جامعه:بنابر شواهد موجود از چالش‌های عمده کشور رشد آسیب‌های اجتماعی و البته کاهش سن آسیب دیدگان این حوزه است، به طوری که بنا بر آمار رسمی در حال حاضر ۷۰ درصد جمعیت کیفری کشور زیر ۴۰ سال سن دارند

ناکامی‌های بهزیستی با تغییر نام درمان نمی‌شود

محبوبه علی پور: برای مقابله با رشد عنان گسیخته آسیب‌های اجتماعی نیز هر از گاهی فرد یا دستگاهی راهکاری را پیشنهاد می‌کند، چنانکه چندی پیش نیز دکتر سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران ایران پیشنهاد تشکیل سازمان ملی بهزیستی را مطرح کرد. اما پرسش این است که آیا تدابیری از این جنس می‌تواند به کاهش آمار آسیب‌های اجتماعی بینجامد.

ضرورت تغییر ساختار

دکتر موسوی چلک با تأکید بر ضرورت تغییر ساختار سازمان بهزیستی به گزارشگر ما می‌گوید: درحال حاضر نیازمند بازنگری در ساختار اجرایی کشور در حوزه اجتماعی هستیم، زیرا سازمان بهزیستی به دلیل تنوع مسئولیت‌ها و وظایف باید به جایگاهی برسد که بتواند مطالبه گر و پرسشگر در حوزه اجتماعی باشد. این مقوله نیز مستلزم ارتقای جایگاه این سازمان به عنوان معاونت ریاست جمهوری و در قالب سازمان ملی بهزیستی و امور اجتماعی است.گرچه پیش از این قرار بود وزارت کشور سازمان امور اجتماعی را تشکیل بدهد، حال می‌توان این قضیه را منتفی کرد و ساختار تشکیل سازمان امور اجتماعی به بهزیستی محول شود، چرا که وزارت کشور یک سازمان امنیت و داخله است و مسائل اجتماعی را نمی‌توان به سازمانی با این کارکرد واگذار کرد.

مدیرکل دفتر مدیریت عملکرد سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه امروزه در کشور شرایطی داریم که حوزه اجتماعی را باید ازحاشیه به متن آورد، می‌افزاید:درمناظره‌های انتخاباتی اخیر نیز شاهد بودیم که دو سازمان بهزیستی و کمیته امداد بیش از دیگر سازمان‌ها چه در دفاع و چه در نقد عملکرد دولت مورد اشاره نامزدها قرار گرفت؛ همچنین احکامی که در برنامه ششم توسعه ذکر شده و دیگر اسناد و قوانین بالادستی همه حکایت از اهمیت حوزه اجتماعی در جامعه امروز ما دارد.

وی همچنین خاطرنشان می‌کند: در اوایل انقلاب نیز رئیس سازمان بهزیستی وزیر مشاور بود و حتی در دوره دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد تعیین رئیس بهزیستی در هیئت دولت انجام می‌شد، اما بعد آن قدر این سازمان را خوار و ذلیل کردند که معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی رئیس این سازمان شده است؛ درحالی که این معاونت خودش هم نمی‌داند چه جایگاهی در این وزارتخانه دارد. چنانکه می‌بینیم هیچ کدام از بخش‌های این وزارتخانه از کار، تعاون، رفاه اجتماعی به طور کلی هیچ سنخیتی با هم ندارند؛ این در حالی است که در ساختار کمیته امداد، رئیس این مجموعه که نهادی حمایتی اما با وظایفی کمتر از سازمان بهزیستی است، ابلاغ خود را از رهبر معظم انقلاب به عنوان بالاترین مقام کشور دریافت می‌کند؛ از این رو نوسازی سازمانی یا بازنگری ساختار باید متناسب با نیازهای امروز و فردای کشور صورت بگیرد.به هرحال امروزه وجود یک ساز و کار اجتماعی قوی ضروری است، زیرا از این پس مردم درحوزه اجتماعی مطالبه گر خواهند بود .درحالی که با این ساختار دولت نخواهد توانست پاسخگوی مطالبات اجتماعی به طور شایسته و بایسته باشد؛ این در حالی است که در احکام دائمی برنامه ششم توسعه نیز سازمان بهزیستی به عنوان متولی سلامت اجتماعی تعیین شده است .

ناکامی هایی که با نام حل نمی‌شود

 گرچه اظهارنظری از سوی کارشناسان و متولیان حوزه آسیب‌های اجتماعی نسبت به پیشنهاد دکتر موسوی چلک مطرح نشده است، اما جا دارد با توجه به تجربیات ناخوشایند گذشته در مقوله تغییر ساختارها،از خود پرسید این تحولات تا چه حد می‌تواند سبب کاهش مشکلات سازمان بهزیستی و البته حل آسیب‌های اجتماعی شود؟

در سازمانی که نمی‌داند مددکار اجتماعی کیست و تخصص‌ها برایش اهمیتی ندارد، نباید توقع داشت که با تغییر عنوان مشکل حل شود دکتر مصطفی اقلیما، رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی ایران نیز با تأکید بر اینکه چالش‌های سازمان بهزیستی تنها با تغییر عنوان و حتی با وزارتخانه شدن هم حل نمی‌شود، می‌گوید: به طور کلی در سازمانی تخصصی که افراد غیرمتخصص به کارگرفته می‌شوند، مشکلات بروز می‌کند، زیرا همان طور که انتظار می‌رود در وزارت بهداشت و درمان و حوزه سلامت بهترین متخصصان این حوزه فعال باشند در سازمان بهزیستی نیز به عنوان سازمان متولی کاهش آسیب‌های اجتماعی و تنها سازمان تخصصی مددکاری در ایران باید افرادی به کار مشغول شوند که نسبت به مسائل افراد جامعه آگاه باشند و راهکارها را بشناسد. این در حالی است که از کل مددکاران اجتماعی فعال این سازمان حدود ۸ درصد نیروی تخصصی محسوب می‌شوند؛ این درحالی است که در تمام دنیا در مؤسسات رفاهی حتی اگر از روان‌شناس و روانپزشک استفاده شود در جایگاه خود و به تعداد محدود است، چرا که مددجویان بهزیستی بیمار نیستند تا درمان شوند بلکه نیازمند افرادی هستند که همانند پلی آن‌ها را برای حل مشکل خود به دستگاه‌های متولی معرفی کند. ازاین رو در سازمانی که نمی‌داند مددکار اجتماعی کیست و تخصص‌ها برایش اهمیتی ندارد، نباید توقع داشت که با تغییر عنوان مشکل حل شود ، زیرا اگر وزارتخانه شود هم مسئله ای حل نمی‌شود، چرا که از لحاظ ساختاری با چالش مواجه است؛ چنان که کارکرد این سازمان تبلیغ نیست بلکه حل مسائل ودشواری‌های مددجویان است.

وی تصریح می‌کند:در حال حاضر از مدیران حوزه‌های مختلف در سازمان بهزیستی کشور کدامیک نیروی متخصص مددکاری هستند؟ بیایید بررسی کنید در استان‌ها و شهرستان‌ها به کارگیری مددکاران اجتماعی در مراکز و جایگاه‌های متعدد چه وضعیتی دارد؟ در حال حاضر مدیری که قصد استخدام نیرویی برای پست مددکاری دارد نمی‌داند این تخصص چیست؟ از این رو درجایگاه مددکار شاهد فعالیت دیگر تخصص‌ها همانند روان‌شناس، جامعه شناس و حتی پزشک عمومی هستیم، در حالی که ماهیّت فعالیت مددکاران شناخت علل و آسیب‌ها و راهکارهای حل آن است. برای نمونه در اورژانس اجتماعی در سراسر کشور که قرار است به حل مسئله افراد نیازمند کمک بپردازد چند درصد نیروها مددکار اجتماعی هستند؟ به راستی اگر درمانگاه یا بیمارستانی راه اندازی می‌شود به جای پزشک متخصص از کارشناسان حسابداری و مهندسی استفاده می‌شود؟ اگر این گونه باشد که تمام بیماران این مرکز درمانی می‌میرند. در حال حاضر وضع سازمان بهزیستی همین گونه است هر طرح وبرنامه ای با هر اسم و عنوانی مطرح کرده آبروی آن را برده است.

 این آسیب شناس اجتماعی ادامه می‌دهد:قوانین مرتبط با این سازمان کارآمد و کارگشاست، اما به درستی اجرا نمی‌شود. چنان که در این عرصه بر پیشگیری اشاره می‌شود، اما در عمل راهبردی برای پیشگیری وجود ندارد. از این رو سازمان بهزیستی فقط حرف می‌زند، چون امکانات کافی و جایگاهی برای افراد متخصص برای مهار مشکلات ندارد؛ چنان که با قید ملی به سازمان جوانان و حتی ارتقای آن به وزارتخانه نتوانستیم مشکلات این قشر راحل کنیم . بنابراین سازمان بهزیستی برای اصلاح امورش باید به بازنگری و بازسازی دستگاه‌های زیرمجموعه خود بپردازد.

این دکترای جامعه شناسی توسعه همچنین با انتقاد از تجمیع چند وزارتخانه به عنوان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در سال‌های گذشته می‌گوید: این وزارتخانه‌ها به طور مجزا با یک وزیر نیز به درستی اداره نمی‌شد، حال که تجمیع شده وضع معلوم است. در حالی که اگر در گذشته امکانات و ابزار کافی را به بهزیستی می‌دادند، این سازمان برای انجام وظایف و مسئولیت‌های خود توان کافی داشت؛ بنابراین برای تقویت سازمان بهزیستی نباید تنها به تغییر نام و عنوان تأکید داشت، بلکه باید به دنبال تغییر ساختار در قالب معاونت اجتماعی ریاست جمهوری بود که به طور قطع مسئولیت بیش از ۴۰ درصد مشکلات کشور بر دوش این مجموعه خواهد بود؛ البته زمانی این تشکل نیز موفق عمل خواهد کرد که از نیروهای متخصص در جایگاه خودشان استفاده کند.

منبع: روزنامه قدس

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.