احمد یوسفی صراف/ از زمان حضور نظامی آمریکایی ها در منطقه غرب اسیا به بهانه مبارزه با تروریسم، تقریبا روزی نیست که بر این منطقه (خاورمیانه) بگذرد وخبری از یک حمله تروریستی یا انتحاری و یا یک انفجار از پیش طراحی شده در شهر های مختلف این منطقه نشنویم. بغداد، دمشق، بیروت، آنکارا، استانبول، هرات، قاهره، کابل و ده ها شهرکوچک و بزرگ دیگری که جمعیت هریک حداقل بالای چند هزار نفر است. تازه همه اینها به غیر از کشتاریست که به صورت عادی در جنگهای منظم و غیر منظم در این شهر ها رخ می دهد.

آنچه از این اتفاقات در رسانه های جهانی منعکس می شود از جهت میزان پرداختی که به خبر مذکور می شود در حد خبر برد و باخت یک بازی فوتبال لیگ دسته دوم اسپانیاست! خبری که هر روز می شنوند و از کنار آن به راحتی عبور می کنند و نهایتا سری هم به نشانه تاسف تکان می دهند؛ که ببینید مسلمانان چه بر سر خود دارند می آورند؟

تا اینجای کار نمی توان ایرادی به کار رسانه های آنها گرفت. چراکه هر رسانه ای قاعدتا بر اساس سیاست های تعریف شده خودش و منافع ملی کشورش به مخاطبانش اطلاع رسانی میکنند.

اما کافیست یک چاقوکشی ساده در یکی از خیابان های بروکسل، پاریس، لندن، برلین، منچستر و یا هریک از شهر های اروپایی شود؛ فارغ از موج سهمگینی که در رسانه های خودشان ایجاد میکنند، حمله طراحی شده ای تلویحی نیز به دلایل ان اتفاق می کنند که حتما یک سر آن به طور مستقیم یا غیر مستقیم به مسلمانان باز می گردد.

 حتما یادتان نرفته آن موج همدردی و دلسوزی با مردم پاریسرا که منجر به شب زنده داری مقابل سفارت فرانسه و روشن کردن شمع های عزا برای مردم داغدار پاریس شد.

دو روز پیش یکی دیگر از همین انفجار های عادی و روزمره در کابل پایتخت کشور همسایه مان صورت گرفت. نزدیک به ۱۰۰ نفر در جا کشته شدند و بیش از ۴۰۰ نفر هم زخمی. طبق روال معمول آنچه از ان به جهان بیرون منعکس شد تنها وضعیت اسف بار جهان اسلام بود و در پس آن این پیام که ببینید «مسلمانان چه بر سر هم می آورند! و ما با حضورمان در آنجا میخواهیم کمک کنیم تا کمی تمدن به آنجا سوغات ببریم. »

اینکه آنها در نگاه تحقیر آمیزشان به ما اهالی خاورمیانه، نگاهی بالا به پایین داشته باشند قابل تحمل است، اینکه در اخبار و رسانه هایشان دروغ و فریب را به عنوان تکنیک به کار ببرند نیز قابل پذیرش است، اما این سکوت و بی تفاوتی خودمان نسبت به جامعه ای که از نگاه های جهانی یکی انگاشته می شود (مسلمانان) دیگر غیرقابل اغماض است. کاش یکی از مغازه های این شهر هم بود که به نشانه همدردی رنگ های پرچم افغانستان و عراق و سوریه و مصر و بحرین و یمن و لبنان را بعد از حادثه روشن می کرد. درد انجاست که ما؛ مخصوصا طبقه روشن فکر و نخبه جامعه ما نیز به راحتی با امواج رسانه ای آنها همراه می شود و شمع روشن میکند و اشک میریزد و دسته گل جلوی درب سفارت شان قرار می دهند و دست آخر آنها با لبخند، مشروعیت و حمایت افکار عمومی، حمله بعدی شان به یکی از همین شهر های خاورمیانه را به دست آورده اند.  

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.