داور بخش داستانی جشنواره رویش گفت: در کلیشه ها مانده ایم یا به تعبیری کلیشه سازی کردن از سینمای جایزه‌بگیر روال شده و این درد است.

کلیشه سازی از سینمای جایزه‌ بگیر درد است

به گزارش قدس آنلاین به نقل از مهر، امیرمهدی ‌پور وزیری فیلم‌ساز نامداری است که هم تجربه ساخت فیلم‌های متعددی داشته و هم مدرس سینماست. او امسال جزو هیئت انتخاب بخش داستانی دهمین جشنواره فیلم کوتاه رویش بود که در مشهد برگزار شد.

با او که همه فیلم‌های بخش داستانی را دیده است به گفت و گو نشست، در ادامه نظرات او درباره سینمای  داستانی، مشکلات، افق آینده و نکاتی آموزنده برای کارگردان‌های جوان را می‌خوانیم.

*نکته بارزی که در فیلم‌های کوتاه این دوره از رویش دیده‌اید چه بود؟

بهتر است اول از خوبی‌ها را بگویم. مهم‌ترین مسئله، لذت بخشی این حقیقت بود که به میزان زیادی استعداد در رویش می‌دیدیم. البته هم‌زمان این امر باعث نگرانی هم می‌شد. به هر صورت همه ما می‌دانیم که استعداد، امکان این را دارد که به بیراهه برود. مهم‌ترین مسئله این است که ما سال‌هاست که فیلم‌های جشنواره‌های مختلف فیلم کوتاه را می‌بینیم و خیلی از دوستان می‌گفتند که انگار همان فیلم‌هایی بوده که هفده سال پیش بوده است!

هیچ محتوایی به مخاطب نشان ندادن و وانمود کردن که ما ‌چیزی مهمی داریم آزاردهنده استاین در حالی است که در تمام دنیا نگاه به فیلم کوتاه تغییر کرده است. هیچ محتوایی به مخاطب نشان ندادن و وانمود کردن که ما ‌چیزی مهمی داریم آزاردهنده است. تعدادی از فیلم‌ها را هم کارگردان‌های بااستعداد ساخته‌اند اما فیلم کوتاه نیست؛ یعنی اینکه انگار تصویرهایی از یک ایده بزرگ سینمایی است که جبراً کوتاه شده است! شاید مهم‌ترین مسئله این دست فیلم در فیلم‌نامه است.

زیاده‌گویی و طولانی بودن ریتم هم آفت بعضی دیگر از فیلم‌هاست. گاهی می‌دیدیم با یک ایده کوتاه رفته بودند سراغ فیلم‌سازی که به‌اصطلاح یک‌جور خام فروشی هست. متأسفانه گاهی خود فیلم‌ساز نمی‌گذارد که ایده‌اش پرورش یابد و جنس خام می‌فروشد!

*به نظرتان در کلیشه‌ها مانده‌ایم؟

بله! در کلیشه ها مانده ایم، کلیشه‌های دهه شصت و کلیشه‌های سینمای امروز ایران. یا به تعبیری کلیشه سازی کردن از سینمای جایزه‌بگیر و این یک درد است.

*چه طور می‌شود سینمایی خلاقانه ساخت؟

اتفاقاً قرار نیست اثری خیلی منحصربه‌فرد داشته باشیم. مهم‌ترین مسئله این است که فیلم‌ساز متوجه باشد فیلم‌سازی، هنری است که برای دیگران انجام می‌شود.

گاهی شنیده می‌شود که می‌گویند فیلم، تفسیری خاص و شخصی هست اما به نظر من این گفتار با همه هزینه‌ها و سختی‌هایی که کار سینمایی دارد و همچنین با جهانی که دارد ایجاد می‌شود که بدون مخاطب بودن معادل بی‌معنایی است، اصولاً همخوانی ندارد!

*مشکلاتی که توضیح دادید را چگونه می‌شود سامان داد؟

اولین مسئله ایده‌ها و موضوعات است. باید باور کنیم که ایده و موضوع، همه فیلم نیست. مسئله‌ای که معمولا اشتباه فهمیده می‌شود این است که تصور می‌کنند ایده یعنی همان‌که به فکر و ذهن اولیه کارگردان رسیده و بعدش باید توانایی تکنیکی اندکی داشت و هزینه‌ای جور کرد و رفت سر صحنه! این کاملاً اشتباه است.

ایده نیاز به مراحل تکامل دارد. تکامل تا رسیدن به فیلم‌نامه کامل، سخت‌ترین مرحله است.

*این مرحله کجا اتفاق می‌افتد، در سیر و سلوک شخصی فیلم‌ساز یا کلاس‌های آموزشی و تجربی است؟

قطعاً ترکیبی از همه این‌هاست و ترکیبی از اینکه هرکسی باید جهان خودش را پیدا کند.

*کارکرد نمادها در فیلم دینی کدام است؟

نمادها می‌توانند کار را به کلیشه سازی بکشانند. فیلم با نماد تبدیل به فیلم نمی‌شود. این اشتباه رایج از عهد دقیانوس است که فیلم یعنی نماد و پرورش دادن آن نماد! فیلم اول باید قصه‌ای را روایت بکند و مخاطب را به یک سفر ذهنی و عینی ببرد.

فیلم باید کاری کند که مخاطب لذت ببرد و همراهی مخاطب را برانگیزد. نمادها هم حالا بود بود، نبود هم نبود! خیلی‌ها می‌خواهند به بهانه قراردادن نماد در یک فیلم بگویند که ما فیلم دینی ساختیم درحالی‌که اگر هر چیزی در جای خودش نباشد، تأثیر عکس دارد.

گلدسته مسجد اگر در جای درستش قرار داده نشود و مال فیلم نباشد، به بهانه آن نمی‌توان ادعا کرد که فیلم دینی ساخته شده است.

*شما و جمعی که نشستید و فیلم‌ها را دیدید و انتخاب کردید آیا تعریف واحدی از فیلم دینی داشتید یا نه؟

نداشتیم! قطعاً بزرگ‌ترین مسئله ما همیشه همین بوده که تعریف صددرصدی نداریم! به نظرم فیلمی که بی‌ضرر باشد و برای رشد مخاطبش منفعت داشته باشد را می‌توان فیلم دینی دانست.

*چرا بعد از ده دوره از جشنواره رویش، هنوز فیلمسازان در تعریف دین در سینما مشکل دارند؟

اصولاً این تصور اشتباه است که سینما می‌تواند تا این حد در خدمت دین قرار بگیرد. سینما مدیون ماهیت خودش که سرگرمی و قصه‌گویی است. واقعیت این است مگر اینکه ما به‌عنوان یک ابراز تبلیغاتی به آن نگاه کنیم که آن‌هم بر اساس تمام تجربیاتی که تا به امروز ما و بقیه دنیا داشته‌ایم این ابزار کارایی و ماندگاری نخواهد داشت.

ظرف و مظروف آن‌قدر بزرگ است که از قد و قواره سینما برنمی‌آید که بتواند حامل آن محتوا و موضوع باشد. علاوه بر این مساله حکایت ما همان ماجرای فیل در تاریکی است هرکدام از ما از دین برداشتی داریم بنابراین در این تاریکی کاری نمی‌شود کرد که همه‌جانبه باشد. البته سیال و زنده‌بودن سینمایی که می‌خواهد تا حدودی محتوای دینی را هم ارائه بدهد دقیقاً در همین‌جاست.

*در ماه‌های آخر سال 95 هستیم. به نظرتان جامعه در این زمانه چه انتظاری از فیلم دینی دارد؟

جامعه از فیلم دینی انتظار خاصی ندارد. جامعه دوست دارد فیلم خوب ببیند. فیلم باید بتواند حال مخاطب را خوب کند. یک‌بار دیگر بتوانی فکر کنی که چه دنیای زیبایی خداوند آفریده است. حتی آن مقداری از نازیبایی و جنگ و مرگ هم که در این دنیا هست باعث نشود که به عالم شک کنیم و سر آخر امید باقی بماند.

*اگر قرار باشد که توصیه‌ای به دوستانی که می‌خواهند نوبت‌های بعدی برای این جشنواره فیلم بفرستند کدام خواهد بود؟

مخاطب را در نظر بگیرید. البته اصلاً مخاطب عام یا خاص ندارد ببینید این اتفاق درباره سینما مثل شعر حافظ هست. اگر سینما را مثل شعر در نظر بگیریم و مشخصاً شعر حافظ؛ هرکسی می‌تواند بهره خودش را از سینما داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.