۴ اسفند ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۷
کد خبر: 506272

اقدام دیروز رهبر انقلاب تنها یک تجلیل رسمی و تشریفاتی از «مالکوم ایکس» نبود بلکه این پیام را به گوش حاضران و مردم سراسر جهان رساند که «انتفاضه» و مقاومت، نه به فلسطین و حد و مرزهای جغرافیایی محدود می شود و نه به نژاد، رنگ پوست و یا زبان و زمان خاص.

رهیافته

قدس آنلاین - میهمانان و شرکت کنندگان اصلاً فکرش را هم نمی کردند! به ذهنشان خطور نکرده بود که می توان در کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین از رهبر فقید سیاهپوستان آمریکا نام برد و با تجلیل از او و قرائت فاتحه برای شادی روحش، اصل «مقاومت» را جور دیگری نیز تعریف کرد. اقدام دیروز رهبر انقلاب در آغاز مراسم تنها یک تجلیل رسمی و تشریفاتی از «مالکوم ایکس» نبود بلکه این پیام را به گوش حاضران و بلکه مردم سراسر جهان رساند که «انتفاضه» و مقاومت نه به فلسطین و حد و مرزهای جغرافیایی محدود می شود و نه به نژاد ، رنگ پوست و یا زبان و زمان خاص.

نامه ای که پارسال کشف شد

سعی می کنند او  را یک مبارز درجه 2 یا 3 معرفی کنند. برای رسیدن به این هدف ترجیح می دهند با رنگ و لعاب زدن به زندگی پر فراز و نشیب «مالکوم» و ساختن قصه ها و فیلم از آن ، کاری کنند تا مهم ترین تفاوت این مسلمان سیاهپوست با دیگر رهبران سیاهپوستان آمریکا در لابلای جنبه های تراژیک گذشته و زندگی او رنگ ببازد و «مالکوم»  در نظر مخاطبان تا حد یک معترض رنگین پوست و طرفدار فرقه و فرقه بازی افول کند. شاید در واکنش به همین تلاشها بود که سال گذشته برخی سایتهای داخلی و خارجی ، مدعی رونمایی از نامه منتشر نشده ای از او شدند که در آن «مالکوم» پس از تشرف به سفر حج می نویسد: « با احترام به همه آمریکایی ها باید بگویم «اسلام» و توجه به آموزه های آن تنها راه حل برای از بین بردن سلولهای سرطانی «نژاد پرستی» در ایالات متحده است». این سایتها همچنین مدعی شدند این نامه که در اختیار یک مجموعه دار سیاهپوست بوده در یک حراج در شهر لس آنجلس به مبلغی بیش از 25 میلیون دلار به فروش رفته است.

من حقم را می خواهم

«حاج مالک شباز» نامی بود که پس از تشرف به اسلام برای خودش برگزید.کودک سیاهپوستی که از 4 سالگی و در میان آواره های ظلم و نژاد پرستی چشمش به روی حقیقت زندگی در آمریکا باز شده و سوختن خانه و زندگی اش را دیده بود خیلی زود در مدرسه و تحصیل به کودک و نوجوانی خوش استعداد تبدیل شد که البته هیچیک از سفید پوستان اطرافش انگار این استعداد و تلاش هایش را نمی دیدند. این تبعیض ها و خانواده ای که به بهانه رفاه اجتماعی توسط مسؤولان از هم پاشیده شد به مرور از «مالکوم» یک کاکا سیاه خلافکار و عصیانگر ساخت که تصمیم گرفته بود به تلافی همه ظلمی که در حقش شده با روش خودش حقش را جامعه بگیرد.

نژاد پرستی دینی نه!

بی بند و باری ، دله دزدی و هزار کار دیگر سبب شد پایش به زندان باز شود. خدا خواست زندان وسیله رهیافتگی و سپس رهایی اش شود. آشنایی با «بیمبی» که چشمش را به روی دین و عدالت باز کرد و از «مالکوم» خلافکار ، یک کتابخوان و معترض سیاسی ساخت کمترین نتیجه زندانی شدنش بود. قدم بعد را برادرش « ویگالند» با تاثیر از آموزه های « الیجا محمد» - رهبر حرکت «امت اسلام » برداشت. پیوستن «مالکوم» به «الیجا محمد» دیری نپایید و چون او  و طرفدارانش اسلام را دین سیاهان و شیطان را سفید پوست می دانستند «مالکوم» فهمید که دارد به دام نوع دیگری از نژاد پرستی می افتد و برای همین راهش را از آنها جدا کرد.

آینده برای کیست؟

چه کسی باور می کرد خلافکار و همه کاره دیروز پس از اسلام آوردنش به فردی فکور ، اهل مطالعه ، تحلیل و در نهایت یک سخنران زبردست تبدیل شود. از جمله سخنان جالبی که از او به یادگار مانده می توان به موارد زیر اشاره کرد: «مجرم بودن در گذشته مایه شرمساری نیست بلکه مجرم باقی ماندن سبب شرمساری می شود... من طرف حقیقت هستم، مهم نیست چه کسی آن را می گوید. من طرف عدالت هستم، مهم نیست برای چه کسی یا علیه چه کسی است...آینده متعلق به کسانی است که امروز برای آن آماده شوند...».

مهم نیست

 مهم نیست که معمای ترورش با گذشت بیش از 50 سال هنوز بی جواب مانده است. مهم نیست که قصه سازها و داستانسرایی ها قتلش را به اختلافهای فرقه ای ربط دادند، مهم نیست که رد پای عامل نفوذی اف بی آی در این ترور پیدا شد ، مهم نیست که حتی به نوه اش نیز رحم نکردند و چند سال پیش او را ترور کردند، مهم نیست که یکی از عوامل ترورش 6 سال پیش از زندان آزاد شد ، مهم .... مهم این است که پس از 52 سال هنوز نام «مالکوم ایکس» به عنوان رهیافته ای که در قلب سرزمین آمریکا و پایتخت نژاد پرستی آن روزگار ، دست به دامن اسلام شده بود، دهان به دهان در میان مسلمانان و غیر مسلمانان می چرخد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.