امروز شنبه شصتمین سالروز جنایت وحشیانه‌ای است که صهیونیست‌ها در سال ۱۹۵۶ در روستای کفر قاسم آن را رقم زده و در نتیجه آن ۴۹ فلسطینی را شهید و تعدادی از آنها را زخمی کردند.

۶۰ سال از جنایت وحشیانه «کفر قاسم» گذشت

به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرگزاری تسنیم، نیروهای اشغالگر صهیونیستی 60 سال پیش در چنین روزی جنایت دیگری را به کارنامه جنایت های وحشیانه خود اضافه کردند.

روستای کفر قاسم، نزدیک شهر قلقیلیه در جنوب طولکرم و در منطقه خط سبز بین فلسطین اشغالی و کرانه باختری رود اردن واقع است. جمعیت آن در سال 1922، 662 نفر در سال 1945، 1460 نفر و در سال 1961، 2450نفر بوده است.

روز فاجعه

در روز 29 اکتبر  1956 نیروهای رژیم اشغالگر به این روستا حمله کرده و با کشتار بی‌رحمانه ساکنان این روستا رسوایی دیگری را برای خود رقم زدند.

رژیم صهیونیستی در سال 1956 به دنبال فعالیت های شدید ضد صهیونیستی در مصر، در یک همکاری آشکار با انگلستان و فرانسه ، طرح یک تجاوز مشترک به خاک مصر را تدارک دیدند.

ارتش صهیونیستی علاوه بر تجهیز و آماده ‏سازی ماشین جنگی خود برای آغاز تجاوز به مصر، عملیاتی انحرافی را نیز آغاز نمود و با انجام تحرکات وسیع در مرزهای شرقی خود، این توهم را ایجاد کرد که قصد حمله به "اردن" را دارد. این عملیات انحرافی تا روز آغاز جنگ با دقت دنبال شد و در غافل کردن دولت مصر از مرزهایش با فلسطین اشغالی کاملاً موفق بود.

آخرین مرحله این عملیات انحرافی، فاجعه‌ای در نزدیکی مرز اردن به وجود آورد. درست در همان روزی که جنگ آغاز شد، "گاردهای مرزی اسرائیل" در نواحی مرزی اردن اندکی پس از ساعت 17 روز 29 اکتبر، پلیس رژیم صهیونیستی بدون اعلام قبلی در شش روستای فلسطینی پست‌های ایست و بازرسی برپا کرد.

یکی از روستاهای مرزی "کفرقاسم" نام داشت. کدخدای این روستا، تنها سی دقیقه پیش از آغاز حکومت نظامی توسط "گارد مرزی" از ماجرا مطلع شده بود و برای او امکان نداشت که بتواند خبر برقراری حکومت نظامی را به روستائیانی که هنگام غروب آفتاب به خانه خود باز می‌گشتند برساند.

وقتی که سرگرد سموئل ملینکی فرمانده نیروهای اسرائیلی مستقر در "کفر قاسم" از مافوق خود، برای این مسأله کسب تکلیف کرد، ژنرال اسرائیلی پاسخ داد: "من از ابراز احساسات خوشم نمی‌آید... این دیگر از بدشانسی خود آن هاست" اتفاقاً نظامیان صهیونیست به هیچ‌وجه احساساتی نشدند و بین ساعت 17 تا 18، در کمال خونسردی 47 روستایی را به قتل رساندند.

روستائیان دسته ‌دسته یا به تنهایی از سر کار خود بازمی‌گشتند. بعضی پیاده بودند و بیشترشان دوچرخه، گاری یا کامیون داشتند. در میان آنان چندین زن و کودک نیز به چشم می‌خورد. سربازان "گارد مرزی"، طبق فرامین مافوق خود، تنها از آنان می‌پرسیدند که آیا اهل "کفر قاسم" هستند یا نه. اگر جواب مثبت بود، روستائیان بی‌خبر از همه‌جا، به جرم "نقض قوانین حکومت نظامی" جابه‌جا تیرباران می‌شدند.

با بالا رفتن آمار کشته شدگان، سرانجام دستور توقف تیرباران‌ها صادر شد. درست مصادف با تیرباران روستائیان بی‌خبر "کفر قاسم" ارتش "رژیم صهیونیستی" وارد خاک مصر شد و «بحران سوئز» آغاز گردید.

روایت بازماندگان جنایت

آن روز هم برایمان همچون روزهای عادی دیگر بود، من و پسرعموهایم با دوچرخه به خانه باز می‌گشتیم که یک پست بازرسی نیروهای صهیونیست ما را متوقف نمود، چیز عجیبی را احساس نکردم، یک سرباز به ما نزدیک شد و از ما پرسید اهل کجایید؟
گفتم: اهل کفر قاسم و بعد هم اجازه عبور را به وی نشان دادم، اما او توجهی به آن نکرد و گفت: دوچرخه‌هایتان را همین جا بگذارید و به دنبال من بیایید، ما را در یک صف قرار داده و بعد از آن هم فرمانده آنان به زبان عبری فریاد زد آتش.

چند تیر به پهلو و پایش اصابت کرد، او هنوز زنده بود، چند لحظه بعد که سربازان برای جمع‌آوری اجساد به کنار او آمدند نفس خود را در سینه حبس نمود و خود را به مردن زد. بعد از آن خود را از میان دیگر مجروحین که روی هم انداخته شده بودند بیرون کشید و آرام به بالای اولین درخت زیتون موجود کشاند.

او از آن بالا مشاهده کرد که چگونه پسرعموها و دوستان و اقوامش در مقابل چشمش کشته شدند.

او از آن بالا دید که چطور صهیونیست ها یک کامیون حامل 14 زن و 3 مرد را متوقف نموده و بدون آن که به التماس و زجه های زنان توجهی بکنند، تمامی آنان را به گلوله بستند به نحوی که تنها یک زن جان سالم بدر برد.

ابو ولید سه روز بر بالای آن درخت بود تا آن که پسر عمویش او را بی هوش یافت و بعد از به هوش آمدن خود را بر روی تخت بیمارستان دید در حالی که یک پایش قطع شده بود.

یکی دیگر از بازماندگان این جنایت می‌گوید: هدف اصلی کشتار صهیونیست ها مجبور ساختن مردم روستا برای ترک روستا و فرار بود اما مردم روستا گفتند برای ما مردن در روستایمان بهتر از آوارگی است.

محاکمه‌ عاملان این جنایت؛ طنزی تاریخی

پس از فروکش کردن التهاب "جنگ سوئز" ، با افشای آن چه در "کفر قاسم" اتفاق افتاده بود تحرکات مجامع بین‌المللی، "دولت یهود" را مجبور کرد یازده افسر و سرباز "گارد مرزی" را به جرم کشتار در "کفر قاسم" محاکمه کند.

این محاکمه به یکی از طنزهای تاریخی تبدیل شد. تمامی این متهمین از سوی ارتش به پنجاه درصد "اضافه حقوق" محکوم شدند!! در مرحله بعد، دادگاه برای افسران فرمانده این کشتار (سرگرد "ساموئل ملینکی" و سروان "گاوریل داهان") به ترتیب 17 و 15 سال زندان مشخص کرد.

سرتیپ "ایشکار شادمی"  نیز در دادگاه ویژه نظامی به خاطر یک "اشتباه فنی" گناه‌کار شناخته و توبیخ و جریمه شد. اما ماجرا به این‌جا ختم نشد و دادگاه عالی نظامی تصمیم گرفت در این احکام "تند و شدید!!" تخفیف قائل شود. "سرگرد ملینکی" و "سروان داهان" پس از گذشت یک سال از دوران محکومیت خود آزاد شدند. "داهان" نه ماه پس از آزادی به سمت "افسر مسؤول امور اعراب" در شهر "رام‌الله" منصوب شد و "ملینکی" نیز با اعمال نفوذ ارتش، اجازه نامة افتتاح یک مرکز توریستی را در جنوب فلسطین اشغالی دریافت کرد، به این ترتیب، پرونده "کشتار کفر قاسم" نیز بسته شد.

روستای کفر قاسم، علی رغم تمامی جنایات صهیونیست ها و تلاش هایش هم چنان پا برجاست و 14 هزار نفر سکنه دارد که اکثر از بادیه نشینان نقب هستند که صهیونیست ها با مصادره زمین و املاکشان آنان را به این منطقه کوچ داده‌اند.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.