۲۶ فروردین ۱۳۹۶ - ۱۱:۵۳
کد خبر: 519855

ایوان شفا

حکایت رفیق و نارفیق

سیدمحمد سادات اخوی

۱ـ اول و آخرمان
ما، «تنها» به دنیا آمده‌ایم و تنها هم می‌رویم. ممکن است لباس، اخلاق و درست و اشتباه‌مان گوناگون باشند... اما آغاز و انجام ما شبیه هم است... تولد و مرگ، برای همة ما یکسان است. «رفیق»، بهترین «همراه» ی است که کمک می‌کند «میانة تولد تا مرگ»، متفاوت شود.

۲ـ وقت خوش همراهی

وقتی «تنها» به راهی می‌رویم، امیدی به یاری دیگران نداریم... اما اگر از ابتدای راهمان، کسی هم‌قدم ما شود؛ «امیدوار» ش می‌شویم... به صدای قدم‌هایش دلگرم می‌شویم... محکم‌تر قدم برمی‌داریم... و تلاش می‌کنیم (حتی اگر تا پیش از آن، تردیدی هم داشته‌ایم)، با اطمینان قدم برداریم. رفیق، هنگامی «رفیق» است که رفیق «راه» شود.

۳ـ آداب نارفیقی!

پیشوایان ما تأکید کرده‌اند هنگام رفاقت، همة اسرارمان را به رفیق نگوییم تا هنگام نارفیقی‌اش، هزینه‌های رفاقت‌مان سنگین نشود... تأکید کرده‌اند رفیق را شریک مال‌مان بدانیم اما «حساب و کتاب» این مشارکت را داشته باشیم... و شراکت ما چنان بی‌سند و مدرک نباشد که هنگام اختلاف، چیزی ثابت نشود. در نارفیقی هم تأکید کرده‌اند که مانند «دشمنان منتظر انتقام»، به جان هم نیفتیم... ببخشیم... بگذریم... نبینیم... و همة این کارها به احترام روزهای خوشی باشد که در رفاقت پیشین داشته‌ایم. پیشوایان ما تأکید کرده‌اند در رفاقت و نارفیقی مرام داشته باشیم. هنگام قطع دوستی، مانند حیوان‌هایی نشویم که برای اندکی غذا درنده می‌شوند.

۴ ـ ماندن بر پیمان‌های روشنایی

پیشوایان ما برای رفیق و رفاقت، آدابی را پیشنهاد کرده‌اند. این که رفیق، در نبود رفیقش، او را حاضر بداند. مراقب آبروی رفیقش باشد. هنگام نیازمندی، دارایش کند. هنگام بیماری به عیادتش برود. در تشییع و دفن او باشد. اگر رفیق، قرضی بخواهد و او بتواند بدهد، بی‌نیازش کند. اگر برای بازپرداختش ناتوان شد، به او مهلت بدهد و در نهایت، ببخشد. پیشوایان ما از «نارفیق» بیزار بوده‌اند. کسی که «وفادار» نباشد. دربارة رفیقش «بدگویی» کند. با آبرویش بازی کند. در هنگام نیازمندی، رفیقش را رها کند و هنگام دشمنی، همة رفاقت پیشین را زیر پا بگذارد.

۵ ـ شِکَرشدن در چای‌های تلخ

پیشوایان ما تأکید کرده‌اند رفاقت» و «دوستی»، وسیلة بخشش گناه آدم‌ها و تخفیف در عذاب دنیاست. تأکید کرده‌اند دنیای «با دوست»، شیرین‌تر از دنیای «بی‌دوست» می‌شود.

بخواهیم و نخواهیم، گرفتار دنیایی شده‌ایم که روزهایش، تلخ و شیرین، در عبورند. نصیحت شده‌ایم روزهای شیرینش را با دوستان‌مان شریک شویم اما روزهای تلخش را «در کنار دوستان» بگذرانیم... بی‌آن که در تلخی‌اش، دوستان‌مان را شریک کنیم. و نصیحت شده‌ایم در شیرین‌کردن تلخی‌های زندگی دوستان‌مان بکوشیم. تأکید کرده‌اند دوستان دنیا، در آخِرت همه با هم غریبه می‌شوند. جز دوستانی که در «محبت محمد(ص) و آل محمد(ع)» با هم رفیق شده‌اند. این گروه آخِر، در آخرت نیز کنار هم می‌مانند. چون «مولایی مشترک» دارند.

۶ ـ از قصیدة ماندن

تأکید کرده‌اند که دوستان دلی و معنوی، «شفیع» هم می‌شوند در دنیا و آخرت... اینجا، مانع اشتباه هم ... و در آخرت، ضامن هم می‌شوند.

از امام «علی‌بن موسی‌الرضا(ع)» فراوان نقل شده است که زائران مولا تنها نخواهند ماند. در قبر و قیامت و برزخ و حَشْرْ، همراه زائران می‌مانند. دربارة زائران حضرت «سیدالشهدا(ع)» نیز شنیده‌ایم که از هنگام حرکت تا بازگشت، زیر سایة فرشتگان خدا خواهند بود. پس از بازگشت نیز خداوند، فرشتگانی را همدم آنان خواهد کرد تا در نیاز و رنج، برایشان دعای گشایش کنند. برای آنان استغفار کنند. راه درست و اشتباه را به آنان بگویند. اما همة این رفاقت، یک‌طرفه است. مولای ما «امیرمؤمنان علی(ع)» از ما خواسته‌اند با «خودنگه‌داری در گناه»، یاری‌شان کنیم و این‌سوی رشتة رفاقت را در دست بگیریم تا ریسمان رفاقت‌مان، گسسته نشود. در بازی عاشقانة «زیارت»، کسی برنده است که عطر حضور «امام(ع)» را مثل اکسیژن، در زندگی‌اش جاری و همیشگی کند؛ مثل دوستانی که همه‌روز، هم را می‌بینند. / دریافت، تلخیص و بازنویسی‌ از کتاب شریف «مَفاتیح‌الجَنان»، چاپ اول (بی‌تاریخ) از شرکت «اسوه». صفحة ۸۵۱. زیارت‌نامة «امام حسن عسکری(ع)»: ـ (وَ آتِنا مِن‌لَدُنْکَ فی مُوالاتِهِ فَضْلاً وَ اِحساناً و مَغفُرَهً و رِضوانا) خدای من! به برکت دوستی او، مرحمت، عنایت، بخشش بی‌پایان و بهشت آرامشت را نصیبمان کن!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.