روز 25 فروردین ماه حوالی ساعت دو و نیم بعد از ظهر بود که اهالی پاساژی در تهران با شنیدن صدای شکسته شدن شیشههای یک مغازه وحشتزده به سمت صدا رفتند. به یک باره صدای مردانهای از ته راهرو میآمد که فریاد سوختم سوختم سر داده بود. مغازه داران و صاحبان حجرهها به سمت صدا دویدند و با باربر پاساژ روبرو شدند که در حال خط و نشان کشیدن برای مدیر پاساژ بود. انگار او خیلی عصبانی بود. مردم گالن اسید را از دستان او گرفتند و سریعا با اورژانس و نیروی انتظامی تماس برقرار کردند. پس از آن مأموران کلانتری 113 بازار در محل حاضر گشتند و با دیدن صحنه اسیدپاشی با بازپرس کشیک پایتخت تماس گرفتند.
تحقیقات در محل نشان میداد مرد باربر یک معتاد شیشه ای است که به همین دلیل قرار بود از پاساژ اخراج شود.این مرد شیشهای که توسط کسبه تحویل نیروی انتظامی شده بود با همه دردسرهایی کهایجاد میکرد همچنان به فعالیت خود در پاساژ نیز ادامه میداد تااینکه اهالی پاساژ از دست او خسته شدند و از مدیریت پاساژ خواستند تا او را از محل اخراج کند اما مرد شیشهای که از مدیر پاساژ کینه به دل گرفته بود به پاساژ بازگشت و در ابتدا با شکاندن شیشه محل کسبش او را زخمی کرد و بعدا با گالنی در دست او را مورد اسیدپاشی خود قرار داد.
متهم صبح دیروز در دادسرا برای بیان آخرین دفاعیات خود احضار شد و اینگونه گفت که من از سه سال پیش وارداین پاساژ شدم و از آن موقع تا الان کارهای طاقت فرسای مربوط به باربری را انجام میدادم. من امین همه ترابریهای موجود در بازار هستم و ازاین موضوع در تعجبم کهاین مرد 38 ساله که ادعای مدیریت هم میکند تااین حد مرا مورد آزار و اذیت قرار داده است. از روزی که وارد پاساژ شدم مرا به دفتر خود برد و پس از آن با بیهوش کردن من توانست یک ماده روغنی به زیر پوستم تزریق کند. من بعدااین موضوع را فهمیدم که دیگر دیر شده بود واین مرد بااینکارش قصد داشت تمام اعمال و حرکاتم را زیر نظر بگیرد. مدیر پاساژ یک آدم فضایی است. روغنی که به زیر پوستم تزریق کرده در زیر پوستش به حرکت در میآید و او میتواند همه اعمال و صحبتهای مرا بفهمد. من نیز به تازگی ازاین موضوع آگاه شدهام و زمانی که فهمیدم این نقشه را کشیدم تا آبروی او را در پاساژ ببرم. او فکر میکند خیلی زرنگ است اما من با ظرف جوهر نمکی که داشتماین بلا را سرش در آوردم تا او بفهمد بازی کردن با زندگی مردم آخر و عاقبت ندارد. او میخواست زندگی مرا نابود کند و حالا زندگی خودش را نابود کردهام.
پس از ثبت اظهارات متهم، به دستور بازپرس ایلخانی رسیدگی به این پرونده در اختیار مأموران اداره آگاهی قرار گرفت و متهم برای بررسی صحت سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل شد. با این حال پزشکی قانونی رأی به سلامت روانی این مرد داد و وقتی او دوباره به دادسرا احضار شد به سلامت روانیاش معترض شد و گفت مدیر پاساژ کاری با من کرده است که دیگر من سلامتی خود را باز نخواهم یافت. به دلیل اینکه عدم صلاحیت روانی این مرد توسط اهالی پاساژ نیز تایید شده است بازپرس دستور بررسی دوباره موضوع را به هیأت پنج نفره کارشناسان پزشکی قانونی داد.
نظر شما