حجت الاسلام غریب رضا، فعال مسائل جهان اسلام گفت: نهادهای آموزشی و کتاب های درسی در جهان اسلام نسبت به ترویج باور وحدت اسلامی و این نوع سبک زندگی اقدام جدی نکرده است.

وحدت اسلامی باید در فرآیند تربیت دینی برجسته شود

به گزارش «قدس آنلاین» به نقل از مهر،  هفته وحدت بهانه ای است که موضوعات معطوف به این مسئله راهبردی جهان اسلام مورد بازخوانی قرار گیرد. در این مجال به سراغ حجت الاسلام حمیدرضا غریب رضا رفتیم تا نظر وی در این خصوص جویا شویم. 

*با توجه به اینکه ما در جوامع اسلامی هویت های مختلفی داریم ایجاد وحدت چگونه امکان می یابد؟ یک تعارض اولیه در مورد بحث‌های معطوف به وحدت وجود دارد که تعارض بین هویت و وحدت است. یعنی وقتی ما به یک مبنای هویتی دامن می‌زنیم، چون هویت می‌خواهد انسجام ایجاد کند ولی در عین حال یک دیگری را نیز تعریف می‌کند. این هویت در عین حال که دنبال انسجام است اما به طور متناوب یک شکاف هم ایجاد می‌کند. چطور می‌شود ما هم هویتمان را به عنوان شیعه و محب اهل بیت حفظ کنیم ولی در عین حال این هویت‌گرایی منجر به شکاف در امت اسلامی نشود؟

پرسش خیلی خوبی را مطرح کردید. ببینید هویت ما یک عنصر بسیط نیست بلکه ما معتقد به هویت مرکب از چند عنصر هستیم. به اعتقاد من اگر بتوانیم نسبت و روش تعامل مثبت را با کسانی که در لایه های مختلف با آنها اشتراک هویتی داریم، تعیین کنیم، تاکید بر هویت خودی موجب تیره شدن روابط با دیگران نخواهد شد. اگر بخواهیم نسبت این عناصر را با هم بسنجیم می توانیم به شکل دوائر متداخل هویتی ترسیم شان کنیم.

هویت ما ترکیبی از سه عنصر انسانیت، اسلامیت و تشیع است. البته عناصر هویتی دیگری هم یقینا در شکل گیری هویت جامع ما دخیل است مانند قومیت و فرهنگ ملی ما، ولی بنده هویت قومی و ملی را عنصر درجه دوی هویتی یا به تعبیر بهتر ظرف و قالب تاریخی هویت اصلی به حساب می آورم. بخواهم بیشتر توضیح دهم باید بگویم که هویت انسانی اسلامی شیعی ممکن است تجلی، نمادها، ساختارها و رفتاری ایرانی، عراقی، بحرینی، آذربایجانی و ... داشته باشد که برخی از نمودها با هم مشترک و برخی هم مخصوص ظرف فرهنگی آن مناطق است.

برگردیم به موضوع بحث خودمان.  انسانیت و دین و مذهب را سه عنصر اصلی تعیین کننده هویتی می دانم. در بعد انسانی، ما با سایر انسانها مشترکات انسانی داریم به تعبیر حضرت علی علیه السلام انسان ها همسانان ما در آفرینش هستند. در تعامل با آنها حقوق و واجباتی داریم. کسانی که از ادیان آسمانی دیگر هستند. انسانهایی که اعتقادی به خدا ندارند و پیرو مکاتب بشری معاصر هستند و ... هر چند نظام حقوقی تعامل با آنان را بر اساس عناصر هویتی دیگرمان تعیین کرده ایم ولی نسبت به مشترکات خودمان با آنان معترف هستیم. نظام حقوق بشر اسلامی که سازوکاری عقلانی مبتنی بر متون دین اسلام است تعیین کننده مرزهای تعاملی و حقوقی ما با سایر انسانهاست.

متاسفانه به شیعه نسبت داده اند که سایر مسلمانان را تکفیر می کند. این تهمت واقعیت ندارد. آقای احمد کریمه یکی از علمای الازهر مصر در جلسه تقریب مذاهب که در مصر برقرار کرده بود با استناد به کتاب حاوی فتاوای بیش از بیست نفر از مراجع و فقهای شیعه در تحریم تکفیر اهل قبله نسبت به این واقعیت روشنگری کرد و این مساله برای خیلی ها عجیب بود

در دایره دین هر کس که اهل قبله است یعنی قائل به شهادتین است: گواهی به توحید و نبوت پیامبر اسلام می دهد، اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و هیچ حکم ضروری اسلامی را منکر نمی شود مسلمان است و مال و جان و ناموس او محترم شناخته شده است. این مساله در بین مسلمانان اجماعی و غیراز وهابیت هیچ کدام از مذاهب اسلامی منکر این مساله نیستند. در عنصر هویتی دین یعنی اسلام ما با سایر مسلمانان مشترک هستیم.

ما در اصول اعتقادی دین با هم مشترکیم. البته شیعه علاوه بر سه اصل توحید و نبوت و معاد به دو اصل مذهب هم یعنی عدل و امامت هم قائل است ولی فقها و عالمان عقاید شیعه سایر مسلمانان را کافر نمی دانند. به شکل طبیعی با بقیه مسلمانان در مسایلی تفاوت نظر و اختلاف علمی داریم و معتقدیم که در این مسایل حق با ماست ولی تفاوت علمی و اعتقادی در این مسایل منجر به خارج کردن بقیه مسلمانان از دایره دین و اسلام نشده است.

بعثه مقام معظم رهبری حفظه الله کتابچه ای را حاوی فتاوای بیش از بیست نفر از مراجع و فقهای شیعه در تحریم تکفیر اهل قبله و حرمت اهانت به مقدسات مسلمانان منتشر کرد. کتابی خواندنی است. وقتی آن را در اینترنت منتشر کردیم استقبال خیلی زیادی از آن شد. البته فتاوا بسیار بیش از این تعداد است. متاسفانه به شیعه نسبت داده اند که سایر مسلمانان را تکفیر می کند. این تهمت واقعیت ندارد. آقای احمد کریمه یکی از علمای الازهر مصر در جلسه تقریب مذاهب که در مصر برقرار کرده بود با استناد به این کتاب نسبت به این واقعیت روشنگری کرد و این مساله برای خیلی ها عجیب بود.

در دایره نهایی یا دایره مذهب هم اختلاف نظرها ودایره های کوچکتری وجود دارد. اجتهادات و گرایشهای مختلف فرهنگی و سیاسی درون تشیع داریم که هر کدام از این جریانها هم پیروان خاص خود را دارند و ممکن است تفاوت ها و اختلاف ها حاد هم شود ولی اینها باعث نمی شود همدیگر را از دایره مذهب بیرون بدانیم. ما در همه دوائر هویتی با دیگران دعوت به همدلی و وحدت می کنیم.

*آیا تأکید بر هویت اسلامی خود به نوعی هویت گرایی و غیریت سازی دامن نمی زند؟

شکل گیری این هویت ها و غیریت های ناشی از آن یک واقعیت عینی است ساخته ما نیست. کارکرد ما ایجاد عقلانیت دینی و ترسیم راه و روش همزیستی و تعامل مثبت به این هویت هاست که هم مشترکات دارند و هم فوارق

شکل گیری این هویت ها و غیریت های ناشی از آن یک واقعیت عینی است ساخته ما نیست. کارکرد ما ایجاد عقلانیت دینی و ترسیم راه و روش همزیستی و تعامل مثبت به این هویت هاست که هم مشترکات دارند و هم فوارق.

هویت گوهر شخصیت فرد و اجتماع است. تاکید بر هویت یک حق اولیه است اینکه  تحدید مرزهای شخصیتی خود را انجام بدهیم ذاتا بد نیست بلکه مشخص کردن مرزهای هویتی لابد منه است. فرد یا جامعه بدون هویت حیات ندارد.

تعیین مرزهای هویتی به خودی خود نزاع آفرین نیست. چگونگی تعامل با دیگر هویت ها تعیین کننده نوع رابطه ما با دیگران است. این ما و سایر مسلمانان هستند که بر اساس اجتهاد خود تصمیم می گیرند رابطه بین مسلمانان را تکفیر قرار بدهند یا تقریب. تنازع یا تعایش و همزیستی. می شود هویتهای مذهبی و دینی بر خود تاکید کنند در عین حال با غیرخود جنگ نداشته باشند. اساسا دفاع و نبرد ما با متجاوزان است. چه مسلمان باشد یا کافر چه شیعه باشند یا سنی یا تابع هر آیین دیگر.

*به نظر می رسد بحث شیعه و سنی خیلی اوقات دستمایه سیاست است. یعنی بیشتر مسائل سیاسی است که الان دارد به اختلافات دامن می زند تا مسائل عقیدتی و برخی از اختلافات مذهبی صرفا بهانه است برای توجیه اتفاقاتی که در عرصه قدرت و سیاست در حال رخ دادن است. در واقع سیاست از مسائل عقیدتی سواستفاده می کند. نظر شما در این باره چیست؟

این مساله جدید نیست در طول تاریخ با این بحران درگیر بوده ایم. البته تعبیر شما را مقید کنیم دقیقتر است. سخن گفتن مطلق از تاثیر منفی سیاست بر ارتباط مذاهب اسلامی کوبیدن بر طبل سیاست گریزی است. باید بگوییم «سیاست های نادرست» و «سیاستمداران ناصالح» بوده اند که از اختلاف مذهبی برای یارگیری و به میدان آوردن توده ها سوء استفاده کرده اند. تحریک عواطف و احساسات دینی در عرصه اختلافات مذهبی بسیار راحت و آسان انجام می شود و سیاستمداران فاسد شیاطین این میدان هستند.

جمهوری اسلامی ایران قدرت جهانی خود را بر پایه همگرایی امت اسلامی بلکه تمامی مستضعفان جهان طراحی کرد. دقیقا بر خلاف برخی کشورهای دیگر که برای نزدیک شدن به قدرتهای به ظاهر بزرگ جهانی سیاست تفرقه قومیتی و مذهبی را پیش گرفتند.

*فکر می کنید دلیل عمده مشکلات امروز جهان اسلام در ایجاد وحدت چیست؟

محدود ماندن گفتمان تقریبی در بین قشر عالمان دینی دلیل عمده مشکلات امروز جهان اسلام در ایجاد وحدت است در حالی که باید این گفتمان و باور در همه اقشار جامعه نفوذ کند و علاوه بر اینکه باور شود در میدان عمل بخشی از سبک زندگی اسلامی گردد

محدود ماندن گفتمان تقریبی در بین قشر عالمان دینی در حالی که باید این گفتمان و باور در همه اقشار جامعه نفوذ کند و علاوه بر اینکه باور شود در میدان عمل بخشی از سبک زندگی اسلامی گردد.

مقوله وحدت اسلامی باید در فرآیند تربیت دینی عنصر برجسته شود. از تربیت خانوادگی و لالایی شیرین مادرانه تا وعظ و خطابه در مساجد و محافل دینی تا تربیت در نهادهای آموزشی همگی باید رنگ و بوی وحدت اسلامی به خود بگیرد. چه مقدار برای وحدت گرایی در تربیت فکر و برنامه ریزی کرده ایم؟

رسانه ها نسبت به وحدت اسلامی بی توجه هستند و وظیفه خود را انجام نمی دهند بلکه بیشتر رسانه ها در جهان اسلام بر طبل تفرقه می کوبند.

نهادهای آموزشی و کتابهای درسی در جهان اسلام نسبت به ترویج این باور و سبک زندگی اقدام جدی نکرده است.

کشورهای مخالف با وحدت اسلامی تلاش می کنند نمادها و شخصیت های تقریبی و وحدت گرا را با جنگ روانی تخریب کرده یا با وعده و و عید موضع آنها را عوض کنند. متاسفانه در سالهای اخیر ریزش های این چنینی در بین شخصیت های تقریبی مشاهده شده است.

عرصه تقریب به شدت نیازمند حضور جوانان پرشور، انقلابی و عالم و زبان‌دان حوزه و دانشگاه است. متاسفانه به اندازه کافی به جوانان در این عرصه میدان تکاپو داده نشده است.

نگاه دولتی و رسمی به مقوله تقریب کارآمدی این گفتمان را از بین می برد. سازمانهای مردم نهاد داخل و خارج بهترین بازوهای وحدت اسلامی هستند که متاسفانه بین این بازوها و بدنه ای که باید از آنها بهره برداری کند رابطه ارگانیکی وجود ندارد یا این رابطه بسیار ضعیف است.

*وحدت در نسبت با گروه های سلفی چطور قابل ارزیابی است به طور کلی وحدت با کدام گروه های سلفی امکان پذیر است و آیا با سلفی های تندرو امکان گفتگو یا همگرایی وجود دارد؟

اگر منظورتان از سلفیت استخدام این واژه به معنای خاص آن یعنی پیروان محمد بن عبدالوهاب است، به جهت ساختار ذهنی و حجم بالای شبهات متراکم در حافظه تاریخی مذهبی این گروه، نمی توانیم با آنها به سطح همگرایی و مواضع مشترک سیاسی در جهان اسلام برسیم ولی گفتگوهای با هدف نشان دادن واقعیت ها و توهم زدایی با برخی شخصیت ها یا جریان های موثر آنها انجام شده است که بی تاثیر نبوده و قابل توجه و بلکه تعمیم و استفاده است.

به طور مثال آقای شیخ حسن الصفار در عربستان با برخی علمای سلفی دیدارها و گفتگوهای موثری داشته است. آقای زمانی معاون بین الملل حوزه های علمیه تجربه خوبی از این گفتگوها دارد. آقای عصام العماد کتابی با عنوان «روشی نو و صحیح در گفتگو با وهابیت» نگاشته که در عرصه روش شناسی گفتگوی مذاهب کم نظیر است.

تجربه شخصی بنده در گفتگو با عالمان و خطبای سلفی تمرکز بر نقد اسباب تکفیر شیعیان بوده است. در این گفتگوها عمدتا برای طرف مقابل اثبات می شد که فهرستی که به عنوان علت ها و اسباب تکفیر شیعه در ذهن دارند اغلب توهم است. بحث ها با رعایت اخلاق اسلامی و احترام انجام می شد. تلاش این بود که عمق علمی و فکری رعایت شود. از شیوه طرح ادله به شکل مقارن و مقایسه ای استفاده می شد.

بارها مشاهده کردم که بعد از انتهای گفتگو با این روش طرف مقابل اعتراف می کردند که ما اشتباه می کردیم. شما مثل ما مسلمان هستید ولی در برخی باورها با هم اختلاف نظر داریم. یکی از این عالمان می گفت: اگر این نگاه در شبکه های ماهواره ای مطرح شود دعوای شیعه و سنی تمام خواهد شد! دیگری به خود من گفت با شنیدن این سخنان می خواهم کینه ای را که از شیعیان در دلم وارد کرده اند از دل بیرون کنم.

برچسب‌ها

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.