۸ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۳۰
کد خبر: 534417

گزارش از شخص

هیمالیا نورد

«عظیم قیچی ساز» به ایران بازگشت

قدس/ مجید تربت زاده : کوهها همیشه برای آدمهایی مثل من یک علامت سؤال به حساب می آیند. این را نه به خاطر ایستادگی شان ، نه به دلیل ابهت و عظمتشان و نه حتی به خاطر قله های بلندی که گاه لابلای ابرها از نظر پنهان می شوند می گویم. تا امروز شده از خودتان پرسیده باشید کدام جاذبه پنهان کوهها و قله هاست که برخی از ما را وادار می کند ، پیه هزار جور خطر، سختی و حتی مرگ را به تن مان بمالیم و اراده و همت مان را بفرستیم تا با قله های سرسخت و گاه دست نیافتنی ، سرشاخ شود؟

هیمالیا نورد

 البته همه ماجرا ، تنها راز آلودگی کوهها و قله ها نیست. بخشی از این راز آلودگی را باید در شخصیت کوهنوردان جستجو کرد. آنهایی که حتی وقتی روی بلند ترین قله ایستاده اند و مغرور ترین کوهها را فتح کرده اند ، بیشتر از پیش به کوه و صلابتش ایمان آورده اند. نمونه اش «عظیم قیچی ساز» که بتازگی به باشگاه «8 هزار متری» های جهان پیوست. یعنی یکی از 16 کوهنوردی که موفق شده اند بدون اکسیژن به  14 قله بالای 8هزارمتر جهان برسند.

19 سالگی – 6400 متر

کوهنورد 36 ساله تبریزی ، حدود 17 سال است که کوهنوردی حرفه ای را شروع کرده است. جوان 19 یا 20 ساله ای که نخستین صعود حرفه ای و اسم و رسم دارش قله 6400 متری «ماربل وال» در قزاقستان بوده باشد، معلوم است که در ادامه به کوههای کمتر از 8هزار متر اکتفا نمی کند. حتی اگر دو سه سال بعد و همراه دیگر اعضای تیم ملی کوهنوردی، به دلیل حادثه سقوط و مرگ « محمد اوراز» پایش به قله 8هزار و 68 متری «گاشر بروم -1» نرسد. اگر فکر می کنید قرار است در ادامه از زندگی شخصی ، تحصیلات ، اهمیت نقش قرمه سبزی در کوهنوردی و زندگی مشترک و اینجور چیزهای بنویسیم ، اشتباع کرده اید. حتی اگر در اینترنت هم عبارت « زندگینامه قیچی ساز» را جستجو کنید به چیزی جز کوه ، قله ، آمار صعود و اینجور چیزها دست پیدا نمی کنید.

کوهنوردی ، همه زندگی نیست

عشق کوه هست اما همه زندگی و جذابیت هایش را کوه و کوهنوردی نمی داند. سال پیش به علاقمندان کوهنوردی گفته بود: «کوهنوردی همه زندگی ما نیست و بنابراین ارزش ریسک کردن خیلی زیاد را ندارد. تنها یک تفریح و ورزش است که باید به سلامتی کمک کند... می توانید آن را به عنوان یک حرفه نگاه کنید اما نه آن طور که اگر جایی نتیجه نگرفتید به زندگی تان لطمه بخورد».

تا سال 84 تنها روی قله های کمتر از 8هزار متر کار می کرد و تازه از این سال و با صعود به اورست ، سراغ قله های 8هزار متری رفت. البته این نخستین صعود با کمک کپسول اکسیژن انجام شد تا سه سال بعد که نوبت «برودپیک» 8هزار و 51 متری رسید. این صعود بدون کپسول اکسیژن در سال 87 ، قدم نخست «قیچی ساز» برای رسیدن به 13 قله دیگر جهان شد. یعنی 9 سال و 14 صعود موفق به قله های بالای 8هزار متر جهان! باورتان می شود سال 90 سه صعود ، 91 سه صعود و 92 سه صعود؟

لوتسه

قرار نبود کار به سال 96 بکشد. همان بهار 95 می توانست کار را تمام کند. این یعنی که «قیچی ساز» بیشتر از یک سال است برای رسیدن به چهاردهمین و آخرین قله یعنی «لوتسه» تلاش کرده است. بخت یارش نبود وگرنه پس از فتح دوباره اورست در بهار 95 بلافاصله رفته بود سراغ «لوتسه» . میانه راه اما یکی از باربرها دچار حادثه شد و جانش را از دست داد تا «لوتسه» و پیوستن به باشگاه 8هزار متری ها بماند برای خرداد 96.

با حقوق کارمندی

کوهنوردی خاصیتش این است. یعنی هرچقدر هم صعودت بی نظیر و رکود شکنی باشد باز هم ممکن است به اندازه یک مدال المپیک و حتی تورنمنت های کوچک تر سروصدا بپا نکند. چون سرو صدایی بپا نمی کند کمتر کسی هم به افتخار آفرینی و اهمیتش فکر می کند. و به اینکه پیوستن کوهنورد ایرانی به جمع 16 کوهنورد برتر دنیا چه اهمیتی دارد. شاید برای همین است که من و شما و مسؤولان ورزش کشور تا امروز کمتر به هزینه های تقریباً 40 هزار دلاری هر صعود ، ماهها برنامه ریزی و روزهای پی در پی سختی کشیدن و تا پای مرگ رفتن کوهنورد فکر کرده ایم.

یعنی حریف «عظیم قیچی» ساز در صعودهایش تنها کوه ، برف و یخبندان و خطرهای ریز و درشت دیگر نیست . فروردین ماه همین امسال و پیش از رفتن به نپال به یکی از خبرگزاری ها گفته بود:« فکر می کنم وزارت ورزش از صعودهایم بی خبر است...من حقوق کارمندی می گیرم!

اعتماد به نفس کاذب

به نظر من قله ها با آن غرورشان هیچوقت فتح یا رام کوهنوردها نمی شوند. تنها به انسانهایی که با اراده و اعتماد به نفس همه سختی ها را پشت سرگذاشته اند، افتخار می دهند برای چند دقیقه ، بر ستیغ ایستادن را تجربه کنند. کوهها با آن صلابت همیشگی شان هرگز تسلیم نمی شوند و تنها با فراخواندن انسانها به سوی خودشان به آنها درس می آموزند و جالب اینجاست که کوهنوردها در هر صعود و فتح شان پیش از پیش ، رامِ قله ها می شوند. غرورشان را پای کوهها می ریزند و وقتی به بالا می رسند بازهم در برابر عظمت طبیعت، به تواضع سر خم می کنند. «قیچی ساز» خرداد سال گذشته گفته بود: « بهار 96 برای فتح «لوتسه» به نپال می روم... من در بین 220 کوهنورد حاضر در منطقه جنوبی اورست  تنها نفری بودم که بدون کپسول اکسیژن و بدون شِرپا توانستم اورست را فتح کنم... اما این را می دانم که اعتماد به نفس کاذب کوهنورد را به دردسر می اندازد».

سن و سال مناسب

می گویند سن مناسب برای هیمالیا نوردی 30 سالگی است. «قیچی ساز» اگرچه زودتر از اینها به کوههای هیمالیا زده است اما این شرط سنی را قبول دارد. او می گوید: « توان بدنی که اوج آن بین 25 تا 30 سال است شرط لازم است ولی کافی نیست. البته

قدرت بدنی بعد از 30 سالگی افت می‌کند و یا در حالت یکنواختی است، اما جای آن را تجربه پر می‌کند و بعد از این؛ تصمیمات احساسی به‌ندرت رخ می‌دهد و مسائل جانبی و حاشیه‌ای هم کم‌تر فشار می‌آورد...». هیمالیا نورد 36 ساله ایرانی برای بازنشستگی کوهنوردان سن و سال خاصی را نمی شناسد و می گوید تا وقتی بدنت توان لازم را  داشته باشد. الان نمی دانیم پس از آخرین صعود افتخارآفرینش آیا بدن و روحیه اش توان کافی را برای ادامه دادن دارد یا خیر؟ سال پیش در گفت و گو با خبرنگاران گفته بود: «تقریباً همیشه از خانه و خانواده دور هستم ...اما فکر می کنم در مرحله آخر صعودهای پی درپی هستم». به نظر شما معنی این حرف بازنشستگی زودهنگام هیمالیا نورد است؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.