۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۰۹
کد خبر: 526439

«زندان کوچکی است دنیا/ پنجره‌اش به دیوار/ درش به اتاق تو باز می‌شود»*

حمیدرضا شکارسری : شیرین خسروی خطر کرده است! او ریسک کرده که شعر کوتاه خود را با تعبیر و مضمونی بسیار آشنا و کلیشه‌ای آغاز نموده است. حضرت پیامبر(ص) فرموده‌اند:« دنیا زندان مؤمن است» که این خود عبارتی شاعرانه است.

مولوی نیز سروده است:«ای باغ خوش خندان، بی‌تو دو جهان زندان/ آنی تو و صد خندان، زنهار مخسب امشب» و هم او گفته است: «تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم/ وقت است جان پاک را تا میر میدانی کنم».

خسروی اما مضمون آشنای دنیا- زندان را از ساحت دینی و عرفانی خارج کرده و به آن رنگ و عطری عاشقانه بخشیده است. او همچنین 2 این‌همانیِ دیگر را با هم به مضمون مزبور اضافه کرده است؛ خانه- دنیا؛ و خانه- زندان. این‌ همانی‌های فوق شعر را شخصی و مدرن می‌کند و «من» شعر را از آن «من» نوعیِ انسانی که در شعر مولوی و دیگر شاعران سنتی است، متمایز می‌سازد. حالا خانه شاعر که تمام دنیای اوست، زندان کوچکی است که پنجره‌اش به سمت دیواری باز می‌شود. آیا این خانه در شهری مدرن ولی دلگیر قرار نگرفته و شاعر به نقد زندگی سرد و بی‌روح مدرن نپرداخته است؟

«تو» ظاهراً در اتاق دیگری از همین خانه است. آیا این به معنی «با همانی تنها» نیست؛ آن‌ها که ظاهراً با هم هستند و هم‌خانه‌اند اما در واقع بی‌هم و تنها هستند؟

باید به شیرین خسروی تبریک گفت که در متنی کوتاه توانسته است چنین ظرفیت خوانش و تأویلی را خلق کند. این شعر ثابت می‌کند که می‌توان کوتاه و مختصر اما مفید و عمیق سرود، سهل اما ممتنع و ساده اما تودرتو.

* «نه مثل ماهی‌ها»/ شیرین خسروی/ مروارید/ 1395/ صفحه 26. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.