۲۱ بهمن ۱۳۹۵ - ۱۴:۳۴
کد خبر: 502270

از بدو پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر عرصه سیاسی، ما شاهد تحولات بیشماری در عرصه فرهنگی کشور بودیم، که می توان آن را از دیدی تاسیس یک گفتمان خاص درباره نقش و تاثیر زنان در میان اندیشه های غربی دانست.

زنان و گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی

قدس آنلاین - از بدو پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر عرصه سیاسی، ما شاهد تحولات بیشماری در عرصه فرهنگی کشور بودیم، که می توان آن را از دیدی تاسیس یک گفتمان خاص درباره نقش و تاثیر زنان در میان اندیشه های غربی دانست. نیاز که پژوهشگران وجوه متعدد این گفتمان را شناسایی و تحلیل و تقویت کنند. اما نگارنده ۵ نگاه و ویژگی و امتیازات خاصی که در گفتمان فرهنگی انقلاب در طی این سالها مشاهده کردهام شناسایی می کنم و در ادامه به به پنج نگاه و ویژگی مورد غفلت مانده اشاره می کنم باید در گفتمان انقلاب برای درمان معضلات کنونی جاری و ساری شود.

پنج چیزی که عوض شد

۱- زن دیگر کالا نیست

این گفتمان برای قدیمی های ما که از دوران قبل از انقلاب به بعد از انقلاب گذر کرده اند و با فضای آن آشنا بوده اند، سخنی آشناست. یکی از اساسی ترین تغییراتی که انقلاب در نگاه به زن ایجاد کرد، نگاه کالایی است. نگاه کالایی یعنی علاوه بر آنکه زیبایی جسم، کام روایی شهوانی زن را به کالایی جنسی تبدیل کرده بود، از جهتی دیگر نیز تسهیل کننده فروش کالا محسوب می شد. از در دیوار آثار فرهنگی، نوشتاری و تصویری در زمان پهلوی و اقدامات عملی، این نوع نگاه می بارید. این نگاه به قدری زننده بود سر و صدای تند رو ترین فمنیست (زن گرایان) آن زمان نیز بلند شد. این روند توسط صاحبان زر،  سرمایه دارانحریص و سیاستمدارن بی خدا که به یک تابلوی تیلیغاتی ارزان اما موثر نیاز داشتند، حمایت می شد. فروش بیشتر کالاها، تبلیغ بر اساس ترغیب جنسی و تحریک شهوانی در تاریخ اقتصاد رسانه مغرب زمین بیداد  می کرد، نظام شاهنشاهی هم اهداف فرهنگی خویش را برای رسیدن به دروازه های تمدن جهانی نیز از راه ترویج این نوع از بی بند و باری و فحشا در میان زنان می دید. زنان باید برای  حضور مؤثر و رشد و و ترقی خویش در پست های اداری و امثال آن، باید موانع را از طریق  راههای جنسی و شهوانی بر می داشتند.  

انقلاب اسلامی، اما بساط این نوع از فروش را جمع کرد و نگاه انسانی را به زن حاکم گرداند. اگر به کلیشه تصویری، و سینمائی در اوائل انقلاب نگاهی افکنده شود، متوجه حضور بی آلایش و بی آرایش زنان در تمای عرصه ها، سادگی پوشش و بی رنگی  و معصومیت چهره و در یک نگاه کلی حجب و حیای فعلی و گفتاری آن زمان را مشاهده می کنیم.

۲- تسهیل حضور زنان در دانشگاه ها

قبل از انقلاب فضای سکولار و ضد دین بر دانشگاهها حاکم بود. لاقیدی و مخالفت با دین به نمادی  و علامت روشنفکر دانشگاه نشین نظام شاهنشاهی تبدیل شده بود. در آن زمان تحصیل زنان متعلق  خانواده دیندار در محیط دانشگاه امری ناممکن و یا قبیح دیده می شد و حضور دختران و زنان به معدود خانواده های لا قید به مسائل دینی محدود می شد.

 این درحالی است که بعد از انقلاب اسلامی دو اتفاق مهم به وقوع پیوست: بر خلاف تمامی تبلیغات سیاهی که بوق های استکباری به ظاهر طرفدار حقوق زن و رسانه های دشمن می کردند، نظام دینی ما، به هیچ وجه مانع حضور زنان نشد بلکه از حضور زنان در سنگر کسب و علم و دانش بی حد و حصر استقبال نمود و آن را فضیلتی برای زنان ما شمرد. اتفاق دوم این بود که فضای دانشگاه به امنیتی مجهز گشت که تا پیش از آن در فضای مشاهده نمی شد و آن امنیت اخلاقی بود. خانواده ایرانی اعتماد خویش را به نظام آموزشی کشور از نو پیدا کردند و در پی آن دختران خویش را به سمت نظام اموزشی کشور گسیل داشتند.

۳- تحول نظام رسمی و اداری و قانونی کشور به نفع زنان

این تحول را می توان در تغییر قوانین و یا اصلاح  بر پایه شرع و اجتهاد در فقه مشاهده نمود. اصلاح قوانینی به نفع زنان بی سرپرست، اعمال شروط ضمن عقد حمایت از زن در اختلافات خانوادگی، اصلاح بیمه زنان و یکی شدن خسارات دیه و بیمه برای انها، تسهیل برای گرفتن مناصب دولتی، سیاسی و حتی نظامی، عدم منع برای فعالیت انتخاباتی در مجلس و شورای اسلامی و ... نمونه هایی از این موارد است. البته نمی توان منکر شد برخی از این تغییرات عملاً نتیجه  ای غیر از تصور و اهداف واضعان را داشت، که در مجالی دیگر باید بدان پرداخت.

۴- موتور محرکه بودن زنان برای جهاد و دفاع

نمی توان منکر شد که موتور انقلاب اسلامی با عواطف زنان این مرز و بوم به حرکت در آمده و از آن جانی گرفته است. حضور عاطفی و حماسی در هشت سال دفاع مقدس مرهون این تغییر اندیشه به زنان در نظام جمهوری اسلامی است. همگان تصاویر کمابیش آشنای مادری که پسر رزمنده بسیجی اش را برای رفتن به جبهه در آغوش گرفته، و او را بدرقه  می کند، دیده اند.

به جرأت می توان گفت این تصاویر بدیع است و کمتر نمونه ای از نوع جانفشانی ها در تاریخ جنگ ها چه در اردوگاه شرق ان زمان و تمدن لیبرال غربی آمریکایی ثبت شده است. بعد ها این الگوی جان فشانی مادران و زنان به برکت انقلاب به نهضت مقاومت منطقه سرایت کرد به یک نمادی از حمایت زنان از جهاد تبدیل شد. این نمونه و نمادها در دامن فرهنگ انقلاب رشد کردند و مادران و زنان حزب الله و سایر جنبش های مقاومت در عراق و سوریه و فلسطن از این الگو الهام گرفتند. البته بایداین رفتار زنان خویش را برگرفته از ناب ترین الگوی مجاهدت و صبر زنان در طول تاریخ دانست و الگوی حضرت زینب (ع)   دانست. این زنان زینبی اولا با بذل عاطفه مهر خویش به تربیت جوان مومن انقلابی و ثانیا با صبر و خویشتن داری مردان خود را تقدیم کردند و تصاویر ماندگاری را از خود برجای گذاشتند. بی شک بخشی از نصر و عزت و پیروزی مجاهدان خدا را باید مرهون مجاهدت زینبی و مادران و همسران آنها دانست.

۵- حجاب و عفت عامل محوری حضور زنان

حضور زنان بعد از انقلاب در تمامی فعالیت های فرهنگی و فرهنگی و سیاسی در حال افزایش بوده است. این افزایش به حدی چشمگیر بوده است که ایران را با استانداردی بهتر از اکثریت کشور های منطقه مواجه نموده است. حضور در ورزش قهرمانی، تربیت هنرمندان تأتر و سینما، رشد بسیار زیاد دانشجویان در دانشگاه ها و معلمان اموزش و پرورش، حضور در عرصه های سیاسی چون شهرداری و مجلس و شورای و غیره، همگی از جلوه های این حضور است. به غیر از استثناءهای شرعی و قانونی کمتر عرصه ای است که زنان در آن حضور ندارند.

گرچه سعی بر این بوده که جلوه ناخوشایندی از الزام به حجاب در نظام جمهوری اسلامی تبلیغ شود، با این وجود خود حجاب به عامل پیشرو در رشد حضور زنان تبدیل شده است. با اینکه معاندان کمتر به نقش  مثبت حجاب و عفت اذعان می کنند و آن را مانع حضور زن بر می شمارند، با این وصف باید نقش حجاب و عفت را در رشد حضور زنان محوری و کلیدی دانست.

با توجه به اکثریت خانواده متدیّن و مقید به آداب شریعت که حجاب و التزام به عفت را بر خود واجب می دانند، اینکه محیط های خارج خانه تحت کنترل قوانین حجاب و عفت قرار گرفت باعث به وجود آمدن اعتماد خانواده و زنان و دختران شد. این اعتماد خود به نوعی بازتابی از حس امنیت اجتماعی در درون خانواده ها بوده است. بطور مثال اینکه عموم خانواده های حتی تا پاسی از شب، نگران بازگشت دخترانشان از محل کار و تحصیل نیستند، دستآورد کمی نیست. لذا می بایست نقش حجاب و عفاف را نه فقط به عنوان یک مبحث شرعی و قانونی بلکه به عنوان یک عامل کلیدی رشد احساس امنیت و به تبع آن رشد حس اعتماد زنان بعد از انقلاب دید.

پنج چیزی که باید اصلاح و یا ایجاد شود

در این بخش درباره اینکه «از این به بعد چکار کنیم» بحث می شود و اینکه کدام آسیب ها و تهدیدات را در سپهر گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی در موضوع زنان، می توان دید و یا  بررسی می شود؟ کدام دیدگاه ناقصی داریم که اصلاح و یا تکمیل آنها لازم و یا کدام یک از آرمان های انقلاب کمرنگ و در معرض فراموشی قرار گرفته است؟

۱- نگاه به خلقت شگفتی آور زن

بر اساس حکمت خالق متعال وجود زن آمیزه ای ویژگی عجیب و شگفت آوری است که جمع اضداد را در یک روح و کالبد به وجود آورده است. یک اصل را باید در بررسی این مخلوق در نظر گرفت و آن این ویژگی  ها دقیقا منطبق بر غایت و هدفی است که از این وجود توقع می رود و خداوند آن را در نهاد و فطرت زن قرار داده است. اعجاب و شگفتی و اعجاز همین در اطراف ماست. خدا در قرآن در آیه «أفلا ینظرون» به این نگاه توأم با شگفتی به جهان هستی و مخلوقاتش توصیه می کند. باز این اعجاب و شگفتی در خود ماست. زن با ان ویژگی ها بی مثالش منظره ای از یکی از اعجازهای الهی است. بطور مثال قوه بینایی زن بطرز شگفت آوری با مردان فرق می کند، زاویه دید آنها ۱۸۰ درجه است و دقت آنها در نزدیک بینی بیش از مردان است. تمایز رنگ زنان بیش از مردان است. دقت در جزئیات در زنان بیش از مردان است. اما در مردان زاویه دیدی تونلی و دوربرد برخوردارند. بررسی فقط یک قوه از قوای جسمی زن نشان می دهد که از جهت تکوینی ماموریتی دیگری برای زنان تدارک دیده شده است. در سایر قوای جسمی زن و ادراکات دیگر وی همین تفاوت با مردان مشاهده می شود.

این تفاوت بیش از انکه به نقصان ویا فضییت یک جنس بر جنس دیگر تعبیر شود، باید به تطبیق بر ماموریت تکوینی و هدف از خلقت هر یک از جنسها توصیف شود. دختر باید بداند این تفاوت ها او را در آینده زندگی مجهز به قدرتی می کند که انحصاری اوست و هرگز از جنس دیگر این کار بر نمی آید.

۲- لزوم تعریفی دوباره از الگوی حضور اجتماعی:  رشد و پیشرفت و موفقیت زنان

شاید از کسانی که بر لزوم حضور اجتماعی زن تأکید می کنند پرسیده شود منظور از حضور اجتماعی زن چیست به حاضر شدن در فضای خارج از منزل اشاره می کنند. مثلاً زن در دانشگاه، در اماکن پزشکی، زن در عرصه رسانه و هنر، همه مسئولیت هایی است که به حضور فیزیکی زن در محیطی خارج از خانه اشاره دارد. در حقیقت اجتماع و خانه دو قطبی هستند که وجود زن را به خود می کشند. آنچه را که در کشمکش این دو قطب مشاهده می کنیم و آنچه که در واقعیت جامعه ما به وجود آمده است، حاکی از این است عموماً  نمی توان میان این دو قطب از وظایف و یا علایق زنان به طور کامل جمع نمود.

البته در به وجود آمدن این معضل دچار اشتباهی استراتژیک و مهمی شدیم که در ان سوء برداشت برخی از مسئولین درباره مأموریت اصلی زن، نقش منحرفانه رسانه ها، قصور صدا و سیما، غفلت، همگی حوزه های اندیشه دینی و دانشگاهی، دست به دست هم داده اند.

در بعد رسانه ای بیش از یک الگوی کمابیش کلیشه ای در باب حضور اجتماعی زن تعریف نشده است. تصویر زنان خانه دار فعال در مساجد و هیات های مذهبی که در پشت جبهه  به امداد و تدارک مشغول بودند جای خود را به تصاویر زنان شاغل در مناصب دولتی، هنرمندان و تلویزیون، متخصصین دانشگاه، روزنامه نگار و افسران پلیس غیره داده است. در حقیقت تصاویر ابر قهرمانانی از زنان طراحی شده که قیافه ای زنانه اما کارکردی مردانه دارند. این الگو این تاثیر را خواهد گذاشت که دختران و نوجوان و جوان برای طراحی آینده خود، باید میان عرصه خانه و عرصه اجتماعی یکی را فدا کنند و خواه نا خواه با تقلید از این الگوهای شبه مردانه، خانه قربانی  خواهد شد. در حالیکه ما به شدت نیازمند الگوی هایی از زنان موفق هستیم حضور زن را درخانه بتواند نوعی حضور اجتماعی تلقی کند و به این تعارض پایان دهد.

به همین ترتیب مفهوم رشد و پیشرفت هم تا کنون دچار انحراف معنایی شده است. مثلاً اگر از عموم خانمها پرسیده شود که مفهوم رشد برای شما چیست و چه تلقّی ای برای پیشرفت خود در ذهن دارند، اکثریت الگوی واحدی مدّ نظر قرار می دهند که رسانه ها در اختیار انها قرار داده اند.

زن موفق زنی است که توانسته تمامی مناصب اداری را پشت سر بگذارد و رییس خوبی باشد، زنی است در حین مأموریت پلیسی خود با آدمهای بد داستان درگیر می شود و آنها مجازات می کند و یا یک زن در محیط دانشگاه که به کشف و با اختراعی علمی دست می یابد، اضافه کنید کلیشه یک زن سیاست مدار که با اقتدار بر علیه ظالمی می شورد و یا یک کار آفرین موفق که سرمایه موجود در کارخانه اش را چندین برابر می کند و کارگران را از بیکاری نجات می دهد. این تصاویر همگی برگرفته از رسانه های نوشتاری و تصویری غرب طراحی و تولید می شود که رسانه های کشورمان به تقلید، ترویج و تبلیغ می شود و به عنوان تنها الگوی موفقیت و پیشرفت بر ذهن دختران ما تلقین می کنند.

اما آیا این تنها مفهوم از موفقیت و رشد و تعالی است؟ آیا هیچ تصویری مشاهده می شود که مفهوم پیشرفت در فضای خانه نشان دهد؟ آیا در این فرایند نشان دادن زنان شاغل در خانه به عنوان زنانی عقب مانده، احساساتی، مظلوم، زحمت کش و درحال شلخته، به چیزی جز تحقیر مفهوم خانه داری، بچه داری، شوهر داری و به کلی کار در خانه در ذهن دختران ما منتهی نخواهد شد؟

بنابراین تعریفی دوباره لازم است از حضور اجتماعی زن، مفهوم رشد و پیشرفت و موفقیت زنان. در قدم اول باید در الگوسازی طرحی نو در انداخت. خود مفهوم خانه داری باید به گونه ای از حضور اجتماعی موفق زن تعبیر شده و اهمیت ان برای زنان تبیین گردد. اینکه چگونه می توان در محیط خانه ترکیبی از مهارت های و دانشهای گوناگون را باید داشت: دانشهای چون روانشناسی، علوم اقتصادی، علوم تربیتی، پزشکی و مهارت هایی چون آشپزی، مدیریت، و ارتباط مؤثر میان فردی در کار مهم خانه داری مشاهده می کنیم. مجهز شدن به این به نوعی می تواند درجه و مقام و منزلت و وجاهت این فعالیت مقدس را در میان سایر فعالیت های انسان ها بالا ببرد. باید الگو به زنان بفهماند که خانه داری یکی از پر مسئولیت ترین فعالیت های اجتماعی است و شای بتوان گفت مهمترین آن. الگوی زن موفق و کار مفید باید در خانه تعریف شود. باید گفته شود که موفقیت و پیشرفت زن منوط به نوع مدیریت وی در خانه و کیفیت  ارتباطی است بتواند با خانواده و فرزندان خود برقرار کند.

۳- نگاهی نو به الگوی خانه دار زیبا

مسأله باروری یک موضوع و نیاز جدی برای کشور ماست. هم بر اساس نظام اعتقادی اسلامی و هم بر اساس محاسبات علمای سیاست و مدیریت، فرزند آوری و تکثر جمعیت باعث کسب عزت و حیثیت سیاسی و بین المللی و اقتصادی است. اما نظام فرهنگی جامعه ما تا حدی با باورهای فرهنگ انقلابی ما فاصله گرفته است. تعارض ها و دو قطبی هایی که در قسمت های قبلی نوشتار توضیح داده شد، در اینجا به تعارض میان رفاه، زیبایی در برابر بچه آوری تبدیل شده است.

برخی القائات فرهنگی بیمار، در تصور عموم اینگونه جا انداخته است باروری و بچه آوری چند چیز را از می زداید: پول، جوانی، زیبایی، حلم و بردباری، در این تفکر به گونه منحرفانه ای خانه ی زیبا، با مرد و زن زیبا رویی تصور می شود فرزندی ندارند و یا با تک فرزند خود زندگی می کنند.

هر چه تعداد کودکان زیاد شود اینگونه تصویرسازی می شود که این خانه شلخته تر، قدیمی تر و عقب مانده تر است. تصویر سازی غربی در چارچوب اعتقادات مسموم سکولار، خود را جایگزین گفتمان فرهنگی انقلاب اسلامی در برخی از زنان کرده است. به جای این تفکر که باروری خود برترین نوع مجاهدت فی سبیل الله است  و از سویی بهترین مدل خدمت به کشور، مشکلات این کار و زحمت های آن پررنگ و برجسته می شود . این تغییر سلیقه در علاقمندی زنان به بدن مانکنی واندام باربی نیزمشاهده می شود، که به گونه ای جا افتاده زاد و ولد بدن های زنان رازشت و چاق می کند.

اما اینگونه نیست، تجربیات علمی بشر به نوعی خلاف این اشتباه جا افتاده، قرار دارد. سوء اثر باروری بر زیبایی زنان نه تنها اثبات نشده بلکه خلاف ان نمونه های زیادی مشاهده شده است و با همین مقایسه می توان بقیه این غلطهای مشهور را زیر سوال برد. تکثر اولاد هیچ نسبتی با فقر و بی پولی ندارد و مهمتر انکه این مادران بر خلاف تصور رایج با فرزندان بیشتر از صبر و حلم و پختگی (زیبایی فعلی و رفتاری) بیشتری برخوردارند، تا دیگران. علاوه بر آن در قران و سنت، مفهوم وسعت رزق به دلیل کثرت اولاد و فرزند آوری تاکید شده است. در برخی کشورهای غربی که بویی از فرهنگ اسلامی نبرده اند، به دلیل نیاز شدید به تحکیم جامعه خویش، الگوی خانواده پر جمعیت را پیگیری می کنند. از الگوی تصویری زن خانه دار خوشبخت درکنار شوهر خویش با فرزندان بسیار، لبانی خندان، اندام مانکنی و چهره ای زیبا و ظاهری آراسته، بر خلاف دوره های پیشین، هم اکنون استفاده زیادی می شود. این استفاده تبلیغاتی خود دلیلی است که برخی از نظریه چردازان مغرب زمین خطر فروپاشی نظام اجتماعی خویش را که در اثر تبلیغات سوء گذشته است، درک کرده وسعی دارند از طریق الگو سازی های اینچنینی زنان را به تشکیل خانه های چر جمعیت ترغیب کنند.

اهمیت تربیت عاطفی؛ رابطه اخلاقی به جای رابطه حقوقی

هم اکنون به میزانزیادی خانواده های ایرانی درمعرض خطر فروپاشی قرار گرفته اند. تجربه حاصل از حقوق محوری در ساختار خانواده، یعنی گرفتن ضمانت های حقوی برای تحکیم نظام خانواده و یا اصلاح روابط زوجین، تجربه نا موفقی بوده و نتیجه نداده است. مزید بر ان کمتر جوانی است که به هنگام ازدواج دارای مهارت های مثبت و مؤثر زندگی برخوردار باشند. بدون این مهارت ها حداقل دو سل طول می کشد که تجربه اندکی در رابطه با نحوه ارتباط مفید با همسر برای زوجین حال شود و همه می دانند، بنابر امار های ارائه شده، اکثر طلاق های ثبت شده مربوط به دو سال اول زندگی است. متاسفانه این فرصت طلایی تحکیم خانواده به جهل و بی تجربگی زوجین و یا عدم تربیت اخلاقی مناسب، از کف می رود  و جایگزین ان بالارفتن اختلاف میان زن و شوهر و آمار طلاق خواهد بود.

در تربیت فرزندان تاکید بیش از حد به کسب رفاه، دانش نظری و ثروت، نسلی خود شیفته و خودخواه را بار آورده، که در بزنگاه زندگی زناشویی به هیچ وجه توانایی حل مشکل را  ندارد. اینکه با کمترین مشکل بوجود آمده، به جای اینکه سختی ارتباط و هم زیستی با همسر را به جان بخرد و یا به تقدیر خویش با نگاه رضایتمندانه تری نگاه کند، به آخرین راه حل کار (یعنی طلاق) در همان اول نگاه می کند. این نوع رفتار ریشه در نوعی راحت طلبی دارد که فرزندان دردوران کودکی ان را تجربه کرده اند. جالب آنکه این تربیت درخانواده های کم جمعیت بیشتر مشاهده می شود.

 والبته نظام فرهنگی اسلامی ما اساس رابطه را بر مهر و عطوفت به همسر و گذشت و بردباری قرار داده است. اینگونه است که زنان و مردان که احترام به همسر به هیج وجه شأنی شئونات و مقامی از مقامات انها نمی کاهد. محبت بی شائبه نه مردان را و نه زنان را خوار و ذلیل نمی کند و عاطفی بودن به هیچ وجه سبک مغزی نیست. رسول الله عاقل ترن انسان تاریخ، دلسوز ترین آنها بوده است.

۵- زن در معرض هجوم اصلی

آن زمان رهبر انقلاب سالها پیش هشدار تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و جریان استحاله را سر داده بودند، سالها طول کشید که هدف اصلی این تهاجم شناسایی شود. زنان! چرائی آن در وجود برخی از خصلت ها و امتیاز هایی که زنان بیش از مردان دارند. مثلاً:

زنان هسته مرکزی تحول و تاثیر در اطرافیانشان هستند، از فرزند و شوهر تا پدر و مادر قدرت تأثیر گذاری بیشتر ما زنان هست.

در خانواده زنان بیشتر از مردان به تقیوم تاریخ، مناسبت و پاسداشت آیین ها اهمیت می دهند، به گونه ای می توان روح و جان زنان را بستر انتقال فرهنگ و سنت گذشتگان به آیندگان دانست.

زنان بیشتر از مردان به اهمیت حفظ ظاهر، نما، زیبایی و روش ظاهری زندگی اهمیت می دهند. (life style)  و بیشتر مردان به مدها اهمیت می دهند و تحت تاثیرآن قرار می گیرند.

رشد اولیه و جامعه پذیری کودکان و تربیت اساسی کودک از مادران شروع می شود و در حقیقت معلم اولیه بشر مادران هستند.

چگونگی تعیین دخل و خرج زندگی و اقتصاد خرد خانواده و به تبع اقتصاد کشور با سلیقه آنان تعیین می شود. همچنین بسیاری از صنایع حیات خود را به کالاها و خدماتی اختصاص داده اند که ربوط به زنان است یا زنان مشتریان اصلی ان هستند. از صنایع آرایشی و ویرایشی گرفته تا صنعت و مد و پوشاک و در این اواخر صنعت جراحی پلاستیک و زیبایی چهره و ...

و در آخر زنان کنشگر اصلی در روابط خانوادگی و اجتماعی بوده و بر اهمیت اقوام و آشنایان و دوستان بیشتر از مردان آشنا هستند.

این ویژگی های بالا به خوبی نشان می دهد که اگر کسی بخواهد قوم و تمدنی ازدرون تهی کرده و در برابر تهدیدات بیرونی ضعیف کند، باید روی آسسیب زدن به زنان تمرکز کند. هم اکنون مساله به ظاهر اجتماعی (اما در باطن سیاسی) شکل زندگی(لایف استایل) از بزرگترین محمل های نفوذ و استحاله و تاثیرگذاری بر زنان تبدیل شده است. زنان یشتر از مردان تحت تاثیر هجوم رسانه ای قرار می گیرند و در مواقع بحران آسیب بیشتری در فتنه های فرهنگی و اجتماعی می بینند.  

با این وجود مجهز کردن بانوان به سواد رسانه ای لازم است، مهارتی که کمک می کند در سیل اطلاعات و پیامهای تبلیغاتی، خبری و اطلاع رسانی، در تلویزیون، مجلات، شبکه های اجتماعی و فیلمها و سریالها، پناهگاه امنی از منطق انتقادی و استدلال پیدا کنند تا میان آنچه واقعیت و آنچه دروغ تمایز ایجاد کنند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.