هستند. سعودی ها نشان دادند حتی در زمینه برگزاری مراسم حج از تکنولوژی رژیم صهیونیستی در برقراری امنیت استفاده می کنند و با همکاری با شرکت های مشترک اروپایی و اسراییلی به صراحت به جنگ شعائر اسلامی در مقدس ترین اماکن دنیا رفته اند.

آیا محبوبیت حزب الله در جهان عرب یکی از دلایل اصلی وحشت خاندان سعودی بوده است؟

همانگونه که اشاره شد بعد از جنگ 33 روزه و پیروزی حزب الله بر ارتش صهیونیستی، عربستان و سران رژیم کودک کش به شدت از روند حاصل شده هراسان شدند. از آن سو روز به روز بر محبوبیت آقای سید حسن نصرالله در جهان عرب افزوده شد بنحوی که تصاویر ایشان در قاهره، دمشق و حتی شهرهای عربستان به چشم می خورد. وحشت سعودی ها و رژیم اسراییل از قدرت گرفتن و محبوبیت حزب الله منجر به تصمیم راهبردهایی برای ایجاد اختلاف در جهان اسلام شد. گسترش اختلاف بین شیعه و سنی راهبرد آنها در  کشورهای عرب منطقه ای برای مقابله با مقاومت حزب الله بود. ورود جریان های تکفیری به کشورهای منطقه در راستای ایجاد اختلاف بین شیعه وسنی بود.

اصلی ترین دلیل انتخاب کشور سوریه برای ایجاد بحران چه بود؟

 سوریه به دلیل اینکه دو نقش مهم در محور مقاومت ایفا می کرد اولین انتخاب آنها بود. سوریه عمق استراتژیک مقاومت اسلامی در لبنان و در فلسطین است و اگر این عمق و کمک سوریه وایران نبود حزب الله در تابستان 2006 نمی توانست در جنگ 33 روزه پیروز شود. نکته دوم درانتخاب سوریه این است که این کشور در محور مقاومت نقش حلقه میانی را دارد و حلقه وصل بین ایران و عراق از یک سو و لبنان و فلسطین از سوی دیگر است. بنابراین دو طرف رژیم صهیونیستی و عربستان به علاوه آمریکا که ضامن امنیت این دورژیم است همراه با هم با ایجاد  داعش و سایر جریان های تکفیری و اعزام آنها به سوریه درصدد بودند تا ظرف دو سه ماه سوریه را تجزیه کرده و ارتش سوریه را منحل کنند تا در نهایت منجر به سقوط دولت این کشور شوند. بیش از پنج سال از ورود تروریست ها به این کشور گذشته است اما همچنان دولت و ارتش سوریه در کنار هم پیمانان خود با تروریست ها و حامیانشان مقابله کرده ومقاومت می کنند. آنچه که در سوریه می گذرد نتیجه همکاری بین امریکا، انگیس، رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی، ترکیه، اردن، قطر و امارات است. در واقع می توان گفت آنها با به کار انداختن نوعی جنگ جهانی علیه سوریه  با محور مقاومت می جنگند. این برنامه ریزی توسط امریکا و اسراییل طراحی شده و هزینه های مالی و حمایتی از تروریست ها بر عهده عربستان، قطرو امارات گذاشته شده است. ترکیه نیز به عنوان حامی تروریست ها سهم قابل توجهی در جذب ده ها هزار تکفیری از سراسر جهان به سوریه داشته است.

بنابراین می توان گفت آشکار کردن ارتباط پنهانی خاندان سعودی با رژیم صهیونیستی اعلان جنگ به جمهوری اسلامی ایران ومحور مقاومت است و برای رسیدن به این مقصود سوریه را هدف قرار دارند لطفا دراین بار توضیح دهید؟

بی تردید عربستان و رژیم صهیونیستی بر این باورند که با سرنگونی دولت سوریه می توانند بین مقاومت اسلامی در لبنان وفلسطین از یک سو  و بین جمهوری اسلامی ایران با آنها فاصله ایجاد کنند تا مانع کمک های جمهوری اسلامی ایران به مقاومت شوند. متعاقب آن هنگامی که  مقاومت از عمق استراتژیک خود در سوریه محروم شود می خواستند با جنگ دیگری مقاومت را نابود کنند که البته  اینها خواب وخیالهایی است که هیچ گاه تعبیر نخواهد شد. مهمترین شعاری که عربستان سعودی و هم پیمانانش از ابتدای بحران سوریه سر دادند رفتن آقای بشار اسد بوده و هست چرا که آنها شخص بشار اسد را رمز و سنبل پایداری  و وحدت سوریه می دانند. لذا همگی در یک خط واحد بر رفتن بشار اسد و حذف و سرنگونی وی از کرسی  ریاست جمهوری تاکید دارند. پر واضح است بنا به اعتراف سران صهیونیستی که حزب الله مهمترین و خطرناکترین دشمن آنهاست این همکاری به دلیل ترس آنها از مقاومت است چرا که به این مساله اذعان دارند که در صورت وقوع جنگ دیگری، مقاومت با موشک های خود  روزگار آنها را سیاه می کند.

اصلی ترین دلیل عدم همکاری عربستان سعودی و رژیم جعلی صهیونیستی در همکاری در آتش بس سوریه چیست؟

توافقات سه مرحله ای بین آمریکا و روسیه اینگونه است که درمرحله اول قرار شد آتش بس به مدت یک هفته برقرار شود و  دو طرف امریکا و روسیه با تشکیل اتاق عملیات مشترک  جریان های تروریستی را مورد حمله قرار دهند. حتی در این قرار جریانهای تروریستی مورد حمله داعش و جبهه النصره مشخص گردیدند تا بعد از حملات مشترک علیه داعش و جبهه النصره  کنفرانش ژنو برای حل بحران سوریه تشکیل شود.  یقینا این موضوع برای عربستان و سران رژیم صهیونیستی قابل پذیرش نبود. هدف قرار دادن گروه های تروریستی داعش و جبهه النصره که گروه های دست آموز خاندان سعودی هستند برگ برنده آنها را در سوریه نابود می کند، بنابراین آنها دیگر برگ برنده ای در سوریه ندارند تا به  اتکای آن  در مذاکرات سیاسی چیزی به دست آورند. از سوی دیگر آمریکا همانند همیشه به تعهدی که با روسها کرده بود پایبند نماند و با دروغ  به پیمان خود پشت پا زد بگونه ای که در حمله اخیر در منطقه دیرالزور به ارتش سوریه هشتاد سرباز ارتش سوریه به شهادت رسیده وحدود یکصد نفر زخمی شدند. یقینا اگر دو قدرت بزرگ امریکا و روسیه علیه تروریست ها عملیات نظامی انجام بدهند و تروریست ها  از سوریه حذف شوند طبیعتا امریکا، رژیم صهیونیستی  و عربستان  نیروهایی که می توانند برای نابودی دولت سوریه بر آن تکیه کنند را از دست خواهند داد.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.