مشهد- این روزهایی که مشهد ۲۰۱۷ را شاهدیم، از موضوعات فراموش شده ای که امروز مسؤولان شهری سعی دارند گرد آن را بتکانند «مشهد قدیم» است .

مشهد دچار انقطاع تکامل تاریخی شده است!

هنگامه طاهری: برپایی نمایشگاه مشهد دوست داشتنی با به نمایش گذاشتن مدلی از بازارها و مردمی با لباس‌های سنتی اگر چه در کنار تمام کنگره ها و همایش ها، بهانه ای است تا مشهد را در فراخور جایگاهش معرفی کند اما یک مشکل بزرگ دارد و آن این که آنچه امروز در مشهد به شکلی مصنوعی و نمایشی صورت می‌گیرد گویای قدمت هزارو ۲۰۰ ساله شهر مشهد نیست.

شاهدمان در این خصوص گفتار دکتر محمد رحیم رهنما استاد دانشگاه فردوسی مشهد با تخصص برنامه‌ریزی شهری و رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد است. آنچه در زیر می‌خوانید انتقاد وی از مثله کردن تاریخ مشهد است.

 با توجه به این که عنوان می‌شود تخریب شهر مشهد به بهانه نوسازی بافت فرسوده، سبب تخریب ابنیه تاریخی و به عبارتی گم شدن هویت تاریخی مشهد می‌شود، آیا شما هم چنین دیدگاهی را تأیید می‌کنید؟ و بفرمایید آن نگاه روشنی که گفته می‌شود برای تجلی مشهد در قالب طرح توسعه وجود ندارد چگونه نگاهی است؟

 بینش درست فلسفی نسبت به شهر مشهد و آینده آن به عنوان نمادی از فرهنگ و تمدن خراسان در یک مقطع تاریخی، عمده‌ترین کمبودی است که وجود دارد این در حالی است که در عین نگاه به گذشته، باید نگاهی هم به آینده داشته باشیم. در حال حاضر وضعیت فعلی شهر نشانی از تکامل تاریخی ندارد چرا که ما دچار انقطاع تاریخی شده‌ایم. زیرا ارتباط تاریخی ما بر اساس سبک معماری تاریخیِ به جا مانده از گذشته که گویای میزان تخصص و تبحر متعلق به همان موقع بوده قطع شده. متأسفانه در مشهد نظریه نفی گذشته بر تفکر فن گرایی غالب بوده به عبارتی آنچه مربوط به گذشته بوده بی ارزش به نظر آمده در حالی که چنین تفکری به لحاظ نگاه فرهنگی و تاریخی به هیچ عنوان قابل قبول نیست. با این همه به جرأت می‌توانم بگویم اگر این تفکر حاکم نمی‌بود نگاه به ابنیه این مناطق، از نگاه فنی - اقتصادی به سمت یک نگاه فرهنگی - تاریخی متمایل می‌شد.

آیا در حال حاضر بنای تاریخی که بتوانیم به عنوان هنر معماری تاریخی در مشهد به آن افتخار کنیم وجود دارد؟
اکنون بهترین آثار تاریخی ما خانه داروغه است. در حالی که ما از این بناها زیاد داشتیم؛ دروازه ارگ، انواع حمام‌ها، کاروانسراها، آب انبارها و ... اما به مرور زمان همه را تخریب کردیم.
با توجه به موقعیت شهر مشهد و مسؤولیتی که مسؤولان در قبال شهر امام رضا (ع) دارند باید بجای تخریب مشهد به توسعه فضاهای فرهنگی، موزه‌ها، فرهنگسراها، کتابخانه‌ها و مدارس علمی و مراکز گذران اوقات فراغت و مجموعه ای از این‌ها می‌پرداختند که می‌توانست مکمل توسعه حرم باشد. البته هنوز هم دیر نشده و می‌توان این فضاها را تعدیل کرد و نگاه‌ها را تغییر داد.

 برای ایجاد این مواردی که شما فرمودید باز هم باید دست به تخریب بافت فرسوده زد که مملو از خانه‌هایی با معماری پیچیده است در حالی که برخی بناهایی با قدمت زیاد در بافت فرسوده می‌تواند کارگاه آموزشی برای دانشجویان معماری و عمران و حتی کارشناسان میراث فرهنگی باشد.

راحتتان کنم اکنون دیگر چیزی با این مضمون باقی نمانده که مورد مطالعه محققان و دانشجویان قرار بگیرد؛ همه را خراب کردند. بگذارید برایتان نمونه بیاورم، «تپل محله» زمانی یک فضای زندگی بوده، همه چیز برای تأمین نیاز مردم آن محل داشت و مردم در آسایش و آرامش می‌زیستند. ولی اکنون تبدیل شده به محله ای که مردم در آن با هم غریبه هستند و روابط ناپایدار دارند.

تبدیل شده به محیط اقامتی کوتاه مدت و دیگر در آن از همبستگی اجتماعی و مشارکت محلی خبری نیست. در راسته بازار سرشور سبک معماری و حتی دیوارهایش با سبک‌های فعلی تفاوتی خاص دارد که باید به همان شکل حفظ کرد ولی این اهمیت در مشهد هیچ اولویتی ندارد در حالی که در شهرهای دیگر مواردی از این قبیل را نگه می‌دارند. ما در مشهدِ قدیم خیلی ابنیه تاریخی، کنسولگری ها و مراکز اداری قدیمی داشتیم.

به نظر شما اصلاً چیزی باقی مانده تا مسؤولان را به تلاش برای حفظ آن توصیه کنید؟

دیگر چیزی باقی نگذاشتند همه را مثله کردند. آنچه هم که باقی مانده به دلیل توجه نکردن یا خودش تخریب شده و یا به شکل تک بنایی باقی مانده که اطرافش را مخروبه‌ها گرفته‌اند.

یعنی آنچه در حال حاضر به عنوان ته مانده بناهای تاریخی در مشهد داریم در معرض خطر تغییر و تخریب است؟

بله یک نمونه آن کاروانسرای عزیزالله اف است. این کاروانسرا یک بنای تاریخی میراثی است که داخلش را با کلی الحاقات ناهماهنگ توسعه داده‌اند به طوری که آنچه از بیرون باقی مانده بیشتر گویای وجهه تاریخی بناست تا آنچه در داخل وجود دارد. در حالی که مسؤولان می‌توانستند توسعه را محدود کنند. اصلاً برای توسعه حق نداشتند ساختمانی که در آن از آهن استفاده نشده، به بهانه توسعه آهن به کار ببرند.

به تعبیری آنچه باقی مانده در پی توسعه به نوعی آشفته بازار بیشتر شباهت دارد تا ابنیه تاریخی.

ببینید در دهه ۷۰ دیدگاه‌های ماشینیِ نوسازی و تخریب کامل این گونه فضاها حاکم بوده، در حالی که این گونه دیدگاه‌ها متعلق به دهه ۱۹۳۰ اروپاییان بوده است. بنابراین تخریب فضاهای تاریخی ما حاصل تفکر نوسازی با مقیاس بزرگ بوده و این دقیقاً کاری بوده که در غرب منسوخ شده در حالی که ما اینجا در حال پیاده کردن آن بودیم. این حاصل همان فقدان تفکر فلسفی است و محصول این زمان نیست بلکه محصول همان دهه ۷۰ است که اکنون ادامه آن در حال اجراست.

یعنی به قولی در حال حاضر تاریخ مشهد لا به لای بناهای تخریب شده مدفون شده است

دقیقاً به طوری که ما در مشهد به لحاظ تمدنی با یک انقطاع تکامل تاریخی مواجه شده‌ایم. بعد ایراد می‌گیریم به شهرهای غربی که آن‌ها تاریخ ندارند و تاریخ شان نهایتاً به ۲۰۰ سال پیش بر می‌گردد. این در حالی است که مشهد ۱۲۰۰ سال سابقه تاریخی دارد در چنین شرایطی ما باید در مشهد مراحل تکامل تاریخی را ببینیم و این هست که برای گردشگر اهمیت و جاذبه دارد و منشأ درآمد است. نه ساختمان‌ها و برج‌های چند طبقه!   

در این راستا توصیه می‌کنم نگاه مسؤولان از یک نگاه اقتصادی و نگاهی ماشینی به سمت راهبردها یی با رویکرد فرهنگی که سبب آرامش مردم شود سوق پیدا کند و توجه داشته باشند که در بسیاری از کشورها حتی گورستان‌ها را به عنوان آثار تاریخی حفظ کرده‌اند در حالی که ما اینجا می‌گوییم گورستان به درد نمی‌خورد!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.