در سال های قبل از انقلاب هر کسی برای خروج از کشور باید ۲۰۰۰ تومان عوارض خروج از کشور پرداخت می کرد که آن زمان با این پول می شد ۷ سکه خریداری کرد در حالیکه امروز این رقم چیزی کمتر از ۱۰۰ هزار تومان و به عبارتی یک دهم قیمت یک سکه است. این موضوع باعث می شود سالیانه چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار منابع ارزی کشور از طریق همین سفرها که بخش مهمی از آن ها تفریحی و غیر ضرور است از کشور خارج شود.

جرات و اراده یکسان سازی نرخ ارز در دولت یازدهم وجود ندارد/ ۲۰ میلیارد دلار ارز یارانه ای برای سفرهای مردم!

اختصاصی قدس آنلاین- از آغازین روزهای تابستان سال ۹۲ و بعد از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور ایران نرخ ارز روند نزولی خود را آغاز کرد نرخی که با گذشت چند ماه از حضور دولت تدبیر و امید در ساختمان پاستور حتی تا مرز  ۳۲۰۰ تومان نیز کاهش یافت. اتفاقی که باعث شد برخی از مردم از حتی به بازگشت قیمت دلار به کانال ۱۰۰۰ تومان امیدوار شده و در ماجرای توافق ایران با ۱+۵ از دلار ۱۰۰۰ تومانی نوسانات ارزی در ایران در طول چهار دهه اخیر همواره از اصلی ترین موضوعات اقتصاد ایران بوده است. موضوعی که نظرات متفاوت و گاها متضادی درباره آن وجود داشته عده ای افزایش نرخ ارز را فاجعه و برخی ثبات آن را نابود کننده تولید ملی می دانند. در این زمینه علی اصغر سمیعی رئیس اسبق کانون صرافان ایران به «قدس آنلاین» می گوید: اگر این افزایش نرخ ارز با شیب مناسب و به صورت مدیریت شده افزایش یابد نه تنها مذموم نیست بلکه امر مبارکی است اما اگر این فنر نگه داشته شده و یکباره رها شود این موضوع تبدیل به امر نامبارکی می شود که آغاز رانت خواری تنها یکی از تبعات آن است. در ادامه گفتگوی تفصیلی «قدس آنلاین» با رئیس اسبق کانون صرافان ایران از نظرتان می گذرد:

  • همان طور که می دانید در ماه های اخیر با اینکه اتفاق خاصی در فضای اقتصاد ایران رخ نداده است اما شاهد افزایش شدید نرخ دلار در بازار بوده ایم. به عنوان سوال اول می خواستم نظرتان را درباره دلیل یا دلایل اصلی افزایش نرخ ارز در هفته های اخیر بدانم؟

به هر حال از ابتدای انقلاب تا به امروز ما حدود ۹ بار شاهد  افزایش نرخ ارز  به صورت ۱۰۰ درصدی بوده ایم. اعتقاد من این است از آنجا که نرخ تورم ایران به طور میانگین حدود ۲۰ درصد بوده و با کشورهایی مانند آمریکا که حداکثر نرخ تورم در این کشورها زیر ۵ درصد است تفاوت دارد. این اختلاف در میزان تورم یا حتی نرخ بهره موجود غیر از اینکه بتواند خودش را در افزایش نرخ ارز نشان دهد جای دیگری برای خودنمایی و نشان دادن اثرات خود ندارد. یعنی به هر حال این اختلاف ها باید خودش را یک جایی نشان دهد. شما اگر نرخ ارز در سال ۹۱ را بررسی کنید خواهید دید نرخ ارز حدود ۳۷۰۰ تا ۳۸۰۰ تومان بوده و امروز که ۴ سال از آن زمان گذشته است، به جای اینکه نرخ ارز طبق مصوبه مجمع تشخیص مصلحت مطابق تفاوت نرخ تورم داخلی و خارجی افزایش پیدا کند. این اقدام اجرایی نشده و فنر نرخ ارز همچنان فشرده تر می شود.

  • پس به نظر شما اصولا این جمله که نرخ ارز باید متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا کند درست است؟

بله کاملا درست است.

  • پس چرا عموم مردم وقتی می خواهند دولتی را تایید یا از آن تعریف کنند ثبات نرخ ارز را مثال زده و افزایش این نرخ را یکی از دلایل نابه سامانی های اقتصادی می دانند؟ این برداشت از کجا نشات می گیرد؟

با کمال عذرخواهی باید بگویم این موضوع تقصیر مطبوعات و رسانه های همگانی است. در هفته های اخیر هر خبرنگاری که با ما تماس می گیرد از افزایش نرخ ارز به عنوان یک اتفاق ناگوار یاد می کند. در حالیکه این موضوع نه تنها امر نامبارکی نیست بلکه اگر افزایش نرخ ارز با یک شیب مناسب و مدیریت شده افزایش یابد خیلی امر خوب و مبارکی است اما وقتی این فنر نگه داشته شده و یکباره رها شود این موضوع تبدیل به امر نامبارکی می شود که آغاز رانت خواری یکی از تبعات آن است. در زمان دولت اصلاحات از سال ۷۸ نرخ ارز ۹۵۰ تومان بود که این رقم نه تنها تا آخرین سال این دولت تقریبا ثابت ماند بلکه تا سال ۸۹ و اولین سال دولت حضور دولت دهم نیز همین نرخ حفظ شد. اگر چه شاید دولت ها تعمدی در این زمینه نداشتند اما مدیریت غلط آن ها در زمینه نرخ ارز و مسائل اقتصادی باعث شد نرخ ارز در طول این سال ها همیشه پایین تر از نرخ واقعی خود نگه داشته شود. برای مثال در حالی نرخ ارز در طول ۸ ساله دولت اصلاحات ثابت ماند در این دولت حداقل شاهد تورم ۱۰۰ درصدی در اقتصاد ایران بودیم. اما دولت با استفاده از منابعی که داشت تمام تلاش خودش را کرد تا نرخ ارز را ثابت نگه دارد که یکی از اشتباهات تاریخی دولت اصلاحات در زمینه اقتصاد ی بود.

  • با توجه به گفته های شما، به نظر می رسد نرخ ارز باید متناسب با نرخ تورم افزایش پیدا کند. در غیر این صورت این موضوع در راستای تسهیل واردات و کاهش صادرات خواهد بود؟

کاملا درست است.

  • اما مردم به شدت ارز ارزان را دوست داشته و دولت هایی که به ثبات نرخ معتقدند را دولت های موفق تری می دانند؟

احسنت، همین طور است که می گویید. سال ۹۲ که آقای روحانی روی کار آمدند و آقای سیف ریاست بانک مرکزی را بر عهده گرفتند. اگر یادتان باشد در همان ماه های اولیه گفتند نرخ ارز ۳۲۰۰ تومانی منطقی است. سوال من این است که اگر این نرخ در سال ۹۲ منطقی بوده است پس نمی تواند همان نرخ در سال ۹۵ هم منطقی باشد. به عنوان مثال اگر ما یک میلیون دلار پول به صورت تسهیلات  از بانک های خارجی قرض کرده و در اقتصاد ایران سرمایه گذاری کنیم و ۳۰ درصد سود از این سرمایه گذاری حاصل شود و به آنها ۵ درصد سود داده و ۲۵ درصد اضافه سود حاصل کنیم. یا اصلا این پول را در بانک سپرده گذاری کنیم و ۱۵ درصد اضافه سود کسب کنیم سوال این است این سود از کجا می آید؟ به هر حال این سود از غیب حاصل نمی شود. بلکه این سود از خزانه ملت و یارانه ای است که به ارز تعلق می گیرد. یعنی وقتی من و شما از اعتبار خارجی مان استفاده کرده و این ارز را به داخل کشور آورده ایم و بعد هم با همان قیمت می خواهیم ارز را خریده و باز گردانیم سودی که در این میان حاصل می شود از کجا آمده است؟ آیا به جز این است که این سود همان رانتی است که دولت برای ما ایجاد کرده تا از جیب مردم وارد جیب ما شود؟ بنابراین وظیفه دولت ها این است که نگذارند این رانت ها در اقتصاد کشور ایجاد شود. وظیفه بانک مرکزی هم این است که نرخ ارز را متعادل نگه داشته و این نرخ را همگام و هماهنگ با نرخ بهره و نرخ تورم افزایش دهد. البته آرزوی همه ما این است که نرخ ارز نه تنها افزایشی نداشته باشد بلکه روند کاهشی هم داشته باشد اما به شرطی که ما هم نرخ تورم و بهره را کنترل کنیم. نرخ بیکاری ما کمتر از ۳ درصد باشد و ... دراین صورت می توان چنین ادعایی داشت.

  • خب، جنابعالی دلار ۴۰۰۰ تومانی را در شرایط فعلی اقتصاد ایران منطقی می دانید؟  

حتی دلار ۴۰۰۰ هزار تومانی یعنی پرداخت یارانه به دلار، اگر دولت به موضوعاتی مانند بهداشت، آموزش و مسائلی از این قبیل که به همه مردم تعلق می گیرد یارانه بدهد پسندیده است اما اینکه این یارانه از سهم همه مردم به بخش خاصی از مردم تعلق بگیرد منصفانه نیست. ما در سال چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار برای سفرهای مردم به آن ها ارز می دهیم آن هم نه همه مردم بلکه چیزی کمتر از ۱۰ میلیون نفر از مردم از این یارانه ها استفاده می کنند. چطور ممکن است کشوری که کلا ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار درآمد نفتی دارد ۲۰ میلیارد دلار آن را به مردم برای سفرهای خارجی بدهد. در سال های قبل از انقلاب هر کسی برای خروج از کشور باید ۲۰۰۰ تومان عوارض خروج از کشور پرداخت می کرد که آن زمان با این پول می شد ۷ سکه خریداری کرد در حالیکه امروز این رقم چیزی کمتر از ۱۰۰ هزار تومان و به عبارتی یک دهم قیمت یک سکه است. این موضوع باعث می شود سالیانه چیزی حدود ۲۰ میلیارد دلار منابع ارزی کشور از طریق همین سفرها که بخش مهمی از آن ها تفریحی و غیر ضرور است از کشور خارج شود.

  • یکی از دلایلی که شاید با افزایش نرخ ارز، این سوالات ایجاد می شود این است که مسئولین ما به این موضوع باور ندارند. لذا اکثرا افزایش نرخ ارز در ایران به صورت پرشی و شوک آور است. نظر شخصی شما درباره دلایل افزایش نرخ ارز در چند روز گذشته چیست؟ این می تواند با یکسان سازی نرخ ارز ارتباطی داشته باشد؟

بگذارید صراحتا بگویم یکسان سازی نرخ ارز به دو آیتم نیاز دارد. آیتم اول اراده و عامل دوم جرات انجام این کار است. دولت یازدهم هیچ کدام از این دو پارامتر را ندارد. خیالتان راحت آقایان نه اراده و نه جرات انجام این کار را دارند. بنابراین تک نرخی کردن ارز را فراموش کنید چرا که به نظرم این دو عامل در مسئولین امر دیده نمی شود.

  • این عدم جرات به خاطر شوک قیمت حاصل از تک نرخی کردن ارز است؟

موضوع اول، بحث اراده است. دولت باید در ابتدا به ضرورت یکسان سازی نرخ ارز باور داشته باشد بعد مسئله جرات داشتن مطرح است. به نظر من آقایان حتی اراده انجام این کار را هم ندارند. البته باید حتما از این گردنه عبور کرد. ممکن است با این کار گفته شود افزایش قیمت ها رخ داده و این به ضرر مستضعفین جامعه است. اما راهکار این کار اعمال حمایت های دولتی از این قشر است نه ثبات نرخ ارز.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.