گروه «بین الملل» قدس آنلاین/ عباسی: گروه تروریستی داعش که شکل گیری خلافت اسلامی خود را در مناطقی از خاورمیانه اعلام کرده است، طرح آینده سرزمین خود را منتشر کرده که تا افغانستان و اروپا امتداد دارد! داعش در پی اعلام خبر تشکیل خلافت اسلامی از مسلمانان جهان خواست تا با ابوبکر البغدادی به عنوان خلیفه خود خوانده این مناطق بیعت کنند.

«خلافت خراسان» راهبرد آمریکا برای جلوگیری از فروپاشی داعش است/ قطعا داعش در افغانستان با برخوردی سنگین تر از موصل و حلب مواجه می شود

سخنگوی داعش در پی چنین ادعایی که یقینا افزایش درگیریهای بین گروه های تندر رو را دامن میزند با اعلام اینکه با تشکیل خلافت اسلامی در منطقه خراسان که بخش هایی از سرزمین های خاورمیانه، شمال افریقا و بخشی وسیعی از اسیا و اروپا می شود به  ایران، افغانستان، و مناطق اطراف دو کشور به نام خراسان اشاره کرده است. سخنگوی داعش در پی این گزارش اعلام کرده مشروعیت تمام امارت ها، دولت ها و سازمان ها با توسعه ی سرزمین خلیفه و رسیدن ارتش ما به مناطقشان از بین خواهد رفت.درنقشه ای که ازسوی داعش متشر شده در طی پنج سال خلافت داعش در مناطق اعلام شده به منصه ظهور خواهد رسید! قدس آنلاین در گفتگو با دکتر ابوالفضل ظهره وند کارشناس سیاسی و مسائل افغانستان به تحلیل موضوع مورد نظر پرداخته  است.

گروه های تروریستی مختلفی در صحنه افغانستان حضور دارند وبه نوعی از حمایت های مستقیم وغیر مستقیم آمریکا برخوردارند مساله خلافت خراسان که داعش بر مبنای آن سرزمین هایی را مشخص کرده تا دامنه خلافت خود را از افغانستان بر این مناطق گسترش دهد از کجا شکل گرفته و آیا اولین بار است که چنین ادعایی از سوی گروه های تروریستی مطرح شده است؟

امروزه پدیده ای به نام داعش که در عراق؛ سوریه و در افغانستان مبنای بسیاری از جنایت های بشری شده است محصول تفکر و تصمیماتی است که از بیرون از عالم اسلام واقعی و اصیل و از سوی کشورهای غربی و آل سعود هدایت می شود. علاوه بر داعش گروه های دیگر تروریستی که به واسطه حمایت های آشکارا و غیر آشکار غربی در منطقه فعالیت دارند امروز به شاخه های متعددی با اسامی متفاوتی از جمله احرار الشام، جبهه النصره تبدیل شده اند که سیاست های ضد انسانی، اسلامی و تفرقه جوی غرب را در عالم اسلام به خصوص درون مناطق شیعی پیاده می کنند. هر چند برخی اخبار از اختلاف های درون گروهک تروریستی النصره و القاعده در برخی از مناطق عراق و از مشکلات بین آقایان ایمن الظواهری و زرقاوی حکایت دارد اما در واقع با صراحت می توان به این نکته مهم اذعان کرد که مبنای فکری و نوع رویکرد ایدئولوژیک این گروهک های تروریستی در اصل  یکسان است. شاید تنها تفاوت شایع و آشکار آنها به لحاظ چینش، سازماندهی، نوع ساختار تشکیلاتی و امنیتی و همچنین نحوه ارتباط آنها با حامیان خارجی شان باشد! بی تردید نوع عملکرد گروهک های تروریستی منطقه این موضوع را به اثبات رسانده که ریشه این تفکرات را نباید در جهان عرب جستجو کرد بلکه حمایت های آشکار و پشتیبانی های بلاواسطه کشورهایی چون عربستان سعودی و قطر از تروریست ها نشان داده که آنها اصلی ترین عوامل در  سازماندهی تررویست ها به شمار می روند. در واقع در ظاهر به نظر می رسد که تروریست ها با نگاه فراقومی و ایدئولوژیک در صحنه عمل حاضر شده اند نه نگاه عربی و انسجام یافته از سوی برخی از اعراب منطقه! به هر حال آنچه که امروز در قالب ادعایی به نام «خلافت خراسان» از سوی داعش مطرح شده است و این گروه مناطق مختلفی را در حوزه خلافتی خود قرار داده که مناطقی از ایران و افغانستان را در بر می گیرد مساله ای است که از سوی داعش مطرح شده است، اما آنچه در این بین حائز اهمیت است تامل بر چنین ادعاها و آرزوهایی است که در گذشته سایر گروه های تروریستی از جمله طالبان نیز بدان اشاره داشته است! طالبان در آغازین سالهای پیدایش خود چنین ادعایی را مطرح کرد و حتی مناطقی را هم برای ایجاد و استقرار خلافت خود به وضوح مشخص نمود و  آنقدر به این مساله اطمینان داشت که حتی سفرا و نمایندگان خلیفه بزرگ را هم پیش بینی وانتخاب کرد!

فرجام خلافت خواهی طالبان  در افغانستان به کجا کشیده شد؟

 اما انچه در افغانستان خلافت خواهی طالبان را  نافرجام گذاشت منازعاتی است که همواره در صحنه افغانستان وجود داشته است. این منازعات که بیشتر در حوزه قومی است تا منازعات ایدئولوژیک منجر به  عدم  ایجاد بستری مناسب برای خلافت طالبان در این کشور شد. اگر چه طالبان و القاعده با سازماندهی از پیش تعیین شده در مقطعی سعی کردند نیروهای خود را از آسیای میانه جابه جا کنند اما این تصمیمات در نهایت برای آنها سرانجامی نداشت و باز همان منازعات قومی در بین آنها مشهود بود. هر چند گروه های تروریستی در افغانستان در ظاهر شعارهای ایدئولوژیک سر می دهند اما رویکرد اصلی آنها قومی است چرا که طالبانی غیر پشتو کمتر در افغانستان وجود دارد.

بنابراین به نوعی می توان گفت قطع امید از عراق وسوریه رویکرد جدید غرب در افغانستان است تا به نوعی داعش را دراین کشور احیا کند؟

 به هر حال با توجه به اینکه داعش در سوریه وعراق دچار هزیمت و شکست سنگینی شده و تلفات انسانی و خسارت های مالی متعددی داشته است و احتمال می رود داعش به شدت در این دو کشور از هم فرو پاشیده شود از این رو مدیران اصلی داعش اعم از امریکا، عربستان، اسرائیل و انگلستان مترصد هستند به هر نحوی و با چینش جدید داعش در سایر کشورها از جمله افغانستان مانع فروپاشیده شدن این پدیده در منطقه غرب آسیا شوند. غربی ها به کمک آل سعود تلاش می کنند افکار عمومی وبخصوص مردم غرب آسیا را به نحوی هدایت کنند که گویی داعش یک پدیده فراگیر توسعه یافته است به همین خاطر شاهدهستیم  انفجاری که در کویته اتفاق افتاد و یا اقدامی که در منطقه هور انجام شد جمعی از شیعیان افغانستان را به شهادت رساندند تا در واقع نوعی نشان دهند داعش در این کشور زنده و ابراز وجود می کند. واقعیت این است که چنین اقداماتی تنها یک تصمیم آنی و اقدام تشکیلاتی است که از سرچشمه راهبردهای خارجی نشات می گیرد. قطع به یقین درصورت تغییر صحنه معادلات در موصل و حلب به نفع ائتلاف غربی ها تلاش می کنند که این بحران را به هر طریقی خصوصا با توجه به ظرفیت هایی که در صحنه افغانستان وجود دارد به سمت این کشور و با انگیزه خلافت در خراسان یک باردیگر زنده کنند تا از این طریق اهرم فشار خود را بر روی کشورهایی چون ایران و روسیه و همچنین شرایطی که صحنه امنیت در منطقه را به هم می زد همچنان به نفع خود پایدار نگه دارند.

راهبردهای ایران و روسیه در برابر تلاشهای غربی ها در ایجاد ساختار تشکیلاتی داعش در افغانستان با رویکرد خلافت گرانه چیست؟

روسیه و ایران هم همانگونه که در کنار ائتلاف و کشورهای منطقه توانسته اند این پدیده وحشت آفرین واخلال گر را مهار و سرکوب کنند مطمئنا در کنار مردم افغانستان اعم از شیعه و سنی، پشتو، ازبک و تاجیک با داعش مبارزه خواهند کرد. بی شک همه اقوام ساکن در افغانستان برحسب مبانی فرهنگی، اجتماعی ومذهبی ریشه دار خود ارتباط خاص و معناداری ویا دل خوشی از  تفکرات سلفی گری و وهابی گری ندارند از این رو به جرات می توان گفت آنها با جریاناتی که از دل تصمیمات نابخردانه اعراب و شیوخ منطقه خلیج فارس بیرون می آید ندارند، بنابراین قطع به یقین اگر داعش وارد صحنه افغانستان شود با برخورد جدی و به مراتب موثرتر از آنچه در موصل یا حلب با آن مواجه شد برخورد می کند. بی شک افغانستان دو دهه درگیر منازعاتی از این دست بوده بنابراین سابقه ای طولانی از چنین مسائلی دارد پر واضح است که مردم افغانستان از ظرفیت بازدارندگی مطلوبی در برابر داعش برخوردار هستند و این مردم می توانند در کنار حمایت ها و پشتیبانی هایی که از ایران، روسیه و سایر کشورهای منطقه دریافت می کنند به بهترین نحو با داعش مقابله کنند. تصور می شود از آنجایی که دامنه بحران در منطقه غرب آسیا و افغانستان تا سوریه و حوزه مدیترانه کشیده شده است امروز همه به این مساله واقف هستند که این بحران محصول متغیرهای برون زا و مداخله گری چون امریکا، اسرائیل وعربستان است از این رو می توان گفت رسیدن به چنین فهم و درک درستی از اوضاع منطقه و پشتیبانی های پشت پرده ای که از گروهک های تروریستی می شود بهترین دستاوردی است که مردم منطقه را با خیانت های آشکار و بحران آفرینی سیاست های غربی آشنا کرده است. اگر چه آمریکا و متحدانش مترصد هستند که این پدیده اخلال گر و بحران زا را در صحنه افغانستان سازماندهی کنند اما قطع به یقین به نظر می شد که در افغانستان شاهد یک وحدت عمومی باشیم که نه تنها داعش را هدف قرار دهد بلکه به پایگاه های آمریکا نیز رحم نکند. بدیهی است امروز مردم منطقه و مردم افغانستان به خوبی می دانند که منشا همه بحران ها و ناامنی های غرب آسیا و افغانستان حتی در کشورهای آفریقایی امروز از درون پایگاه های امریکا و راهبردهای آمریکایی شکل می گیرد بنابراین بدیهی است که متغیر و مولفه اصلی شکل گیری داعش امریکا و متحدین غربی انها هستند.

در نهایت پیش بینی شما از خلافت خواهی و سرانجام داعش یا سایر گروه های تروریستی درخاک افغانستان چیست؟

 کشورهایی که بیش از یک دهه با انگیزه امنیت سازی ودولت سازی وارد صحنه افغانستان شده اند نه تنها کارآمد نبوده اند بلکه مردم این کشور را به این نتیجه مهم رسانده اند که با ورود آمریکا نه تنها امنیت ودولت کارآمدی در افغانستان بروز و ظهور نیافته بلکه آمریکاییها مانع اقدامات لازم از سوی دولت فعلی این کشور می شوند بنحوی که در سایه مداخلات نابجا مانع از انسجام لازم در سطح هیات حاکمه این کشور می شوند و کماکان درکنار عدم توسعه، ناامنی در افغانستان ادامه دارد. لذا این درایت و سطح از بینش کمک می کند تا افغانستان یک بار برای همیشه از شرحضور و مداخلات خارجی نجات پیدا کند و کشورهای همسایه اتئلاف کنونی اعم از ایران، سوریه و روسیه نیز در این راستا از مردم افغانستان حمایت می کنند. بی شک چینی ها نیز از سرمایه گذاری با برخورد با  پدیده تروریسم درافغانستان پشتیبانی خواهند کرد و هندی ها نسبت به این پدیده واکنش نشان خواهند داشت از این رو می توان گفت صحنه افغانستان سیاه چاله ای می شود که همه جمعیت های تروریستی را در خود نابود می کند. این واقعیت نافرجام برای تروریست ها دور نمایی از فرجام یک سناریوی تروریستی و خطرناکی است که امریکاییها بیش از دو دهه در منطقه ادامه داده اند بنابراین باید منتظر نتیجه تلاشهای ضد بشری خود و فرجام بد آن برای خود باشند.

-آیا  داعش، طالبان و افغانستان به لحاظ ماهوی با هم شباهتی دارند یا از هم متفاوت می باشند؟

به اعتقاد بنده داعش و القاعده هیچ تفاوتی با هم ندارند هرچند که جریان القاعده با سرپرستی آقای ایمن الظواهری درتلاش است نشان دهد بین تفکر او و داعش و افعال آنها در حوزه عمل تفاوت هایی وجود دارد. این تصمیم القاعده ناشی از این اعتقاد است که دشمن اصلی شان آمریکاست درحالی که داعش معتقد است هدف قرار دادن دشمن نزدیک اولویت اشت بنابراین داعش برای از بین بردن دشمن نزدیک از دشمن دور کمک می گیرد در حالی که اینها همگی ظاهر قضیه است که یک آدرس غلط از سوی غربی ها برای حفظ و تداوم فعالیت های تروریستی به نفع القاعده به مردم این کشورها داده شود. آمریکا درصدد است اینگونه القا کند که باید فضای تعامل و یا هر نوع دیپلماسی اینده را برای ریشه اصلی این  جریان که القاعده باشد را باز نگه دارد یعنی به برخی دولتها به اشتباه بگویند که مثلا ما در مقطعی می توانیم با کمک القاعده از داعش عبور کنیم. اما پر واضح است ریشه وآبشخور فکری داعش؛ القاعده و سایر گروهای تروریستی یکسان است و همگی آنها از یک منشا و از سوی امریکا، اسرائیل و عربستان سازماندهی می شوند. بی شک آل سعود نیز به عنوان مادر تفکر وهابیت در حمایت از جریان های تروریستی همچنان در کنار آنها قرار دارد.

-

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.