محمود مصدق - انتقال آب خلیج فارس و دریای خزر به استانهای فلات مرکزی ایران را می توان از جمله طرحها و ایده هایی دانست که طی نیم قرن اخیر هر دولتی که روی کار آمد نیم نگاهی به آن انداخت.<BR>

کردوانی : وقت انتقال آب خزر نیست

 

در این راستا دولت دکتر محمود احمدی نژاد هم نتوانست از این طرح یا رؤیای زیبا دل بکند، به گونه ای که به نظر می رسد عطش برای دستیابی به آنچه برای دولتهای قبل بجز حسرت باقی نگذاشت، بیشتر است. زیرا این دولت در بیست و هشتم فروردین امسال در شهرستان ساری به صورت رسمی عملیات اجرایی این پروژه را کلید زد.پروژه دولت دهم برای انتقال آب دریاهای شمال و جنوب کشور به داخل با طرحهایی که در دولتهای قبل مطرح بود تفاوت عمده ای دارد و آن اینکه این دولت می خواهد آب دریا را پس از نمک زدایی و به وسیله لوله به استانهای سمنان، کرمان، اصفهان و... انتقال دهد.شاید بر همین اساس باشد که بعضی از کارشناسان نسبت به سرانجام این پروژه امیدوارند. با این حال پروژه یاد شده مخالفان سرسختی هم دارد. یکی از این افراد پروفسور «پرویز کردوانی» جغرافیدان و پدر کویرشناسی ایران که سالها از نزدیک در جریان طرحهای انتقال آب دریاچه به کویر مرکزی بوده است. او برخلاف طرحهای گذشته این پروژه را قابل اجرا می داند، ولی معتقد است هنوز زمان آن فرا نرسیده تا چنین طرحی عملیاتی شود. آنچه در پی می آید بخشی از گفت و گوی 2 ساعته قدس با این استاد دانشگاه است.

*آقای کردوانی! لطفاً در ابتدا یک ارزیابی کلی نسبت به وضعیت آب در کشور داشته باشید و سپس بفرمایید عمده ترین چالش دولتها در آینده سر چه مسایلی خواهد بود.
**ببینید، وضع آب روز به روز بدتر و حادتر می شود. چون مقدار آب در هر منطقه و کشوری ثابت است. مثلاً زمانی که دانشجو بودم، میانگین بارندگی در ایران 250 میلی متر بود، در حالی که جمعیت کشور 17 میلیون بیشتر نمی شد که از این تعداد نیز 4 میلیون نفر عشایر بودند که زیاد آب مصرف نمی کنند، اما اکنون جمعیت حدود 80 میلیون نفر شده که زیاد هم آب مصرف می کنند. پس از یک سو مقدار آب ثابت است و از سوی دیگر توقع افراد بالا رفته است. یعنی زمانی مردم آب انبار می خوردند، اما حالا آب درجه یک و تصفیه شده رودخانه را می خواهند. به عبارت بهتر روز به روز مسأله آب حادتر خواهد شد و به مرحله ای می رسد که آب شیرین نباشد. یعنی ما تاکنون از آب زیرزمینی که پس اندازمان بوده استفاده می کردیم که این نوع آب در خیلی از مناطق و دشتها رو به اتمام است.مثلاً آبهای زیرزمینی دشتهای مشهد، قم، اصفهان و کاشان از 4 تا 60 سال دیگر تمام می شود. یا در «جهرم» که آب در سال 1340 تا 8 متری زمین بوده اکنون به 550 متری زمین رسیده است. همچنین در ابرکوه چاه های آب نمک دارد و در اصفهان خیلی از چاه ها اصلاً آب ندارند. و با این روند بهره برداری نه تنها چاه های بعضی از مناطق، بلکه سدهای کشور نیز تا 60 سال آینده آب نخواهند داشت.در پاسخ به بخش دوم نیز عرض کنم در آینده جنگهای داخلی و بین المللی بر سر آب خواهد بود. روستاییان تا زمانی که آب زیرزمینی دارند حرف نمی زنند و توجهی به بعضی از مسایل نمی کنند اما بعد با بیل و کلنگ از دولت آب می خواهند. به عبارت بهتر در دوره ای که شهرنشینی و علم و فناوری دارد توسعه می یابد و فرهنگ بهداشت بالا می رود سه مسأله آلودگی محیط زیست، کمبود مواد غذایی و آب حادتر خواهد شد.
که علم برای دو مورد آلودگی محیط زیست و مواد غذایی راه حل دارد و تا حدودی می تواند مشکل را حل کند، اما برای آب نمی تواند کاری انجام بدهد، چون نمی توان آب تولید کرد، ولی می توان به کمک کود شیمیایی درصد تولید گوجه فرنگی در هکتار را افزایش داد.
*شما به افزایش جمعیت و بالا رفتن توقع مردم اشاره کردید، سؤال این است که به غیر از این موارد چه علل مهمی در به وجود آمدن این وضعیت نقش داشته است.
**در ایران هر کسی که ریاست دولت را به دست گرفت و یا هر استانداری روی کار آمد دستور داد که سطح کشاورزی، شهرها، فضای سبز و صنعت را گسترش دهند، چون تصور می کردند هر چه سطح زیرکشت و صنعت را توسعه بدهند این نوعی ترقی و خدمت به مردم است. در صورتی که واقعیت چنین نیست. نباید با چمن کاری فضای سبز شهرها را توسعه داد، چون ما با کمبود آب مواجه هستیم. کشورهای پیشرفته دنیا بویژه آنهایی که با کمی آب دست و پنجه نرم می کنند نمی آیند با چمن کاری فضای سبز شهرهای خود را توسعه بدهند تا آلودگی هوا را کاهش دهند، بلکه می آیند منابع آلوده کننده را از بین می برند، یعنی نمی گذارند خودروهای غیراستاندارد و با مصرف سوخت بالا تولید شود یا جلوی کارخانه های آلوده کننده محیط زیست را می گیرند. همچنین این کشورها اقدام به توسعه سطح زیر کشت نمی کنند، بلکه با رشد علم، تکنولوژی و استفاده از فناوری های جدید از همان سطحی که زیر کشت دارند میزان تولیداتشان را بالا می برند به گونه ای که اکنون بعضی از کشورها در هر هکتار 14 تن گندم برداشت می کنند و اگر تولیداتشان کافی نبود آن وقت اقدام به توسعه سطح زیرکشت می کنند، اما کشورمان در حالی که به دلیل کمبود آب نیازمند است که سطح زیر کشت را کاهش بدهد، آن را افزایش می دهد.
در بخش صنعت نیز وضعیت همین گونه است. به عنوان نمونه شهرستان گرمسار هشت شهرک صنعتی دارد که بیشتر واحدهایش خالی است. پس می بینیم با توسعه بی جهت شهرنشینی، صنعت و کشاورزی وضعیت آب به صورت حاد درآمده است.
*آقای دکتر! با توجه به انتقادی که نسبت به توسعه غیرعلمی شهرنشینی دارید برآوردتان را در رابطه با قانون تقسیم آب و نقشی که این قانون در ایجاد وضعیت موجود و مصرف بی رویه آب داشته است، بگویید.
**خب، این قانونی غلط است که بر اساس آن اولویت اول به شرب، بعد به صنعت، سپس به روستا و بخش کشاورزی دادند. ضمن اینکه برای محیط زیست هم اصلاً سهمی از آب در نظر گرفته نشد. یعنی مطرح نشد، بنابراین اولویت به آب شرب که در واقع همان آب شهر است داده شد. لذا در چاه های روستا را می بندند و اجازه نمی دهند کسی چاه بزند ولی برای شهر چنین وضعی نیست، چون شورای شهر می تواند تصمیم بگیرد که مثلاً 10 حلقه چاه زده شود، در این صورت وزارت نیرو هم نمی تواند مخالفت کند.
به همین خاطر است که داوطلبان نمایندگی مجلس شورای اسلامی برای جذب آرا یکی از وعده هایی که به روستاییان می دهند تبدیل روستا به شهر است. چون اولویت با آب شرب می باشد این در حالی است که اگر آب در روستا و بخش کشاورزی صرف شود محصولات غذایی بدست می آید، ولی در شهر صرف چمن کاری، کارواش و غیره می گردد. بعد هم اولویت را به صنایع دادند نه کشاورزی. در حالی که نباید چنین باشد. چون مهمترین نوع وابستگی کشور ما وابستگی به مواد غذایی است. این کشاورز است که در روستا مواد غذایی تولید می کند و اگر آب را از او بگیرید و بدهید به شهر در نتیجه تولید کشاورزی هم کاهش می یابد. این گونه است که امروز وضعیت اصفهان و مشهد از لحاظ آب این همه وخیم شده، چون صنعت تا شعاع 50 کیلومتری آنها گسترش پیدا کرده است. به باور من اگر می خواهند هر استانی را بیچاره کنند آب روستاهایش را به شهرها انتقال بدهند.
*صحبت از انتقال آب به شهرها شد. همان طور که حتماً می دانید دولت دهم اجرای پروژه انتقال آب خزر و خلیج فارس را برای تأمین آب بخش صنعت و شرب کلید زده که انتقادهای زیاد و سختی را از سوی کارشناسان این حوزه و همچنین محیط زیست به دنبال داشته است، نظر شما به عنوان یک جغرافیدان و کویرشناس در این باره چیست؟
**شیرین کردن آب دریا سابقه 80-70 ساله دارد. حتی ایران پیش از انقلاب 120 سامانه آب شیرین کن در جنوب احداث کرده است که آب خلیج فارس را شیرین می کند و برای مصرف به مردم می دهد. ناگفته نماند منظور از شیرین کردن آب دریا آن است که آن را نمک زدایی می کنند که بعد این آب می شود مقطر که قابلیت استفاده در بخش صنعت را دارد، اما برای شرب چنین قابلیتی را ندارد، مگر اینکه دوباره به آن نمک اضافه شود. چون نمک ید و سدیم دارد. البته برای اضافه کردن نمک باید یک محاسبه دقیقی صورت گیرد که متأسفانه در خیلی از جاهای ایران این کار بدرستی رعایت نمی شود. پس آب دریا را شیرین می کنند، اما بحث سر انتقال آن است.
در واقع بعضی از کارشناسان که ایراد می گیرند و می گویند اجرای این پروژه امکان پذیر نیست بیشتر به این دلیل است که تصور می کنند همچون طرحهای قبلی که قابلیت اجرا نداشت، می خواهند کانال ورودی احداث کنند تا آب خلیج فارس و یا دریای خزر را به بندرعباس، اصفهان، فارس، کرمان، سمنان، قم، یزد و غیره انتقال دهند، در حالی که بحث حفر کانال نیست، بلکه انتقال آب به وسیله لوله است که این کار هم با توجه به پیشرفتهای علمی و فناوری کاملاً شدنی است، اما دولت نباید این پروژه را اجرایی کند، چون به اعتقادم اکنون اجرای آن خیلی زود است. شاید در آینده ناچار شویم از آب های غیرمتعارف استفاده کنیم، اما اکنون وقت آن نیست. اصلاً چرا باید آب را به استانهای یاد شده ببریم، در حالی آب شهرهای آنها زیاد است، به طوری که باید آب این شهرها را کم کرد و به بخش کشاورزی- نه کشاورزی غرقابی- داد. چون تمام مشکلات کشور ناشی از بی توجهی به روستا و کشاورزی است. دولت باید آب بخش کشاورزی را به صورت رایگان در اختیار کشاورزان قرار بدهد، زیرا ا ین یک کار بنیادی است. افزون بر این قبل از اجرای این پروژه بهتر است نصف یا یک دهم اعتبار آن را صرف فرهنگ سازی مصرف درست آب در کشور کنیم، چون در حال حاضر مصرف آب بی رویه است.
*با توجه به امکان انتقال آب از دریا به فلات مرکزی ایران این پرسش پیش می آید که آیا اجرای چنین پروژه ای صرفه اقتصادی دارد؟
**مصلحت ما این است که در تمام سواحل و جزایر جنوب کشور که وضع آب بد است و مردم این مناطق آب ندارند از سامانه آب شیرین کن خورشیدی و بادی استفاده کنیم، البته پیش از این کار باید با سدسازی از هرز رفتن آبهای سطحی جلوگیری کنیم.
در رابطه با استانهای مرکزی هم بهتر است افزون بر تصفیه فاضلابها، پسابها و بنابها و استفاده مجدد از این آبها برای شرب و کشاورزی آب چاه ها و رودهایی که شور هستند را شیرین و در اختیار مردم قرار دهیم، چون این روش اقتصادی تر از انتقال آب دریا به این استانهاست، هر چند شاید مجبور شویم روزی آب دریا را هم برای این منظور شیرین و انتقال دهیم.
*آقای دکتر «کردوانی» انتقال آب خلیج فارس اقتصادی تر است یا انتقال آب دریای خزر؟
**شیرین کردن آب دریا گران تمام می شود یعنی به رغم ادعای وزارت نیرو شیرین کردن هر مترمکعب آب 1000 تا 2000 تومان تمام نمی شود، بلکه حدود 5 هزار تومان درمی آید با این حال آب خلیج فارس به رغم شورتر بودن می تواند اقتصادی تر باشد، چون در جنوب ایران از انرژی خورشید می توان برق گرفت و از این طریق آب را شیرین کرد تا هزینه جاری زیادی نداشته باشد. برای این منظور دولت به جای دادن یارانه انرژی به مردم باید به آنان برای نصب تأسیسات خورشیدی در بالای خانه هایشان یارانه بدهد تا این گونه خود برق تولید کنند.
*یکی از مواردی که کارشناسان نسبت به اجرای این پروژه ایراد می گیرند عدم اطمینان از اجرای آن توسط دولت بعدی به دلیل هزینه های بالا است، ارزیابی تان در این خصوص چیست؟
**من نیز به چنین چیزی اعتقاد دارم. چون در زمان دولت هاشمی طرحی پیاده شد که آب از سولکان بروجن به شهرستان انار انتقال می یافت، یعنی به طول 600 کیلومتر. اما با روی کارآمدن دولت نهم نمایندگان منطقه بروجن در مجلس نسبت به ادامه اجرای این طرح اعتراض کردند، به گونه ای که با مقاومت آنان ادامه طرح متوقف شد، از این رو این احتمال وجود دارد که دولت آینده نخواهد زیر بار هزینه بالای این طرح برود.
*یکی از نگرانی های فعالان محیط زیست در اجرای پروژه یاد شده مسأله آثار منفی آن روی منابع طبیعی و تخریب مراتع و جنگل هاست، جنابعالی چه برآوردی در این زمینه دارید؟
**متأسفانه با آنکه این آب از طریق لوله انتقال خواهد یافت نه به وسیله حفر کانال اما باید این واقعیت را پذیرفت. در واقع تجربه انتقال لوله نفت و گاز ثابت می کند این پروژه به جنگلها و مراتع آسیب می زند. این موضوع را وزارت نیرو نیز قبول کرده، اما گفته سعی می کند لوله آب را از کنار لوله گاز انتقال بدهد تا کمترین صدمه به منابع طبیعی و جنگلها وارد شود. به هر حال به واسطه ده ها هکتار زمین برای احداث سامانه های شیرین کن آب و لوله کشی مسایل زیست محیطی به همراه خواهد داشت و بخشی از جنگلهای مازندران بویژه در منطقه ساری تخریب می شود.
*وزارت نیرو به صراحت عنوان کرده آب خزر را برای بخش صنعت و در صورت ضرورت برای شرب به استانهای مرکزی انتقال می دهد، با وجود این بفرمایید چرا بخش کشاورزی نباید از این آب بهره ببرد.
**هیچ کشوری در دنیا آب دریا را برای کشاورزی نمی برد، چون برای این کار باید آب را شیرین کند که در این صورت هزینه اش بسیار بالا خواهد بود مگر اینکه از این آب برای کشتهای هیدروپونیک یا بدون خاک استفاده شود. مثلاً کشور هلند در گلخانه هایی که در آب دارد از هر هکتار 800 تن گوجه برداشت می کند که از این مقدار 500 تن هزینه اش است و 300 تن برای کشاورز می ماند و سود دارد. ناگفته نماند این نوع کشت برای گیاهان باارزش است. ما چنین کشتی در ایران کم داریم. البته یک جوان ایرانی در گرمسار کشت هیدروپونیک کرده است.
*پس با این وصف آب دریای خزر به درد کشاورزی می خورد!
**ببینید. آب دریای خزر برای کشاورزی در کویر به درد نمی خورد، اما با توجه به شرایطی می توان از آن برای کشاورزی استفاده کرد. در واقع از این آب به صورت مستقیم برای کشاورزی استفاده شده است. یعنی جمهوری داغستان 42 سال پیش با انجام آزمایشهایی چنین کاری انجام داد، چون شوری آب دریای خزر 3/1 درصد است، در حالی که نمک آب اقیانوسها 5/3 درصد است. البته اگر رودی با 3/1 درصد نمک در مشهد، قم، اصفهان و یا جاهای دیگر باشد نمی توان با آن کشاورزی کرد. چون آب رودها و دشتها بیشتر نمک کلر و سدیم دارند که سمی هستند. فقط با آب دریای خزر می توان کشاورزی کرد، زیرا این آب، مواد غذایی مثل ید، کلسیم، منیزیم و پتاسیم هم دارد که به گیاه قوت می دهد تا در برابر شوری مقاومت کند.
ناگفته نماند که برای استفاده از آب خزر برای کشاورزی سه شرط وجود دارد که عبارتند از اول؛ در جایی باید از آب دریای خزر استفاده کرد که متوسط بارندگی اش حداقل در زمستان ها 200 میلی متر باشد- که ما در سراسر مرز در خزر از آستارا تا بندرترکمن خیلی بیشتر از این مقدار در زمستان بارندگی داریم.به این دلیل که در تابستان نمک در خاک جمع می شود و در زمستان با این حجم بارندگی نمک تمام سطح زمین کشاورزی را شسته و خاک شیرین می شود. شرط دوم این است که زمین باید سبک باشد. رس خالص نباشد. ماسه هم داشته باشد. چون در خاک رس آب پایین نمی رود و نمک با 200 میلی متر بارندگی هم شسته نمی شود. و مورد آخر اینکه گیاهانی کشت شوند که نسبت به شوری مقاوم باشند مثل یونجه. بنابراین می توان با آب خزر بدون آنکه شیرین شود کشاورزی کرد که با توجه به سه شرط یاد شده استانهای گیلان، مازندران و گلستان بهترین مناطق برای این منظور هستند که زمستانهایشان بسیار بیشتر از 200 میلی متر بارندگی دارند.
*آقای «کردوانی»! از پیش از انقلاب اسلامی تاکنون به منظور رفع یا کاهش مشکل آب و همچنین تغییر آب و هوا در مناطق پست ایران طرحهای بزرگی از سوی کارشناسان مطرح شده که جنابعالی بشدت همگی آنها را رد کرده و گفته اید که قابلیت اجرایی ندارند لطفاً از این طرحها و دلایل مخالفت خود برای خوانندگان بگویید.
**در پیش از انقلاب طرحی بود که بر اساس آن شمال و جنوب کشور به وسیله رودی به هم وصل می شدند که آن زمان به خاطر اینکه شوروی سابق به آبهای آزاد دسترسی پیدا نکند با آن مخالفت شد. تا اینکه در دوران نخست وزیری موسوی طرحی از سوی مهندس مسعود قمی مطرح گردید که بر اساس آن آب دریای خزر با احداث کانالی به تهران و دشت قم می رسید. البته طبق این طرح، 5 کیلومتر از خاک تجریش به سمت کرج و از بالا هم 7 کیلومتر برداشته می شد که من این طرح را رد کردم و گفتم مسؤولان به فکر تغییر آب و هوا در این مناطق نباشند. یعنی از کوه البرز و شمیران تا خلیج فارس، از زاگرس تا قسمتهای مرکزی ایران اصلاً نمی توان آب و هوا را عوض کرد، چون این مناطق تحت هوای پرفشار است و امکان تغییر آب و هوا وجود ندارد.
بعد دولت آقای هاشمی رفسنجانی سرکار آمد، در این دوره هم مهندس هومان فرزاد طرح بزرگی برای ایران بزرگ داد. او در این طرح می گفت سه منطقه پست داریم، در ایران برنامه های چاله «جازموریان»، بیابان لوت و دشت کویر. که اگر آب خلیج فارس را پمپاژ کنیم به این مناطق تا بخش هایی از آنها به صورت دریاچه دربیاید، آن وقت به برکت این دریاچه ها این مناطق هم به مانند شمال کشور دارای افزایش بارندگی می شوند. که من این طرح را هم رد کردم و گفتم قابلیت اجرایی ندارد، چون این مناطق تحت هوای پرفشار است و اگر شمال ایران بارندگی مناسبی دارد، تنها به برکت دریای خزر نیست، بلکه در این راه کوه البرز و تالش هم نقش دارند و اگر این کوهها نبودند، بارندگی این منطقه از کشور هم بیش از 150 تا 200 میلی متر نبود. در واقع وقتی هوای پرفشار سیبری به کوههای البرز و تالش می خورد، بارندگی ایجاد می شود و گرنه شمال هم بیابانی بود.
به هر حال پس از گذشت مدتی، دوباره همان طرح قدیمی که به نام کانال کشتی روی خلیج فارس و دریای خزر بود مطرح شد. به این دلیل که فکر می کردند چون سطح ارتفاع خلیج فارس نسبت به دریای خزر بالاتر است، با کشیدن کانال می توان آنها را به هم وصل کرد. که این بار نیز من با این طرح مخالفت کردم و گفتم این کار را نکنید و آبروی کشور را نبرید. دلیل من هم روشن بود، چون علاوه بر اینکه این کانال باید همواره حداقل 5/5 متر آب می داشت، باید کشتی ها تا 1800 متر بالا می آمدند که این امر نیز شدنی نبود.گذشت تا اینکه دولت اصلاحات روی کار آمد و وقتی آقای خاتمی به آمریکا رفت، 50 نفر از تحصیل کرده های ایرانی طرحی به نام «ایران رود» به ایشان دادند که در واقع همان طرح کانال کشتی روی خلیج فارس و دریای خزر بود، اما مسیرش کمی تغییر می کرد، یعنی آب بندرترکمن به بندرتیاب می رسید که همچون دفعات قبل با این طرح هم مخالفت نمودم، چون از طرح قبلی بدتر بود و مسیرش از بیابان لوت رد می شد که اصلاً آب ندارد. و سرانجام به دوره دولت دهم رسیدیم که طرح انتقال آب خلیج فارس و دریای خزر پس از شیرین شدن مطرح شده که همان طور که پیشتر گفتم، قابلیت اجرایی دارد، اما زمان اجرای آن خیلی زود است.
*پس با این وجود، با چه راهکارهایی می توان با کم آبی مقابله کرد.
**کشورهایی که در مصرف آب بی رویه رفتار کردند، مثل کشور ما باید بروند سراغ آبهای نامتعارف؛ مثل فاضلاب شهرها، پساب صنایع و بناب کشاورزی و با تصفیه این آب دوباره از آنها استفاده کنند. یا جمع آوری آب باران یکی دیگر از آبهای نامتعارف می باشد. در حال حاضر مشهد حدود 300 میلیون مترمکعب در سال بارندگی دارد. چرا این آبها جمع آوری نمی شود. استرالیا با جمع آوری آب باران، مشکل کم آبی خود را حل کرده است. در حالی که مردم مشهد و سایر شهرهای ایران آب سد را می خواهند. مردم ترکمن صحرا، اینچه برون گمیش تپه واقع در استان گلستان طی صدها سال با این روش آب مصرفی شان را تأمین می کردند. آنان در پشت بام آب باران را جمع و انبار می کردند. علاوه بر این موارد، از شیرین کردن آب شور که پیشتر شرح دادم، استفاده از رطوبت هوا، خریداری آب و بهره مندی از آب مجازی به عنوان آبهای نامتعارف یاد می شود.
به عنوان نمونه امروز دنیا از رطوبت 30 درصدی برای آبیاری استفاده می کند، اما ایران از رطوبت صد درصدی استفاده نمی کند. در واقع ما در منطقه چابهار می توانیم در تابستان صدها هکتار موز بکاریم، بدون آنکه نیازی به آبیاری داشته باشیم، چون بر خلاف همه جای دنیا که زمستانها وقتی هوا سرد می شود رطوبت نسبی هوا بالا می رود. در این منطقه تابستان رطوبت به 100 درصد می رسد، به طوری که از شیروانی پشت بام ها تا صبح آب می ریزد.
*آقای دکتر «کردوانی» شما به آبهای مجازی اشاره کردید، لطفاً با اشاره به وضعیت کشور در استفاده از این روش بفرمایید سرمایه گذاری در این راستا چه تبعاتی می تواند به همراه داشته باشد.
**متأسفانه ایده استفاده از آب مجازی در کشور ما هم دارد دنبال می شود. یعنی گفته می شود حال که در اطراف مشهد، طبس، گرمسار و سایر مناطقی که وضع آب در آنها بد است و اگر روند استفاده بی رویه از آب همچنان ادامه داشته باشد تا 30 سال دیگر آب نخواهند داشت، مردم اقدام به کشت محصولاتی که نیاز به آبیاری زیادی دارند نکنند.
*خرید آب از کشورهای همسایه، یکی از راهکارهای دولت برای تأمین آب شرب شهرهاست، به طوری در سفر رئیس دولت به تاجیکستان، اولین قرارداد ایران با این کشور مربوط به انتقال آب بود، آیا به نظر شما خرید آب راهکاری اصولی است؟
**خریداری آب برای مشهد شروع شد. یعنی سد دوستی برای تأمین آب مورد نیاز مردم مشهد و زوار کافی نبود، بنابراین خرید آب از تاجیکستان مدنظر قرار گرفت تا مردم هر چه آب خواستند مصرف کنند. لذا من با خرید آب به طور کامل مخالفم، چون معتقدم هر اندازه آب به آنان داده شود، باز کم می آورند. بنابراین باید از طریق رسانه ها، مساجد و مدارس فرهنگ سازی کرد و طریق صحیح مصرف آب را به مردم یاد داد. نباید در حالی که مردم آب را بی رویه مصرف می کنند، آب خریداری کرد.
*فکر می کنید در مصرف آب، شهروندان ایرانی تا چند درصد می توانند صرفه جویی کنند؟
**حداقل تا 50 درصد. سه سال قبل وقتی تهران با مشکل کمبود آب روبه رو شد و وزارت نیرو اعلام کرد اگر شهروندان تا 15 درصد در مصرف آب صرفه جویی کنند، آب در تهران جیره بندی نخواهد شد، مردم مراعات کردند و آب هم جیره بندی نشد. البته به نظرم شهروندان می توانند تا 50 درصد در مصرف آب صرفه جویی کنند. اصلاً برای همین منظور است که سازمان ملل متحد الگوی مصرف آب می دهد که طبق این الگو هر فرد طی 24 ساعت به 250 لیتر آب نیاز دارد. البته الگوی مصرف وزارت نیرو برای شهروندان ایران 150 لیتر در هر شبانه روز است اما الگوی مصرف در طی مدت یاد شده 65 لیتر است.
*آقای دکتر، پلمب چاه آب در بعضی از مناطق ایران تشدید شده است سؤال این است که بستن چاه باید در چه شرایطی صورت گیرد؟
**سال 61 در کتابم تحت عنوان «تجارت آب» گفتم باید 90 درصد چاههای رفسنجان، 75 درصد چاههای بهار همدان پلمب شود، اما توجهی به این موضوع نشد، اما اکنون بستن چاه بدون ایجاد سامانه آبیاری قطره ای برای کشاورزان باعث مهاجرت بیشتر آنان به شهرهای بزرگ می شود. بنابراین دولت اول باید سامانه آبیاری قطره ای را به صورت رایگان در اختیار کشاورزان قرار بدهد، بعد مثلاً اقدام به پلمب 2 تا از 3 تا چاه روستا کند.
*فعالان محیط زیست نظر مساعدی نسبت به سدسازی ندارند، در حالی که جنابعالی بر سدسازی تأکید می کنید، در این زمینه چه می گویید؟
**برای جمع آوری آبهای سطحی باید سد داشته باشیم. اگر امسال در مشهد سد بود، این همه آب هدر نمی رفت. با این حال ساخت سد در همه جا مناسب نیست. مثلاً بر روی رود قزل ازون 11 تا سد زده شد که نباید چنین می شد. یعنی وزارت نیرو نباید اجازه چنین کاری را می داد. اینجاست که می گویند سد بد است.
*وضعیت دریاچه ارومیه برغم بارندگی های مناسب سال آبی جاری همچنان بحرانی گزارش می شود، برای نجات نگین آذربایجان از خشک شدن چه باید کرد؟
**توسعه شهرها، فضای سبز، کشاورزی و صنعت از یک طرف و از سوی دیگر ادامه خشکسالی ها، دریاچه ارومیه را در حالت نابودی قرار داده است. به همین دلیل بعضی از فعالان محیط زیست که معتقدند سدها در این حادثه تلخ نقش اساسی دارد می گویند: دریچه سدها را باز کنید تا آب به این دریاچه بریزد، اما سؤالی که در این جا مطرح می شود این است که پس این همه مردم چه کار کنند، در حالی که اولویت با آنان است. به هر حال به نظرم تنها راه نجات ارومیه انتقال آب رود زاب صغیر به این دریاچه است.
*و در آخر
**در ایران نه کویر در حال پیشروی است و نه بیابان و اظهاراتی که در این زمینه مطرح می شود، درست نیست. چون هر چه زمان می گذرد عامل بیابان زایی، یعنی عامل نابودی پوشش گیاهی دارد کمتر می شود. یک زمانی سوخت تمام کوره پزخانه ها، حمام ها و غیره بوته ها بودند اما امروز دیگر این گونه نیست.

پخش زنده

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 3
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • مرتضي IR ۱۱:۲۸ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۸
    0 1
    باسلام وعرض ادب خدمت پروفسور کردواني جالب بود مطالب ايشان انشااله با مديريت آب بتونيم گام محکمي دراسثقلال کشورداشته باشيم
  • حبيب انصاري IR ۱۶:۲۱ - ۱۳۹۱/۰۳/۰۸
    0 1
    پروفسور کردواني، مردي دلسوز و عالم است، بايد به حرف او گوش کنيم، همگي...
  • pvt IR ۰۲:۰۵ - ۱۳۹۴/۰۳/۲۹
    1 0
    بابا فقط حرف میزنند کو عمل ....مشکل کم ابی است ما دقیقا دو دریاچه اب شور لازم داریم در کویر لوت و کویر مرکزی که با توجه به تبخیر شدید اب در این مناطق بارندگی خوایهم داشت همه مشکلات حل میشه نیازی به شیرین سازی اب هم نداریم وسلام...