روح معنوی و والای امام خمینی از ایشان الگویی به عنوان یک انسان اخلاق مدار ساخته بود که مقام وموقعیت دنیوی در منظر ایشان کوچکترین ارزشی نداشت.

نقد اشرافیت و حمایت از مستضعفان در کلام رهبرکبیر انقلاب

قدس آنلاین - روح معنوی و والای امام خمینی از ایشان الگویی به عنوان یک انسان اخلاق مدار ساخته بود که مقام وموقعیت دنیوی در منظر ایشان کوچکترین ارزشی نداشت.  منزلت و جایگاه رفیعی که خداوند تبارک به عنوان هدف آفرینش انسان مقرر کرده است در وجود حضرت امام(ره) در عالیترین شکل آن نمایان بود و هیچگاه چه در آن زمان که در مقام یک مجتهد در حوزه علمیه مشغول بودند و یا در زمانی که نهضت عظیم و مردمی ایران را رهبری کردند از اهداف والای اخلاقی و انسانی خود دور نشدند و توصیه همیشگی ایشان به همه مردم و بخصوص مسئولین مملکت این بود که گرفتار تعلقات مادی و دنیوی نشوند و از خوی اشرافی دوری کنند. امام خمینی(ره) اشرافی گری و گرفتار جاه و مقام شدن را خلاف روح انقلاب اسلامی می دانستند که خطر انحراف و درون‌تهی شدن را متوجه جمهوری اسلامی می‌کند. ایشان عظمت انسان ها را در ساده زیستی می دیدند و بر این باور بودند که این شیوه زندگی به انبیا و پیامبران نزدیک تر است و با اشاره به زندگی پیامبران بزرگ الهی که در رأس حکومت بودند ولی در زندگی شخصی خود از تجملات دوری کرده و فریفته مقام و موقعیت خود نشدند؛ این سبک زندگی را جزئی از آموزه های اسلامی و به عنوان الگویی برای همه مسلمانان توصیه می کردند: "عظمت انسان به لباس و کلاه و اتومبیل و... امثال ذلک نیست. انسان یک حقیقتی است که آن حقیقت اگر بروز کند، شرافتمند است، عظمت دارد که بزرگ ترین افراد بشر انبیا بودند و ساده ترین از همه آنها بودند. در عین حالی که بزرگ تر از همه بودند و همه آنها را به بزرگی می شناختند، در عین حال ساده ترین افراد بودند. در وضع زندگی شان، تمام انبیا این طور بودند و تاریخ همه آنها را نشان می دهد که با وضع بسیار ساده ای عمل می کردند... د. و به تواریخی که حکایت از اینها کردند و از زندگی شان کردند، ملاحظه کنید می فهمید که اینها تشکیل حکومت بعضی شان دادند، احکام حکومتی دارند، لکن خودشان وقتی که به زندگی شان مراجعه کنید، می بینید که اصلاً مثل رؤسای جمهوری یا سلاطین این عالم نبودند. "

اشرافیت و تعلقات دنیوی و فریفته جاه و مال شدن انسان را از معرفت و کمالات اخلاقی که شایسته انسان است دور می کند. برخورداری از تربیت اسلامی و تعهد به آموزه های دینی می تواند نگهبان محکمی در مقابل وسوسه های مادی باشد. تنها انسان هایی می توانند خود را از تعلقات زودگذر و فریبنده دنیا محفوظ نگه دارند که به جایگاه و شأن والای انسانی خود آگاه شده باشند. به حق می توان گفت که امام خمینی(ره) به چنین مرتبه ای رسیده بودند که در برابر هیچ قدرتی سرفرو نمی آوردند. نمونه این رفتار در طول سال های پر فراز و نشیب مبارزه با حکومت پهلوی و حتی پس از آن در زمانی که رهبری انقلاب مردمی ایران را به عهده داشتند دیدنی است که در برابر گروه های فشار داخلی و قدرت های خارجی پیرو کلام وحی و سخن حق بودند و بر طبق آن عمل کردند. در مکتب امام خمینی اصل اساسی، عمل بر طبق ضوابط اسلامی و قانون اساسی منطبق با اسلام بود و به همه مردم نیز توصیه می کردند که "در تعیین رئیس جمهور و وکلای مجلس با طبقۀ تحصیلکردۀ متعهد و روشنفکر با اطلاع از مجاری امور و غیروابسته به کشورهای قدرتمند استثمارگر و اشتهار به تقوا و تعهد به اسلام و جمهوری اسلامی و با علما و روحانیون با تقوا و متعهد به جمهوری اسلامی نیز مشورت نموده؛ و توجه داشته باشند رئیس جمهور و وکلای مجلس از طبقه‌ای باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده و در فکر رفاه آنان باشند، نه از سرمایه‌داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخی محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمی‌توانند بفهمند. "[۱] توصیه همیشگی رهبر انقلاب بر توجه به حال محرومان و مستضعفان جامعه و دوری از تجمل گرایی بود و گرفتاری جامعه بخصوص مسئولان را به خوی اشرافی مفسده بزرگی برای حکومت اسلامی می دیدند. فاصله های طبقاتی ضمن بی اعتماد کردن مردم به مسئولان روح عزت و شرف را در آن ها از بین می برد و حفظ موقعیت، آن ها را وادار به تسلیم برابر هر قدرتی می کند. "سرچشمۀ همۀ مصیبتهایی که ملت‌ها می‌کشند این است که متصدیان امورشان از قشر مرفه و از اشراف و اعیان ـ به اصطلاح خودشان ـ از آن‌ها باشد ... و این‌ها وضع روحیشان، به حسب نوع، وضع روحیشان این طور بود که چون قدرت را، تمام ارزش‌ها را به قدرت می‌دانستند، تمام ارزش‌ها را به قدرت مالی می‌دانستند، به قدرتهای دیگر می‌دانستند، در مقابل قدرت بالاتر از خودشان خاضع و عَبد بودند، در مقابل ضعفایی که قدرت ندارند، فرمانفرما و حکومت بودند ... وقتی حکومت آن طور شد، دیگر نمی‌شود این را کسی خیال کند که قابل این است که این با مردم چه جور باشد، از آن‌ور با دولتهای خارجی چه جور باشد. مقابل آن‌ها، از باب اینکه می‌دیدند آن‌ها قدرتشان بیشتر است، خاضع بودند. هر جایی که توهّم می‌کردند که به قدرتشان یک قدرت بالاتری یک صدمه‌ای بزند، مقابل او لنگ می‌انداختند و همه جور تواضعی می‌کردند؛ برای اینکه آنجا را به دست داشته باشند. به مردم هر چه گذشت، گذشت و هرچه خواستند، بکنند با مردم. "[۲]

رفتارشناسی امام(ره) در مقابل قدرت های بزرگ جهان وحدت قول و فعل ایشان را ثابت می کند. رفتاری که امام در مقابل فرستاده گورباشف از خود نشان دادند و بی توجه به جایگاه این کشور در قدرت جهانی و بی واهمه و با نهایت سادگی و خلوص رفتار و بدون تعهد به انجام آداب دیپلمات سخن حق خود را مبنی بر کوتاهی عمر ظلم و پیروزی حق بر شمشیر بر زبان جاری ساختند و ثابت کردند که فریبندگی ظواهر در برابر احساس خضوع و عمل به تکلیف الهی برای ایشان هیچ است و ترویج این تفکر را به عنوان یک وظیفه به مردم ابلاغ می کردند و برای افتادگان ارزشی برتر از مرفهان قائل بودند:

"ما باید کوشش کنیم که اخلاق کاخ‌نشینی را از این ملت بزداییم. اگر بخواهید ملت شما جاوید بماند و اسلام را به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد، در جامعۀ ما تحقق پیدا کند، مردم را از آن خوی کاخ‌نشینی به پایین بکشید... د. تا بتوانید ادامه بدهید زندگی صحیح اسلامی را. آن خوی کاخ‌نشینی مضر است، خودش مضر نیست، خُویَش مضر است، لکن خود او، این خوی را دنبال دارد. [۳]

[۱] بخشی از وصیت نامه امام(ره)

[۲] ۷/۶/۱۳۶۱

[۳] ۱/۱/۱۳۶۲

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.