خسرو معتضد

«بنده فروشگاه موادغذایی دارم... یک قوطی رُب را ۲۷۰۰ تومان به قیمت عمده می‌خرم و با ۱۵ درصد سود به ۳۱۰۰ تومان می‌فروشم. اگر بخواهم بی‌انصافی کنم ۳۵۰۰ تومان می‌فروشم، اما نکته این جاست که قیمت مصرف کننده که روی آن درج شده ۵۰۰۰ تومان است.» «از پیامک یک خواننده به روزنامه‌ای که چاپ شده». به علت کم فروشی نان سنگک (۳۰۵ گرم) در بجنورد کتبی با مدرک به تعزیرات شکایت کردم. جواب را تلفنی دادند مبنی بر اینکه نانوایی‌ها به نرخ آزاد با هر وزنی حتی ۱۰۰ گرم اما با قیمت مصوب مجازند، آن هم به دلیل این که هنوز با گذشت چندین سال در اتحادیه به جمع‌بندی نرسیده‌اند! به قول دوستی، بنده خدا گرانی فروشی نکرده بلکه کم فروشی کرده، تعزیرات هم با گران فروشی مبارزه می‌کند.

دو پیامک بالا حکایت از بی‌پناه و بی‌دفاع بودن مصرف کننده در کشوری است که برای هیچ جنس و کالا و خدمتی ضابطه‌ای وجود ندارد و دولت و بویژه وزارت صنعت و معدن و تجارت و انجمن حمایت از مصرف کنندگان هیچ وظیفه‌ای برای قیمت‌گذاری و حمایت از مردم برای خود قایل نیستند.

دولت خود در رأس گران فروشان قرار دارد. وزیر نفت که شرکت ملی گاز ایران طبق قانون تأسیس آن شرکت زیر نظارت او قرار دارد از گران شدن بهای گاز در خراسان ابراز بی‌خبری می‌کند.شرکت مخابرات هر از چند گاه به بهانه‌هایی بر بهای گاز می‌افزاید.

هر روز صحبت از افزایش بهای نان یعنی بیشترین ماده تغذیه مردم است، در مقاله‌ای پیش از عید نوشته بودم بهای گوشت کیلویی ۴۰ هزار تومان شده است، چند تن از خوانندگان در تهران زنگ زدند و بهای گوشت را تا ۵۹ هزار تومان ذکر کردند. چون نظارت و ضابطه‌ای در کار نیست و هر کس می‌کوشد آنچه را می‌فروشد یا عرضه می‌کند گرانتر بفروشد.شبی ایستگاه تلویزیونی در تهران از من دعوت به مصاحبه زنده کرد. تاکسی اینترنتی دنبالم آمد. وقتی مرا به مقصد رساند پرسیدم: آیا کرایه تاکسی را حساب کرده‌اند؟ جواب داد من نمی‌شناسمشان. به من تلفن کردند دنبال شما بیایم، آدرس دادند باید خودتان بپردازید. گفتم چه مبلغی می‌شود. محل منزل من از تلویزیون جام جم دور نیست، تلویزیون افق پشت محوطه تلویزیون است. جواب داد ۱۸ هزار تومان گفتم: چه خبر است؟ کرایه محل منزل من تا تلویزیون ۱۴ هزار تومان است. گفت: آخر ما تاکسی اینترنتی هستیم گفتم: شما که دفتر و دستک ندارید، اجاره مکان نمی‌دهید کارمند و منشی و پاسخگو ندارید، ۱۸ هزار تومان را دادم و دیگر هرگز سراغ این تاکسی های اینترنتی را که رانندگان آن خیال می‌کنند از لندن و رم تشریف آورده‌اند نگرفتم،اگر سازمانی می‌گوید می‌خواهم برایتان تاکسی بفرستم عرض می‌کنم لازم نکرده خودم تاکسی می‌گیرم و می‌آیم.

تنها در مورد بهای نان و گوشت و لبنیات و تاکسی نیست که به مردم اجحاف می‌شود. شرکت های واردکننده اتومبیل های خارجی بیداد می‌کنند. بهای یک اتومبیل ۷۰ میلیونی در خارج اینجا به ۱۸۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان می‌رسد.دولت می‌گوید حق و حساب را بدهید، هر چقدر می‌توانید روی قیمت اتومبیل بکشید.

هر کالا و جنسی را که مردم مصرف می‌کنند دولت با همکاری سرمایه داری حجره‌ای داخلی گران می‌کند شکایات مردم کم بضاعت را از قبض‌های برق و آب و مخابرات و گاز در جراید بخوانید. کمترین توجهی ندارند که مردم فقیرتر از گذشته شده‌اند. حتی سر و صدای مراجع دینی هم درآمده است، اما دولت این حرف ها را نمی‌فهمد.

دولت مشاوران حقوقی و وکلای دادگستری زبده ایرانی و خارجی ندارد جلوی احکام غیرعادلانه دادگاه های آمریکا برای مصادره اموال ایران را بگیرند، کشور کوچک و ناقابل لوکزامبورک که مرکز پولشویی و قاچاق است یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان پول ایران را بلوکه و مصادره می‌کند. وزارت امور خارجه ایران اعلامیه پرطمطراقی صادر می‌کند و تمام می‌شود. ماجرای آن مردی که راهزنان به خانه‌اش وارد شدند و همسرش را مورد آزار و اذیت! قرار دادند و او پایش را از دایره که با گچ به دور بدنش کشیده بودند خارج نکرد تداعی می‌شود. در جراید خواندم دولت اسپانیا از سال ۱۷۱۳ میلادی که انگلستان، جبل الطارقِ هفت کیلومتر مربعی را از اسپانیا جدا و متصرف کرد بر آن ناحیه که ۳۰ هزار میزان جمعیت کنونی آنست ادعای مالکیت دارد و با وجود اعلام استقلال جبل الطارق،دولت اسپانیا همچنان آنجا را بخشی از خاک خود می‌داند، ورود از داخل خاک اسپانیا به جبل الطارق به قدری دشوار است و به قدری مالیات و ترانزیت می‌گیرند که سیاحان خارجی از سفر از داخل اسپانیا به جبل الطارق منصرف می‌شوند. اخیراً هم یک رزم ناو اسپانیایی از طرف دریا در آب های نزدیک جبل الطارق مستقر شده و سر و صدای انگلیسی‌ها را درآورده است.

هر چند گاه چند شیخ پیر و جوان نادان اجتماع کرده علیه جزایر سه گانه ایران در خلیج فارس قطعنامه صادر می‌کنند. دولت ایران سکوت اختیار کرده است. سخنگوی وزارت امور خارجه می‌گوید نخیر، اینطور نیست، چرا این جزایر و سایر جزایر ایران در خلیج فارس را به یک استان جداگانه به نام استان جزایر خلیج فارس تبدیل نمی‌کنید که شاخ و شانه کشیدن‌های اعراب تمام شود؟ چرا جزایر را آباد و پرجمعیت نمی‌کنید که خفقان مرگ بگیرند؟ چرا در همه موارد این همه بی‌تفاوت هستید و فقط فرجام، فرجام می‌کنند؟ چرا مردم را به حال خود رها کرده‌اید؟

چرا از صبح تا شام دم از بلای قاچاق می‌زنید ولی وزارت دارایی و اقتصاد با یک دستور قاطع دستور بستن تمام اسکله‌های غیررسمی و غیرقانونی و گمرک های خارج از نظارت دولت را نمی‌دهد.

چرا رفاه، اشتغال، مسکن، ازدواج جوانان را به دست فراموشی سپرده و با آمارهای غلط و اغلب دروغ سر مردم را شیره می‌مالید؟

چرا اینقدر سخنرانی می‌کنید؟ چرا به کرج سفر می‌کنید و وقتی آمار دقیق منتشر می‌شود که خرج یک روز رئیس دولت و همراهان و تدارکات ایشان به تصویب بودجه‌ای حدود یک میلیارد و ۷۰۰میلیون تومان در شورای شهر کرج انجامیده آن را تکذیب می‌کنید؟ آیا تمام آن اظهارات و بیانات امام جمعه کرج واهی بوده و آیا آن همه جزییات بی‌اساس بوده است. آیا ۵۰۰ میلیون تومان از بودجه شهرداری که از مردم اخذ شده خرج ناهار نشده است؟ آخر دروغ و دغل تا کی؟

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.