آنچه که نگران کننده است و علامت های سوال بسیاری را در مورد فرجام روابط باکو و تل آویو ایجاد می‌کند وارد شدن این روابط به فاز نظامی در سطوح عالی است.

یهود در سرزمین آتش

به گزارش قدس آنلاین به نقل از ویژه نامه بیت المقدس؛ تاریخچه نخستین ارتباطات واقعی میان باکو و تل آویو به در خواست پناهندگی صدها نفر از شهروندان یهودی آذری بازمی‌گردد که چندی پس از فروپاشی شوروی برای فرار از وضعیت بحران زده آذربایجان تلاش داشتند تا خود را به سرزمین‌های اشغالی برسانند.

این افراد پس از سفر به فلسطین اشغالی تبدیل به عناصر و مهره‌های فعال لابی اسرائیل در باکو شدند. این لابی وظیفه هماهنگی فعالیت‌هایی را بر عهده داشت که اکنون در دهه دوم خود قرار دارد و حجم و نوع آنها  نشانگر اهمیتی است که آذربایجان برای رژیم صهیونیستی دارد. این فعالیت‌ها از چنان عمق و گستردگی‌ای برخوردار است که الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان از این روابط به کوه یخ تشبیه میکند که تنها 10 درصد آن در مقابل دیدگان عموم بوده و 90 درصد دیگر نادیده مانده است.

نخستین ارتباطات میان آذربایجان و اسرائیل در 6 آوریل 1992 آغاز شد که در نهایت با تاسیس سفارت اسرائیل در باکو در سال 1993 وارد فاز دیپلماسی رسمی  شد.

این روابط با دیدار حیدر علی اف با شیمون پرز وزیر خارجه وقت اسرائیل در داووس سوئیس و دیدارهای بعدی او با نتانیاهو و ایهود باراک وارد مرحله جدیدی شد.

با مرگ حیدر علی اف و روی کار آمدن فرزند او، روابط با اسرائیل نیز دچار تحول شده و بر حجم روابط افزوده شد، بطوری که در سال 2009 پس از چندین دیدار دو طرفه در کشورهای مختلف برای نخستین بار شیمون پرس طی سفری دو روزه با همراهی 3 وزیر و 50 تاجر صهیونیست به باکو رفت. در این سفر دو معاهده همکاری بین باکو و تل آویو به امضا رسید که یکی از آنها در موضوع فعالیت های مخابراتی و دیگری در حوزه آموزش، علم و تکنولوژی بود.

اما به راستی روابط باکو و تل آویو از چه منطقی پیروی می‌کند؟

بررسی نوع روابط تل آویو با باکو نشانگر آن است که تل آویو تلاش دارد تا با پیش بردن یک بازی برد – برد ضمن تامین منافع عمده خود حاکمان باکو را نیز در برابر تهدیدهای فرضی و برساخته ذهنی تقویت کند.

نخستین هدف صهیونیست‌ها از روابط خود با باکو تامین انرژی سرزمین‌های اشغالی است. اسرائیل تمام تلاش خود را بکار گرفته  تا خود را از وابستگی به نفت عربی نجات دهد و جایگزین‌های مناسبی برای آن پیدا کند. در این میان نفت باکو که از جمله با کیفیت ترین نفت‌های جهان است به عنوان جایگزین مناسبی برای نفت عربی است. در همین راستا خط لوله باکو – تفلیس – جیحان از جمله مهمترین پروژه‌هایی است که اسرائیل از آن بهره برداری می‌کند.

از سوی دیگر در 10 سال اخیر با افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی که نتیجه آن سرازیر شدن نقدینگی قابل توجهی به سوی جمهوری آذربایجان بود، تل آویو از سیاست جدیدی در مورد باکو پیروی کرد و آن هم فروش خدمات بود. اسرائیل با استفاده از عقب ماندگی جمهوری آذربایجان در عرصه های تکنولوژیک و پزشکی شروع به ارائه بورس های آموزشی و خدماتی به دانشجویان و شهروندان آذربایجان کرد. این خدمات در واقع با  چهار هدف عمده انجام می شد:

 1) وابسته کردن دولت باکو به خدمات اسرائیلی

2)  جذب منابع مالی قابل توجه دولت باکو

3) پیش بردن دیپلماسی عمومی اسرائیل در بین مردم جمهوری آذربایجان و تبیلغ به نفع رژیم صهیونیستی

4) مقابله با حضور ایران در آذربایجان و جلوگیری از پیش روی حضور ایران در میان آذری‌ها

از سوی دیگر نفوذ اسرائیل در ساختار حاکمیتی جمهوری آذربایجان در چند سال اخیر نشان دهنده آن است که رژیم صهیونیستی طرحهای کلان‌تری در مورد نوع مناسبات خود با آذربایجان در قبال ایران دارد.

بررسی رفتارهای رژیم صهیونیستی  در قبال دولت باکو نشان می دهد که این رژیم تلاش دارد تا با ارائه مشوق های اقتصادی و دیپلماتیک به دولت باکو از این کشور به عنوان پایگاهی برای فشار بر ایران استفاده کند.

در واقع رژیم صهیونیستی در پی شبیه‌سازی مدل استفاده ایران از لبنان برای فشار به اسرائیل در مورد آذربایجان است. تل آویو تلاش دارد تا با استفاده از عدم آگاهی عامه مردم آذربایجان در قبال خطرات صهیونیزم برای ملل مسلمان با نفوذ در ساختارهای حاکمیتی و از سوی دیگر گسترش دیپلماسی عمومی خود در آذربایجان از اهرم‌های مختلف سیاسی و فیزیکی آذربایجان علیه ایران استفاده کند.

ترور دانشمندان هسته‌ای ایران از سوی موساد که از سوی ایستگاه این سرویس در باکو مدیریت شد و نیز پروازهای پهپادهای جاسوسی اسرائیل از خاک آذربایجان علیه ایران نمونه‌ای از اقداماتی است که تاکنون افشا شده است. حضور مستشاران امنیتی اسرائیل در همسایه شمالی ایران با هدف برنامه ریزی برای تحرکات قومیتی در کشورمان، حمایت‌های پنهان و آشکار از گروه‌های تجزیه‌طلب و قومیت‌گرای ایرانی از دیگر مواردی است که تاکنون از سوی رژیم صهیونیستی در آذربایجان پیگیری شده است.

با توجه به سیاست‌های این رژیم در باکو می‌توان چنین نتیجه گیری کرد که اصلی‌ترین هدف تل آویو دور کردن باکو از تهران است. این تلاش‌ها با استراتژی تهدیدانگاری کشورمان برای آذری‌ها و تلاش‌های متقابل برای مهم نشان دادن این تهدیدات فرضی است.

در ادامه اعمال این سیاست اصلی ترین اهرم ترساندن دولت باکو توسط صهیونیست‌ها، اقبال عمومی و توان روز افزون جریان اسلام‌گرایی در این کشور است. که در نتیجه این اقبال عمومی به جریان اسلام‌گرایی در آذربایجان و ترسی که حاکمیت باکو از این توان روزافزون دارد  شاهد اقدامات نابخردانه، تند و چکشی توسط دولت در قبال متدینین هستیم.

اما آنچه که نگران کننده است و علامت های سوال بسیاری را در مورد فرجام روابط باکو و تل آویو ایجاد می‌کند وارد شدن این روابط به فاز نظامی در سطوح عالی است. در این خصوص کافی است تا جزئیات قرارداد 6/1 میلیارد دلاری میان آذربایجان و رژیم اشغالگر قدس برای خرید تسلیحات، مورد توجه قرار گیرد. قرارداد تسلیحاتی میان این دو تقریبا نصف هزینه‌های دفاع ملی آذربایجان در سال 2011 را تشکیل می‌دهد و 6/1 میلیارد دلار عملا کل هزینه‌هایی است که در بودجه سال 2012 آذربایجان برای وزارت صنایع دفاعی این کشور در نظر گرفته شده است. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل./

انتهای پیام

محمد قراداغی

ویژه نامه بیت المقدس دوشنبه هر هفته ضمیه روزنامه قدس منتشر می شود.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.