۲۶ خرداد ۱۳۹۶ - ۱۸:۰۲
کد خبر: 539495

ادبیات استعمار نو (Post Colonial Literature) در بدو پیدایش درصدد بود که اختلافات میان کشورهای ظاهراً استقلال‌یافته با امپراتوری انگلیس و فرانسه را مطرح سازد.

کامران پارسی‌نژاد: مقایسه صورت‌گرفته در داستان‌های استعمار نو به منظور تحقیر کشورهای تحت سلطه و بزرگنمایی ضعف‌های آنان بود. پس از آن، نویسنده به القای فرهنگ غربی و نهایتاً تمسخر فرهنگ و تمدن کهن ملل شرق، آفریقایی و آمریکای لاتین می‌پرداخت.

ادبیات استعمار نو از دیرباز توسط نویسندگان مختلف تولید شده اما بدین‌سان که امروزه مطرح است، در گذشته معرفی و مطرح نگشته بود. در واقع تا پیش از سال 1970، جریان ادبیات استعمار نو به‌طور آشکارا مطرح نشده بود؛ هرچند بسیاری از نویسندگان مشغول تولید آثاری در مورد کشورهای جهان اول و سوم بودند. بعدها با تحول عظیم در سیاست‌های بین‌الملل و مطرح‌شدن استعمار نو، شرایط مناسب برای پیدایش چنین اصطلاحی فراهم شد.

برخی از صاحب‌نظران بر این باورند که پیدایش اصطلاح «ادبیات استعمار نو» برای اولین بار در یک آکادمی پژوهشی در غرب مطرح شد. وظیفه اصلی این آکادمی، پژوهش درباره کشورهای قدرتمند و جهان سوم بود. ادوارد سعید در همین آکادمی مشغول به کار بود و کتاب «سیاست شرق» در همان‌جا تدوین شد. برخی صاحب‌نظران ادبیات معتقدند که ایده اصلی «ادبیات استعمار نو» برای اولین بار در این کتاب مطرح گشت و برخی دیگر بر این باورند که کسی برای اولین بار مبتکر آن نبوده و در قرون مختلف، در ذهن و فکر مردم بوده است و به آن می‌اندیشیده‌اند. در هر حال، چه این ایده ابتدائاً توسط ادوارد سعید مطرح شده باشد و چه همواره در ذهن مردم می‌زیسته است، در سال 1989، هلن تیفن  (Helen Tiffin)، گارت گریفت (Gareth Griffiths) و بیل آشکروفت (Bill Ashcroft) با نگارش کتابی تحت عنوان «تئوری و آزمایش در ادبیات استعمار نو»، این اصطلاح خاص را تثبیت و جهانی کردند. در پی آن، نقد ادبیات استعمار نو نیز در گونه‌بندیِ نقد ادبی قرار گرفت. بر این اساس، برخی بر این باورند که پیدایش «نقد ادبیات استعمار نو» برای اولین بار توسط مارکسیست‌ها مطرح شد تا بدین ترتیب اهداف استعمارگران را آشکار کنند.

در پی آن، اصطلاحات سیاسی‌ای چون «کشورهای جهان سوم»، «کشورهای جهان اول» و... خلق شد. از آن پس، تحلیلگران به‌صورت جدی بر آن شدند تا محدوده ادبیات استعمار نو را مشخص کنند و تعاریف مختلفی را در این راستا ارائه دهند.

لازم به ذکر است که در دوران کنونی و علی‌رغم ظهور اینترنت و ماهواره، ادبیات داستانی همچنان به عنوان ابزاری قدرتمند در اختیار استعمارگران است؛ هرچند که اغلب مردم جهان مجذوب پدیده‌های جدید شده و به سمت آن‌ها گرایش پیدا کرده‌اند. با تمامی این تفاصیل، استعمارگران برای پیشبرد اهداف خود در مناطق حساس چون هند، زیمباوه، آمریکای لاتین، استرالیا و کانادا سعی در جذب بیشتر نویسندگان بومی از این مناطق کردند. ادبیات استعمار نو که در صدد شناخت ژرفای اندیشه، سنن، فرهنگ و... ملل تحت سیطره خود است و به‌طور آشکار قصد تبلیغ فرهنگ و باورهای غرب و نمایان‌سازی اقتدار و روحیه جاه‌طلبی ابرقدرت‌ها را دارد، دارای قلمرو گسترده و بسیار عظیمی است که بسیاری از جریان‌ها و مکاتب ادبی را تحت پوشش خود قرار داده تا بدین طریق به اهداف شوم استعماری خود دست یابد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.