۲۵ مهر ۱۳۹۵ - ۰۷:۴۸
کد خبر: 464858

هر کس از کسانی که خود را اصلاح طلب معرفی می‌کنند می‌بینم، مانند آدم‌های مجذوب و مسحور یک نوع هیپوتیزم، یعنی مدیوم‌های تحت تأثیر امواج مغناطیسی روحی قرار گرفته، موضوع حقوق نجومی را جنگ جناحی و تحریک آمیز علیه دولت تدبیر و امید می‌دانند و میل دارند زودتر از مقوله کلنجار رفتن رسانه‌ها با این موضوع آسوده شوند.

یک محقق تاریخ مورد احترام من می‌گوید: نه بابا، آن جنگ روانی علیه دولت تدبیر و امید بود. موضوع آن چنان که بود، اهمیت نداشت. پرسیدم، روزنامه‌ها و درد دل مردم و حرف مردم و سخنانی که در تاکسی و اتوبوس و مترو می‌گویند را نه می‌خوانی نه می‌شنوی. واقعیت تلخ و محض بود، واقعیت تلخِ نان رسانی به خودمانی و اقوام و بستگان.

چرا باید میان دستمزدها این قدر فاصله باشد؟ اگر این تبعیض و بی‌عدالتی و سوءاستفاده از بیت‌المال نیست، پس چیست؟

شما اگر به یک سردار جنگجوی جان شیرین به کف گرفته که هر لحظه ممکن است به شهادت برسد، به یک خلبان هواپیماهای جت جنگی ارتش یا بالگرد، هر حقوقی که بدهید، حتی یک نفر ایراد نخواهد گرفت. خلبان هواپیمایی که مرا و صد و هشتاد نفر را از تهران به بندرعباس و از آنجا به کنارک برد و در حقیقت جان مسافران در دست او است، هر حقوق و مزایایی که به امثال او داده شود، از شیر مادر حلال‌تر است، اما عده‌ای مفتخوار که در هیأت مدیره بانکی نشسته بودند و حقوق بالای چهل پنجاه میلیون تومان برای مدیرعامل و برای خود می‌نوشتند، چه معجزه اقتصادی به کار بسته بودند که باید آن قدر حقوق و مزایا و دستمزد دریافت دارند.

روزی که جمشید آموزگار در بدو نخست وزیر شدنش به مجلس رفت و در مقابل پرسش نمایندگان و خبرنگاران که «با عاملان 13 سال فساد چه می‌کنید» پاسخ داد: «آنان را به خداوند و عدالتش در روز قیامت وامی‌گذاریم»، هر کس که شم سیاسی داشت، از سخنرانی بی سر و ته او که سعی می‌کرد مرتب اشعار ادبی چاشنی آن کند، پی برد که فاتحه حکومت پهلوی در حال خوانده شدن است.

ما نگوییم بدو میل به ناحق نکنیم

جامه کس سیه و دلق خود ارزق نکنیم

یا

تو نیکی می‌کن و در دجله انداز

که ایزد در بیابانت دهد باز

یا

خدا خودش کیفر دزدان و گناهکاران را می‌دهد!

مردم فهمیدند چیزی در چنته آموزگار نیست و خودش در همه مشکلات و سوءاستفاده‌ها دست داشته است. امروزه بازداشت امیر خسروی و بابک زنجانی و محاکمات پی‌درپی باندهای اختلاس و تعیین مجازات برای آنان و اخذ جریمه، مایه خشنودی خاطر مردم شده است و به این باور رسیده‌اند که اگر فساد و دزدی و حیف و میل باشد، دادگاه و جزا و مجازات و بازپس گرفتن اموال ربوده شده نیز هست.

من جزو هیچ جناح و دسته‌ای نیستم و مثل میلیون‌ها تن از مردم این کشور ناظر امور هستم. اگر از مسکن مهر تمجید می‌کنم و برخلاف وزیر مرفه، آن را فاجعه نمی‌نامم، برای این است که می‌بینم میلیون‌ها ایرانی زیر بار سنگینی اجاره مسکن در حال له و لورده شدن هستند و فشار مسکن، خانواده‌ها را خرد و خمیر کرده است.

من به عنوان یک ایرانی به حقوق نجومی بی‌قاعده و بی‌شرمانه معترض هستم. میلیون‌ها کارمند دولت و بخصوص بازنشستگان حقوقی می‌گیرند که کفاف زندگی و امرار معاش عادی آنان را نمی‌دهد. گرانی فزاینده و وحشتناک، آمارهای ارایه شده از سوی مسؤولان را باطل می‌کند و خانواده‌ها روز به روز توان برآمدن از پس هزینه زندگی را از کف می‌دهند.

یک هنرپیشه، یک سینماگر، یک فوتبالیست، یک نقاش، یک نویسنده و یک جراح متبحر هر درآمدی داشته باشد، حق اوست، زیرا مردم برای تماشای فیلم یا سابقه یا خرید تابلو یا خرید کتاب یا هزینه جراحی پول می‌پردازند. مدیری که به استان بد آب و هوایی می‌رود، باید حقوق مسکن و شوق زندگی در آن نقاط بگیرد، اما اعضای هیأت مدیره‌هایی که اغلب خانوادگی یا محله‌ای یا از یک آبادی انتخاب می‌شوند، حقشان نیست و 18 میلیارد تومان که دولت قول داده برگرداند، مبلغ مهمی نیست و باید قاعده و حساب کتابی در دستمزدها وجود داشته باشد.

یکی از ستون‌های جراید را که من به دقت می‌خوانم، پیامک‌ها و تلفن‌ها و مطالبی است که خوانندگان مطبوعات برای درج در ستون شکایات ارسال می‌دارند.

چگونه می‌توان پرداخت 200 میلیون یا 150 میلیون یا 57 میلیون به یک کارمند بلندپایه پارتی‌دار را توجیه کرد؟

دریافت کنندگان حقوق نجومی چه گلی به سر ملت زده بودند که 14 تن آنان را برکنار کردند و سخنگوی دولت یکی از آن‌ها را که ید طولایی در چپاول بیت‌المال داشت، از ذخایر نظام نامید؟

شما ستون‌های پیامک‌های مردم را بخوانید و ببینید مردم چه جز جگری می‌زنند. مدارس بی‌محابا از مردم پول می‌گیرند و وزیر آموزش و پرورش به روی مبارک خود نمی‌آورد. تماس مردم با دولت قطع است. آیا جلسات دیدار وزیران و استانداران و مقام‌های دولتی و استانی برگزار می‌شود؟ حدس نمی‌زنم. کسی مخالف حقوق بالا به افراد براستی ایثارگر، فداکار، لایق و متخصص نیست، ولی چرا یک گروه از یک دهکده در سمنان باید تمام اعضای هیأت مدیره یک بانک را تشکیل دهند؟

چرا فردی که دست اندرکار صرافی است، باید در تمام انتصابات بانکی کشور مداخله داشته باشد و با اینکه مداخله‌های بی رویه و غیرقانونی او بر سر زبان‌هاست، چون نسبت خانوادگی دارد، بالاتر از گل به روی او  نمی‌گویند و همچنان سرگرم مداخله در امور کشور است؟ باز هم در فضای مجازی حقوق مقامی را نوشته بودند که 77 میلیون تومان در ماه بود و دهان هر کس آن فیش را دید، از حیرت بازماند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.