هفته‌نامه اکونومیست در تازه‌ترین شماره ‌ی خود تیتر"انقلاب بعدی فرانسه" را برگزید و با اشاره ایی تلویحی به انتخابات ریاست‌جمهوری در فرانسه، آینده ی اتحادیه ی اروپایی را در گروی تحولات سیاسی در فرانسه برشمرد.به نظر می رسد تحلیل موج دامنه دار ملی گرایی پیش زمینه ی مناسبی برای ورود به این بحث باشد.

قدس آنلاین - هفته‌نامه اکونومیست در تازه‌ترین شماره ‌ی خود تیتر"انقلاب بعدی فرانسه" را برگزید و با اشاره ایی تلویحی به انتخابات ریاست‌جمهوری در فرانسه، آینده ی اتحادیه ی اروپایی را در گروی تحولات سیاسی در فرانسه برشمرد.به نظر می رسد تحلیل موج دامنه دار ملی گرایی پیش زمینه ی مناسبی برای ورود به این بحث باشد.

نگارنده بر این باور است نخبگان نظریه های جهان وطنی که شاکله ی نظم پُست ملی گرایی را ترسیم کرده بودند در ارزیابی های خود به خطا رفته اند آنان چگونگی مقولات ملی گرایی و تاثیر آن بر نظریه های اجتماعی و سیاسی همچون دموکراسی، مشروعیت سیاسی و هویت جمعی را دست کم گرفته بودند. در تازه ترین نمونه ی آن دونالد ترامپ به واسطه شعارهایی همچون ساختن دیوار دور آمریکا و اخراج مهاجران و برگرداندن آمریکا به دوران اوج، پیروز رقابت های انتخاباتی آمریکا می شود. پس از آن نیگل فاراژ از حزب استقلال انگلیس و همان کسی که مسئول شکل گیری برگزیت بوده با اوملاقات میکند و همسویی مواضع کشورش را با وی به اشتراک میگذارد. او در این دیدار رای بریتانیا به خروج از اتحادیه اروپا را یکی از نتایج بازگشت به ملی گرایی می خواند. ترزا مِی نخست وزیر انگستان که پس از ناکامی و استعفای دیوید کامرون عهده دار سیاست بریتانیا شده بود در همین راستا به صراحت بیان میدارد" اگر شما به شهروند جهانی باور دارید در واقع شما شهروند هیچ کجا نیستید و درنتیجه هیچ درکی نیز از واژه ی شهروند نخواهید داشت". شاید در ابتدا نخبگان اروپایی این طور تصور میکردند که با پیدایش اتحادیه، هویت های ملی به تدریج در برساخته ایی از هویت جمعی محو خواهند شد اما در حال حاضر با پیدایش احزابی همچون جبهه ملی فرانسه، فیدز مجارستان، حزب عدالت و قانون لهستان و یا حزب آزادی اتریش این ایده تا حدودی به محاق رفته است. ماری لوپن نامزد جبهه ملی فرانسه از موج عظیم مهاجرت و از کاهش سربلندی مردم فرانسه سخن گفته و مدعی است فرانسه باید دوباره به دوران شکوه و عظمت خود بازگردد. او از نفرت مردم فرانسه نسبت به نظم لیبرال جهانی بهره می برد و با انتخاب شعار اصلی خود تحت عنوان "نه به اتحادیه ی اروپا بله به فرانسه" خواهان خروج از سیستم یورو است و قول داده فرگزیت یا خروج فرانسه از اتحادیه اروپا را به همه پرسی بگذارد. در جناح مقابل و در پی انتشار رسوایی های مالی فرانسوا فیون نامزد حزب راست میانه،  نظرسنجی ها از اقبال مردمی به سمت امانوئل ماکرون نامزد مستقل و طرفدار اتحادیه ی اروپا حکایت دارد تا جایی که برخی تحلیل گران بر این باوراند شانس وی برای پیروزی در دور دوم انتخابات فرانسه که قرار است در تاریخ ۷ مِی (۱۷ اردیبهشت) برگزار گردد بیشتر بوده و پیروزی او را به مثابه ی تنفس مصنوعی به پیکر نیمه جان اتحادیه اروپا تلقی میکنند. در این میان اما آنچه مسلم است اینکه نه دیگر آمریکا را می توان به سان آمریکای پس از جنگ سرد قلمداد نمود که با ازهم گسیختگی اتحادیه ی اروپا به یک قدرت فائقه تبدیل گردد و نه دیگر اتحادیه ی اروپا چنان همگراست که بتوان آن را در زمره ی یکی از اَقطاب نظام بین الملل به شمار آورد. امروز شاهد یک نظام چند قطبی هستیم که متکوِّن از منابع قدرت دیگرگون و چند پاره است و درک صحیح از این تکثّر قدرت، راه حل معادلات پیچیده ی نظام بین الملل در آینده خواهد بود. شاید جهان ساختاری پساغربی را به انتظار نشسته است؟

* / کارشناس ارشد علوم سیاسی و روابط بین الملل

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.